ضعف روش‌شناسی عامل کمبود نظریه در علوم انسانی است
کد خبر: 4031221
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۱
علی راد مطرح کرد:

ضعف روش‌شناسی عامل کمبود نظریه در علوم انسانی است

حجت‌الاسلام علی راد، استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران، گفت: اینکه ما در علوم مختلف به خصوص در علوم انسانی با انسداد در نظریه مواجه هستیم در موارد زیادی متاثر از نبود روش‌شناسی است،

علی راد به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین علی راد، استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران، شامگاه 4 بهمن در نشست علمی «درآمدی بر روش‌شناسی حدیث‌پژوهی خاورشناسان» که از سوی دفتر قم بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی برگزار شد گفت: گفتمان علوم انسانی ایران به خصوص روش‌شناسی دیرهنگام شروع شده است و آن را به قواعد و ضوابط تعریف می‌کنند که با تعریف منبع و داده همپوشانی دارد. البته مدعی ارائه تعریف معیار از روش نیستم. روش در مطالعات علوم انسانی حداقل دو بعد دارد، یکی ماهیت و ذات روش و دیگری فرایند. با توجه به این دو سطح می‌توان روش را چگونگی مواجهه پژوهشگر با مسئله و ایده تعریف کرد. البته روش با روش‌شناسی فرق دارد. روش‌شناسی علمی است که هدف آن شناخت انواع راه‌های پژوهش و تفکر محسوب می‌شود. 

راد با بیان اینکه روش و روش‌شناسی در تحقیقات بسیار مهم است و برخی آن را نادیده می‌شمارند و معتقدند که گفته‌ها و نوشته‌های افراد مهم است، ادامه داد: اگر روش معتبری را مبنای تحقیقات خود قرار ندهیم، برون‌داد 70 تا 100 سال تلاش علمی ما جمع پریشانی است که در مرحله شبه‌علم باقی می‌ماند و به علم تبدیل نمی‌شود. بنابراین بنده بر روش و روش‌شناسی تأکید می‌کنم.

انسداد نظریه 

استاد دانشگاه تهران اظهار کرد: اینکه ما در علوم مختلف به خصوص در علوم انسانی با انسداد در نظریه مواجه هستیم در موارد زیادی متاثر از نبود روش‌شناسی است، یکی از مؤلفه‌های مهم در زدن حرف جدید، مؤلفه روش است. توصیه می‌شود پژوهشگران مطالعات اسلامی در ابتدای امر از روش توصیفی استفاده کنند، با رصدی که بنده داشتم خاورشناسان در مقاطع ابتدایی مانند لیسانس، از روش توصیفی استفاده می‌کنند زیرا تا فرد توصیف‌کننده خوبی نباشد، تحلیل‌گر و تطبیق‌گر خوبی نیست و نمی‌تواند پژوهش تاریخی انجام دهد. این روش در مطالعات خاورشناسی رایج بوده است و خوب است ما حوزویان کارهای خود را با این روش خاورشناسان مقایسه و تجربه کنیم.

راد با ذکر اینکه گفتمان روش در حوزه رشد خوبی دارد، تصریح کرد: هر روشی اگر بخواهد عملیاتی شود یک سطح فرایندی دارد، مرحله اول این است که باید حد و حدود و ماهیت یک مسئله دقیقا روشن شود، گاهی ما نمی‌دانیم دنبال چه چیزی هستیم و جزیی‌نگری لازم را نداریم، گام دوم شناسایی منابع معتبر مرتبط با آن مسئله است؛ گام سوم گردآوری اطلاعات و داده‌های مرتبط با آن مسئله و چهارم دسته‌بندی مطالب مرتبط با مسئله، پنجم تحلیل اطلاعات مرحله چهارم، ششم صورتبندی در قالب مدل و الگو، هفتم، تقریر داده‌های پیشین و هشتم، عرضه آن در ساختار مقاله و کتاب، سمینار و نقد و ... . اینها مراحلی است که یک خاورشناس در توصیفات خود از یک پدیده طی می‌کند.

اهمیت روش‌شناسی

استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران با بیان اینکه کمابیش این مسئله در مطالعات ما هم هست، ولی در مطالعات خاورشناسی همه اینها قضاوت و داوری می‌‌شود، گفت: تا دو دهه گذشته وضعیت روش‌شناسی در حوزه خوب نبود و الان گفتمان آن رواج دارد. حرف‌های خوب بسیارند، ولی روش‌ مناسبی نداریم. مانند آن است که سقف می‌زنیم ولی ستون ندارد. ذهن روشمند باید منابع تخصصی را داشته باشد و این بیانگر اهمیت مأخذشناسی در مطالعات علوم انسانی است؛ برخی علوم مانند حدیث مبتنی بر داده است و مانند فلسفه ذهنی نیست. تاریخ و حدیث و لغت کاملاً مبتنی بر داده‌اند و فقط در مقام داوری می‌توانیم از عقل کمک بگیریم.

استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه روش توصیفی محدودیت‌هایی دارد و باید سراغ روش‌های دیگر برویم، اظهار کرد: مثلاً احادیث جمع و تحریف قرآن مسئله‌ای تاریخی است و باید از روش تاریخی بهره ببریم و نمی‌توان از روش فلسفی و عقلی و ... استفاده کرد که مع‌الاسف گاهی ما با خلط روش مواجه هستیم و در باب جمع قرآن از روش عقلی استفاده و فکر می‌کنیم صورت مسئله پاک می‌شود، در حالی که باید روش با نوع مسئله سنخیت داشته باشد وگرنه به آنارشیسم و بحران روشی مبتلا خواهیم شد.

