27 آذرماه در تقویم رسمی کشور به مناسبت سالگرد شهادت شهید محمد مفتح، با عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است. این شهید والامقام در راستای تحقق این هدف که برخاسته از اندیشههای حضرت امام خمینی(ره) بود، اقداماتی را انجام داد و به همین دلیل حضرت امام ایشان را شهید حوزه و دانشگاه نامیدند. اما منظور از وحدت حوزه و دانشگاه چیست و قرار است چه اهدافی را دنبال شود؟ آیا قرار است دانشگاه و حوزه شبیه به هم شوند؟ آیا قرار است مدیریت و ساختار آنها یکی شود؟ اینها سؤالاتی هستند که برای پاسخ به آنها سراغ حجتالاسلام والمسلمین احمد شفیعینیا، و حامد رستمی دو عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب اسلامی رفتیم و در نشستی با موضوع «بررسی راهکارهای تحقق وحدت حوزه و دانشگاه» که در ایکنا برگزار شد، این موضوع را مورد بررسی قرار دادیم.
متن این میزگرد در ادامه میآید:
ایکنا: دکتر شفیعینیا به نظر شما اساساً موضوع وحدت حوزه و دانشگاه بر اساس چه ضرورتی مطرح شد و چه موضوعات مهمی را دنبال میکند؟
شفیعینیا: اگر بخواهیم موضوع وحدت حوزه و دانشگاه را ریشهیابی کنیم این موضوع به قبل از انقلاب اسلامی بازمیگردد؛ زمانیکه گروههای مختلف گرد حضرت امام خمینی(ره) جمع شده بودند تا فریاد ایشان را به گوش همگان برسانند. طبیعی بود که در این مجموعهها هم از افراد حوزوی و هم دانشگاهی بودند و تلاش داشتند این تفکر را نهادینه کنند. امام خمینی(ره) چه در دوران قبل از انقلاب و با تأکیداتی هم که بعد از انقلاب داشتند معتقد بودند اگر برخی از گروهها در ارتباط با حوزه علمیه نباشند، ممکن است دچار التقاط و انحراف شوند لذا بر اساس این قاعده کلی که همیشه فرستادگان برای راهنمایی بشر، چه به صورت فردی و چه گروهی از طرف خداوند فرستاده شدهاند و این رسالت در دوران غیبت بر عهده حوزه علمیه بود، بنابراین حضرت امام ضروری دانستند که اگر این گروهها میخواهند اسلام و امام را یاری کنند نباید از بعد اسلامی انقلاب غفلت کنند چراکه هرچند ممکن بود انقلاب رخ دهد اما نمیتوانستیم اسم آن را انقلاب اسلامی بگذاریم لذا ضروری بود اساتید حوزه و دانشگاه با هم در ارتباط باشند و این ارتباط باعث میشد گروهها از انحراف و سردرگمی محفوظ بمانند.
گروههای کوچکی همانند ابوذر بودند که همگی شهید شدند و در اساسنامه خود تأکید کرده بودند که باید چند ماه یکبار به قم و خدمت یکی از علما رسیده و راهنمایی لازم در مسیر حرکت را از آنها میگرفتند چراکه ابعاد انقلاب اسلامی را یک اسلامشناس میتوانست در اختیار آنها قرار دهد. یکی از ضرورتهای بحث وحدت حوزه و دانشگاه این است که در هر جامعهای معمولاً عوام متأثر از خواص هستند لذا اگر خواص در میان خودشان وحدت داشتند طبیعتاً این وحدت به بدنه جامعه سرایت میکند و اگر هم دچار گسست شوند این موضوع نیز به جامعه منتقل میشود لذا وحدت کلمه از مسائلی است که میتواند جامعه را از فروپاشی حفظ کند و این موضوعی است که حضرت امام(ره) بارها بر آن تأکید کردهاند.
