وقتی بدن‌ها به قرنطینه رفتند، دانشگاه هم تعطیل شد
کد خبر: 4031273
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۶
نعمت‌الله فاضلی بیان کرد:

وقتی بدن‌ها به قرنطینه رفتند، دانشگاه هم تعطیل شد

نعمت‌الله فاضلی ضمن بیان تجربه‌های خود از دوران کرونا گفت: یکی از مهمترین کارکردهای دانشگاه ایرانی این است که امکان تجربیات عاطفی و انسانی را برای دانشجویان فراهم می‌کند که فرهیخته شوند. این فرهیخته شدن زمانی است که روابط همکاری و صمیمیت انسانی در دانشگاه‌ها از طریق حضور دانشجویان در کلاس‌های درس به وجود بیایید.

نعمت الله فاضلی

به گزارش ایکنا، چهارمین نشست وبینار ملی گفت‌وگوهای دانشگاهی «بیماری کرونا و مساله بازگشایی دانشگاه» صبح امروز پنجم بهمن‌ماه با حضور نعمت‌الله فاضلی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و محمدسعید ذکایی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به میزبانی دانشگاه گیلان برگزار شد.

فاضلی در این نشست اظهار کرد: موضوع بحث من تجربه‌هایم در حوزه آموزش و پژوهش در دوران کروناست. می‌خواهم با مروری بر این تجربه‌ها کمک کنم تا وضعیتی را که در آن هستیم فهم‌پذیر کنم و قصه‌ای از یک معلم دانشگاه را بشنویم که در این دوران چه تجربه‌ها و چه مسئله‌هایی داشته است. البته هر لحظه تجربه انسان با تمام ارکان وجود پیوند می‌خورد و اگر بخواهیم این ماه‌ها و روزهای طولانی که در گیر کووید بودیم را روایت کنیم چه حجم انبوهی از سخن خلق شود.

کار مردم‌شناس قصه‌گویی است

وی با بیان اینکه حرفه من انسان‌شناسی و مردم‌نگاری است، گفت: کار ما مردم‌نگاران قصه‌گویی و روایت کردن است. این قصه‌گویی‌ها به مهمترین تجربه دوران کرونا هم برمی‌گردد. برجسته‌ترین اتفاقی که در دوره کرونا افتاد قرنطینه بود که شامل دانشگاه هم می‌شد. دانشگاه‌ها قرنطینه شدند و کلاس‌های درس تعطیل شد. فضای مجازی و فرهنگ سایبری که وجود داشت به شدت تقویت و همه‌جانبه شد. دیوید بل توضیح می‌دهد اگر بخواهیم فرهنگ‌های سایبر را بفهمیم باید قصه بگوییم، همانطور که خود او در تمام کتابش قصه می‌گوید. ما همزمان باید درباره شیوه‌های گوناگون داستان بیندیشیم تا بفهمیم چگونه فرهنگ‌های سایبر روایت می‌شوند. نکته‌ای که می‌خواهم بگویم این است شاید برای جامعه ایرانی که امروز در لحظه تاریخی قرار گرفته است که باید دانشگاه‌ها را بازگشایی کنند، نیازمند این هستیم قصه‌های استادان و دانشجویان و کارکنان از تجربه این دوره در حوزه آموزش و پژوهش را بشنویم. در همان سال اولی که بحران کرونا شروع شده بود به دکتر میرزایی، مدیر موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پیشنهاد دادم تجربه‌های استادان و دانشجویان را ثبت کنند. آن زمان در این موسسه سایتی درست کردند و فعالیتی را آغاز کردند تا این تجربه‌ها از سراسر کشور ثبت شود. مقدار زیادی از این تجربه‌ها گردآوری شده است. جدای از بحث‌های مدیریتی که ثبت تجربه‌ها به همراه دارد این تجربه‌ها و داستان‌ها فقط بازنمایی جهان دانشگاه نیست بلکه ساختن دانشگاه هم هست. ما از طریق این داستان‌ها زندگی را می‌سازیم و زیست‌پذیر می‌کنیم.