وی افزود: تحقیق درباره بازسازی اسناد و منابع حدیثی نخستین مسلمین یا شیعیان از نمونه‌های خوب مطالعات خاورشناسان به روش توصیفی است، مثلاً اتان کلبرگ پژوهش توصیفی خوبی را انجام داده یا میراث مکتوب شیعه در سه قرن نخست یک پژوهش توصیفی خوب است. البته کاربرد یک روش به معنای نفی روش‌های دیگر نیست. کتاب اسلام متن‌گرا یا نص‌گرا پژوهشی توصیفی و خواندنی است. در این روش پژوهشگر دخالت ندارد، بلکه داده‌ها به حد اشباع گردآوری می‌شود و خواننده را با واقعیت تاریخی یک مسئله آشنا می‌کند. تحقیق اتان کلبرگ درباره اصول اربع‌مئه تحقیقی توصیفی از دوره ائمه(ع) است و ماهیت آن را روشن می‌کند یا مقاله الکافی، مارسین کاوسکی مجموعه کافی را توصیف می‌کند یا کتاب نخستین اندیشه‌های شیعی، تعالیم امام محمدباقر(ع) نوشته خانم لالانی کتابی توصیفی خوبی است.

راد با ذکر اینکه نکته مهم در روش توصیفی این است که از مدار خود خارج نشود، زیرا ممکن است نگاه گزینشی و مداخله پنهان وجود داشته باشد و گاهی غیرعمدی است، گفت: روش تطبیقی در حدیث‌پژوهی خاورشناسان مشاهده می‌شود و مسئله اصلی پژوهشگر تطبیقی، بررسی مواضع خلاف و وفاق دیدگاه‌ها، انگاره‌ها و آراست، یعنی در یک مسئله واحد چه دیدگاه‌های موافق و مخالفی وجود دارد و نسبت و حد اختلاف و وفاق چیست.

روش تطبیقی

وی با بیان اینکه پژوهش‌های تطبیقی گاهی بین دو فرد یا دو کتاب انجام می‌شود و گاه فراتر است، گفت: گاهی حد زمانی برای تطبیق تعیین می‌شود، مثلاً گفته می‌شود این تحقیق شامل قرن اول تا سوم یا از قرن سوم تا ششم و .. است؛ خاورشناسان مراقب‌اند که در این روش از کلی‌گویی خودداری کنند و در محدوده زمانی و مکانی معیّنی دست به تحقیق بزنند. همچنین در این روش استقسای حداکثری در تمایز و تفاوت و نیز عبور از سطح ظاهری و رسیدن به مواضع واقعی خلاف و اشتراک اهمیت دارد. علاوه بر این،  تبیین مواضع خلاف و وفاق واقعی با رویکرد تحلیلی عمیق  مد نظر پژوهشگر است که می‌توان به نمونه‌هایی اشاره کرد؛ رابرت گلیو، بیش از ده سال قبل مقاله «پیوند حدیث و فقه» را نوشت. وی 5 کتاب حدیثی فقهی امامیه را در باب تیمم با هم مقایسه کرد و نشان داد که چگونه مبانی فقهی شیخ مفید و صدوق و ... در تدوین باب تیمم در کتب حدیثی آنها مؤثر بود. مقاله دیگری را پرفسور فایرستون نوشت و به جنبه‌های فراتاریخی شیعه در داستان قربانی ابراهیم(ع) در پرتو احادیث اهل سنت، یهودیت و مسیحیت پرداخت و مقاله‌اش را به احادیث اهل سنت، مسیحیت و یهودیت محدود و نیز نگرش شیعه در بحث قربانی را با نگرش احادیث گفته‌شده مقایسه کرد. کتاب دیگر دوره شکل‌گیری تشیع دوازده امامی، گفتمان حدیث میان قم و بغداد است.

وی با اشاره به روش تاریخی در مطالعات خاورشناسی، اظهار کرد: در روش مذکور هست و چیست امر تاریخی مسئله است و شامل هر حادثه و واقعه و آموزه اعتقادی، فرهنگی و اخلاقی می‌شود و امر تاریخی چیست و چگونه تکوین یافته است. همچنین فاعلیت پژوهشگر از توصیف به مقام تحلیل‌گر و پاسخگو ارتقا می‌یابد و هدف از آن بازسازی دقیق گذشته با داده‌ها، اسناد و مدارک تاریخی و نیز با وجود نظرات موافق و مخالف و مؤثر در پدیدار شدن امر تاریخی است، یعنی هر آنچه در یک امر تاریخی و تطور و افول و حذف آن مؤثر بوده تأثیر دارد.

راد بیان کرد: به لحاظ فرایند دو مرحله مجزا دارد، توصیفی و تبیین. تبیین به چرایی رخداد امر تاریخی می‌پردازد، کمااینکه در مرحله اول به چیستی آن پرداخته بود. مثال آن انقلاب اسلامی است. چرا انقلاب رخ داد؟ و چگونه رخ داد نیازمند توصیف و تبیین است و هر توصیف‌گری تبیین‌کننده خوبی نیست و کسانی در روش تاریخی موفق‌اند که بر هر دو اشراف داشته باشند. اگر قصد داریم دستاوردهای حدیث‌پژوهی خود را در جهان عرضه کنیم، باید با ادبیات روشی خاورشناسان آشنا باشیم. نوشته‌های ما برای آنان مبهم است، چون روش شترک منهجی نداریم و بزرگان ما را در حد نظریه‌پرداز نمی‌دانند، زیرا روش در بحث آنان وجود ندارد.     

انتهای پیام
captcha