مردم به اقدام و عمل بزرگان خود نگاه میکنند و اگر بین علمداران انقلاب اختلاف بیفتد گسست بین جامعه و نخبگان حتمی است بنابراین امام سعی کرد دو قشر دانشگاهی و حوزوی را به هم نزدیک کند که مبادا به خاطر گسست میان آنها، جامعه دچار گسست شود. ضرورت دیگر برای وحدت حوزه و دانشگاه، کادرسازی برای انقلاب بود. در این کادرسازی باید دو بعد مادی و معنوی به صورت توأمان مورد توجه قرار میگرفت و چون حوزه و دانشگاه هرکدام نمیتوانستند درصد بالایی از این موضوعات را محقق کنند طبیعی بود باید این دو بال در کنار هم قرار میگرفتند تا پرنده انقلاب اسلامی بتواند به پرواز دربیاید.
ایکنا: به نظر شما وحدت حوزه و دانشگاه چه تأثیری بر تحقق دانشگاه اسلامی میگذارد؟
شفیعینیا: وقتی از دانشگاه اسلامی سخن میگوییم منظورمان این است به جای سکولار بودن، دینداری و دینمداری در دانشگاه اصل قرار گیرد لذا حضرت امام خمینی(ره) به خاطر احتیاط از اینکه مبادا دینداری در دانشگاهها تضعیف شده و خدشهای در اهداف انقلاب اسلامی وارد شود دنبال این بودند که ارکان این انقلاب یعنی حوزویان و دانشگاهیان را کنار هم قرار دهند تا در نتیجه بُعد دینمداری نیز در دانشگاهها مورد توجه باشد.
انقلابهای زیادی در دنیا شکل گرفته که یا بر اساس اقتصاد، اعتراضات سیاسی یا دخالتهای نظامی بودهاند اما دوام چندانی پیدا نکرده و منحرف شدند ولی انقلاب ما بعد از چهل و چند سال به لطف خداوند برومندتر میشود و علت این است که امام(ره) یک ضمانت اجرایی در کنار انقلاب قرار داد که همان اسلام بود و جاییکه میتوانست تبیین درستی از اسلام ارائه دهد حوزههای علمیه بود. البته کمبودهایی در این چند دهه وجود داشته ولی مهم این است که انقلاب به انحراف کشیده نشود و این امر در سایه اتحاد حوزویان و دانشگاهیان محقق شده است.
ایکنا: دکتر رستمی، حوزه و دانشگاه هرکدام هویت خاص خود را دارند آیا بحث وحدت حوزه و دانشگاه باعث نمیشود هویت آنها به مخاطره بیفتد؟
رستمی: ما تعریف و درک درستی از وحدت حوزه و دانشگاه نداریم و وقتی از این وحدت سخن میگوییم به ذهن عموم مردم اینچنین متبادر میشود که حوزه باید دانشگاه شده یا دانشگاه تبدیل به حوزه بشود. در واقع از وحدت حوزه و دانشگاه تصور حداکثری وجود دارد و چنین تصوری، در عمل باعث نفی هویت حوزه و دانشگاه میشود. اما این تصور درستی نیست و پذیرش اجتماعی و تحقق عینی و خارجی ندارد. روشن است که شعار وحدت حوزه و دانشگاه نباید باعث خدشهدار شدن جایگاه رفیع حوزههای علمیه یا بیانگیزه کردن دانشگاهیان در تلاشهای جاری آموزشی و پژوهشی شود.
معقول این است که هر دو نهادِ معرفتی در قالب جدیدی به وحدت برسند. به نظر میرسد منظور وحدت در فعالیتهای علمی، سیاسی، اجتماعی و ... با حفظ هویت هر کدام از آنهاست همانگونه که فلاسفه نیز از وحدت در عین کثرت سخن گفتهاند.
ایکنا: در واقع منظور این است که اگر به عنوان مثال یک دانشگاهی دغدغه یک مسئله اجتماعی همانند اعتیاد یا مسئلهای همانند صلح دارد حوزه علمیه هم همان دغدغه را داشته باشد؟
رستمی: معتقدم هدف حوزه و دانشگاه باید یکی باشد و مسائل و دغدغههای روز را با همکاری هم برطرف کنند یعنی با وجود هویت مستقل، آنها را مکمل هم بدانیم. این موضوع عملاً امکانپذیر نیست که تشکیلات حوزه و دانشگاه یکی شود بلکه باید نگاه و هدف آنها یکی باشد. شما بحث صلح را مطرح کردید لذا فرد حوزوی و دانشگاهی با تحصیلات و معارفی که در حوزه و دانشگاه کسب کرده است باید در زمینه صلح به یک راهکار واحد عملیاتی برسند.