پژوهشگر مطالعات اجتماعی ادامه داد: داستانی که می‌خواهم بگویم قصه من است و قصه همگان نیست. نکته مهم این است ما قصه می‌گوییم تا تفاوت را خلق کنیم، ما قصه می‌گوییم تا واقعیت را بسازیم، ما قصه می‌گوییم تا آنچه را که انسانی است و آنچه را درباره واقعیت فکر می‌کنیم تقسیم کنیم و زبان مشترکی ایجاد و امکان گفت‌وگو درباره زندگی را فراهم کنیم. کار من هم قصه‌گویی است. ما مردم‌نگاران به این تواضع رسیدیم که داعیه علم نداریم بلکه قصه‌گوهای دنیای پست‌مدرن هستیم. قصه را از اینجا شروع کنیم که در آغاز این بحران در اواخر بهمن 98 از طریق رسانه‌ها مطلع شدیم در یوهان چین بیماری فراگیری آمده و وارد ایران شده و خطر بزرگی همه جا را تهدید می‌کند. از همان لحظه من به عنوان مدرس دانشگاه اولین واکنشم این بود که الآن موقعیتی است که باید سخن گفت و روایت کرد و گفت‌وگو درباره این بحران را فراگیر کرد. از این رو کار خودم را شروع کردم و از جمله معلمانی بودم که گفت‌وگو کردن و ارتباط برقرار کردن در موقعیت کرونایی را آغاز کردم و در کانال تلگرامی خودم هر هفته یک یا دو یادداشت درباره کرونا می‌نوشتم. این تلاش من یک تجربه‌ای بود که در موقعیت کرونایی بسیار اثرگذار بود و برای خودم هم خوب بود چون احساس می‌کردم در موقعیتی هستم که می‌توانم پاسخگو جامعه باشم.

تجربه دوران کرونا در گفتمان‌سازی دانشگاهیان

وی ادامه داد: در عین حال همزمانی که شروع به نوشتن کردم خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها و فضای مجازی به سراغم می‌آمدند و می‌دیدم دانشگاهیان دارند گفت‌وگوهای وسیعی را در فضای جامعه شکل می‌دهند. این تجربه‌ای بود که درباره هیچ بحران دیگری به این گستردگی ندیدم. اینکه با وقوع یک بحران طیف وسیعی از استادان از رشته‌های گوناگون علوم انسانی درگیر گفت‌وگوی جمعی درباره بحران کرونا شوند. علاوه بر این شاهد بودم از آغاز بحران تا چند ماه پیش ارتباط بسیار گسترده‌ای بین نهادهای مدنی، مراکز پژوهشی، رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی با معلمان و مدرسان علوم انسانی شکل گرفت و این ارتباط، هم در قالب تولید محصولات نوشتاری بود و هم در قالب تولید فیلم‌ها و متن‌های تصویری که هدف‌های گوناگونی را دنبال می‌کردند از جمله اینکه در موقعیت کرونا، در روستاها و شهرها و مکان‌های گوناگون چطور باید پروتکل‌های بهداشتی را رعایت کنند یا چطور باید در فضای خانه دوران کرونا را تجربه کنند.

فاضلی یادآور شد: در عین حال مراکز پژوهشی و آموزشی در این دوره از نظر توضیح جنبه‌های مختلف بحران کرونا بسیار فعال بودند، مثل اینکه کرونا فقط بیماری نیست، کرونا فقط امر پزشکی نیست و هر جا بدن انسان درگیر بحرانی می‌شود، لایه‌های مختلف و ساحت‌های وجودی انسان درگیر می‌شوند. من به عنوان کسی که در علوم اجتماعی هستم این تجربه را داشتم که در ایران چطور فضاهای پژوهشی از حیث دانشی که باید خلق کنند نقش بی‌نظیر را ایفا کردند.

وی یکی از مهمترین کارکردهای دانشگاه ایرانی را امکان تجربیات عاطفی و انسانی برای دانشجویان و فرهیخته شدن آنها دانست و گفت: این فرهیخته شدن زمانی است که روابط همکاری و همجواری و صمیمیت انسانی در دانشگاه‌ها از طریق حضور دانشجویان در کلاس‌های درس و فضای دانشگاه به وجود بیایید. البته دانشگاه در بحران کرونا از این مساله آشنایی‌زدایی کرد. ما می‌دیدم دانشگاه این کارکرد را دارد ولی شاید اگر دانشگاه تعطیل نمی‌شد متوجه این کارکرد نمی‌شدیم. دانشگاه فرصت و فرهنگی را دارد که زیر چتر دانش و دانایی دانشجویان با هم آشنا می‌شوند و ارتباط برقرار می‌کنند، زبان می‌تواند نقش خودش را در زندگی انسانی ایفا کند و چهره و وجود نقش خودش را در زندگی انسانی ایفا کند. وقتی بدن‌ها به قرنطیه رفتند دانشگاه هم به یک معنا واقعا تعطیل شد.

تبلور آسیب‌های مجازی شدن دانشگاه‌ها در ایده تزلزل

در ادامه نشست ذکایی در سخنانی گفت: بخش عمده از ملاحظات من با دکتر فاضلی همسو است گرچه قصه شخصی من اینگونه است که نیمه خالی را می‌بینم. درست است که کرونا یک فرصتی را برای تعلیم و تربیت ایجاد کرد و این شرایط فرصت ایده‌آلی برای من بود که ببینم آموزش و تکنولوژی چکار می‌کند و پی بردم تکنولوژی فقط ابزار انتقال صدا و تصویر و محتوا و متن نیست بلکه بیشتر از آن بدن من هم دارد کار می‌کند. این تکنولوژی کنشگری است که دارد مرا مقید و مشروط می‌کند. بنابراین ما این فرصت استثنایی را به فال نیک می‌گیریم و غنیمت می‌شماریم.

وی افزود: من صادقانه فکر می‌کنم ایده‌ای که برآیند این تجربه را در دو سال انعکاس دهد ایده تزلزل و شکنندگی و آسیب‌پذیری است. منظورم این است که من و دانشجو و نهاد آموزش چیزهایی را از دست دادیم. وقتی از تزلزل صحبت می‌کنم منظورم آسیب‌پذیری است و اینکه اتکای کمتری به ساختارهای ثابت جامعه داشته باشیم. تزلزل ناظر به این است که درک ما از فضا و زمان عوض شده است. این درک گرچه سویه‌های دموکراتی داشته ولی مشکلاتی را هم ایجاد کرده است. آقای فاضلی گفتند که این شرایط از دانشگاه گفتمان‌زدایی نمی‌کند و فقط مکان‌زدایی می‌کند ولی بحث من این است که آموزش آنلاین گفتمان‌زدایی هم کرده و گفتمان‌زدایی چیز خوبی نیست. دیجیتال شدن دانشگاه و آموزش، ناگهانی، سریع و خشن بود و این تزلزل را برای ما ایجاد کرد، فارغ از زمینه‌ها و عادت‌واره‌ها و انعطاف کافی وادار شویم در چند هفته به این فضا شیفت کنیم. این شرایط ارزش‌ها و انعطاف‌های آموزش حضوری را از ما گرفت. این انتقال سریع و خشن بود و ما را با انتخاب‌های انفعالی مواجه کرد. وابستگی افراطی به آموزش آنلاین عملا آموزش را هم سطحی کرد، انزوا را هم تحمیل کرد و دلزدگی و ملال را در آموزش ایجاد کرد.

انتهای پیام
captcha