اما اگر حوزوی، دانشگاهی را قبول نداشته باشد و بگوید نگاه دانشگاهی پوزیتیویستی است و دانشگاهی هم بگوید حوزوی نگاه فطری دارد، در این شرایط وحدت آنها ممکن نیست. معتقدم حوزه و دانشگاه مکمل یکدیگر هستند لذا نمیتوانیم به یک دانشگاهی بگوییم که باید هویت خود را از دست بدهد و صرفاً نگاه الهی داشته باشد. معتقدم باید هویت هر کدام حفظ شده و به هویت دیگری خدشهای وارد نشود.
ایکنا: به نظر شما این وحدت از جنس علوم حوزوی و دانشگاهی است یا آن را در وحدت تشکیلاتی حوزه و دانشگاه میدانید؟ اساساً چه تلقیای از وحدت حوزه و دانشگاه دارید؟
شفیعینیا: وحدت بروندادی از جنس تفکر و معرفت است و طبیعتاً کسی میتواند این برونداد را خلق کند که صاحب این معرفت و دانش است. وقتی از وحدت حوزه و دانشگاه سخن می گوییم بدین معنا نیست که سازمان و چارت واحدی بر هر دو حاکم شود. الان ارتش، سپاه و نیروی انتظارمی چارت جداگانهای دارند اما هدف آنها یعنی امنیت کشور، یکسان است. در زمینه وحدت حوزه و دانشگاه قرار است این دو نهاد دست به دست هم دهند تا در نتیجه، دفاع از اعتقادات و داشتههای اسلامی ما محقق شود و دستخوش هر فتنهای از جانب صاحبان اندیشههای انحرافی نشود.
لذا به نظر میرسد اتحاد در سطح علم و دانش و فهم است هر چند ممکن است کسانی دیدگاهی دیگر داشته باشند. برای مثال عدهای معتقدند که اساساً ما در دانشگاه، علم اسلامی نداریم بلکه علوم اسلامی مربوط به حوزه است و برخی معتقدند هدف حوزه و دانشگاه یکی است و چون هر دو در صدد این هستند که مشکل مخلوق برطرف شود و این مخلوق دارای خالق واحدی است بنابراین چون هر دو در صدد رفع مشکل مخلوق هستند لذا هر علمی در این راستا فعالیت کند اسلامی است. برخی هم معیارهای دیگری مطرح کردهاند.
وقتی از وحدت حوزه و دانشگاه سخن میگوییم سخن از وحدت فکر، دانش و معرفت است و وقتی همافزایی و همکاری علمی و فکری رخ داد نتیجه آن دفاع از ایرانی و اسلامی بودن ماست. ما به علومی نیاز داریم که در سطح بینالملل از کشور دفاع کنیم، علومی برای دفاع از اعتقاداتمان نیاز داریم و طبیعتاً بخشی از این علوم را حوزه و بخشی را دانشگاه تأمین میکند و این دو نهاد دست به دست هم میدهند تا در خدمت اعتقادات کشور باشند لذا باید اهداف و افکار و سیاستگذاریها را به هم نزدیک کنیم.
البته اینجا وحدت به معنای یکی شدن نیست بلکه به معنای کم شدن فاصلههاست. مثلاً وقتی بحث وحدت اسلامی را مطرح میکنیم منظورمان این نیست که شیعه تبدیل به شافعی یا شافعی تبدیل به شیعه شود بلکه منظور این است که بر اشتراکاتمان تمرکز کنیم و جاهایی هم که اختصاصاتی وجود دارد، بنده به عقاید شما و شما به عقاید بنده احترام بگذارید. برای مثال اگر بر اشتراکات تمرکز کنیم زمانیکه به قرآن یا پیامبر توهین میشود جامعه 57 کشوری در مقابل تعرض به قرآن و پیغمبر اکرم(ص) قیام میکند. طبیعی است که قرار نیست ساختار مصر بر ایران یا ساختار ایران بر عراق تحمیل شود بلکه ما باید در دفاع از پیغمبر اسلام به یک نقطه واحد برسیم.
ایکنا: به نظر شما نقطه آغاز وحدت حوزه و دانشگاه از کجاست؟
رستمی: نقطه آغاز وحدت حوزه و دانشگاه حاکم شدن یک تفکر، جهانبینی و به اصطلاح ایدئولوژی واحد در هر دو مجموعه است. وحدت بدین معنی است که جهتگیری هر دو در یک سمت و سو قرار گیرد چون نظام ما یک نظام الهی است لذا جهتگیری حوزه و دانشگاه نیز باید الهی باشد. نداشتن دید تک بعدی و اینکه دین از سیاست جداست که سکولارها بر آن تأکید میکنند، باعث میشود حوزه و دانشگاه دید الهی پیدا کنند.
آنهایی که با وحدت حوزه و دانشگاه مخالف بودند میخواستند دین و علم را در مقابل هم قرار دهند اما ما معتقدیم علم و دین پا به پای هم حرکت میکنند و تقابلی ندارند و این سرآغاز وحدت حوزه و دانشگاه است. اگر قرار باشد این وحدت را در کشور خودمان عملیاتی کنیم که متأسفانه اکنون آنگونه که باید و شاید به دلیل عدم تحمل طرف مقابل و عدم تعریف درست از وحدت، هنوز محقق نشده است، سرآغاز آن ایدئولوژی واحد است.
خروجی وحدت حوزه و دانشگاه میتواند منجر به تولید علم بومی و همچنین تحقق تمدن نوین اسلامی شود که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب بر آن تأکید کردهاند. حوزه و دانشگاه دو بال تمدن نوین اسلامی هستند و اگر هنوز این تمدن محق نشده به خاطر این است که هنوز وحدت حوزه و دانشگاه محقق نشده است.
ایکنا: شما وحدت حوزه و دانشگاه را نیازمند سیاستگذاری میدانید یا معتقدید باید فرهنگسازی در میان حوزویان و دانشگاهیان صورت گیرد؟
رستمی: معتقدم نیاز به گفتمانسازی و سیاستگذاری فرهنگی داریم. گفتمانسازی و دیالوگ در سطح نخبگانی جامعه و نه در سطح عوام اتفاق میافتد. به نظرم ابتدا باید بین دانشگاهیان و حوزویان در سطوح مختلف فرهنگسازی شود. باید مبانی وحدت را ترسیم و سازوکارهای آن را تبیین کنیم. لذا به نظر میرسد وحدت این دو نهاد علمی از جنس فرهنگ است.
باید تقابل علم و دین را برطرف کنیم و این امر نیازمند گفتوگو است. باید در سیاستگذاریهای فرهنگی هم هر دو نهاد را دخیل کنیم که به نظرم در کشورمان تاکنون این امر را محقق نکردهایم. یکی از اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی این بود که حوزویان و دانشگاهیان پشت یک میز نشسته و برنامههای آموزشی و فرهنگی را ترسیم کنند. در کشورمان نهادهای موازی زیادی داریم اما برای وحدت حتی یک متولی و متصدی نداریم.
معتقدم باید دبیرخانه دائمی وحدت حوزه و دانشگاه شکل بگیرد. سازمانهای مردمنهاد نیز میتوانند در این زمینه تأثیر گذار باشند چراکه اگر کار فقط حاکمیتی باشد به سرانجام نمیرسد. از سوی دیگر اینکه یک روحانی به دانشگاه برود و تدریس کند و یک دانشگاهی به حوزه برود، وحدت محقق نمیشود بلکه این صرفاً توجه به پوسته وحدت است. البته نظریات خوبی از جانب مقام رهبری، آیتالله جوادی آملی و علامه مصباح یزدی ارائه شده است اما هنوز از دل آنها راهکارها را استخراج نکردهایم. مقام معظم رهبری میفرمایند حوزه و دانشگاه دو شعبه از یک مؤسسه علم و دین هستند. لذا هویت آنها مستقل اما باید در راستای یک هدف حرکت کنند.
گفتوگو از اکبر ابراهیمی
انتهای پیام