کد خبر: 4022236
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۰ - ۱۳:۵۱
نعمت‌الله فاضلی مطرح کرد:

تسلط نگاه ابزاری و سیاسی به علم و پژوهش/ پرسش کردن و اندیشیدن در وضعیت بحرانی است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ضمن اشاره به چیستی پژوهش، گفت: در ذات پژوهش خلاقیت و دگراندیشی و دگر بودن نهفته است و پژوهشگری شیوه‌ای از بودن و دغدغه‌مندی و زیستن محسوب می‌شود که امکان نامتعارف بودن را فراهم می‌کند.

نعمت الله فاضلی

به گزارش ایکنا، نشست مجازی «مسئله پژوهش در ایران امروز» صبح امروز 29 آذر با سخنرانی نعمت‌الله فاضلی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در دانشگاه فرهنگیان استان زنجان، برگزار شد.

در ادامه گزیده سخنان فاضلی را می‌خوانید؛

مجموعه گفت‌وگوها در جامعه ایران درباره علم از زمان تأسیس دارالفنون تا دوره پهلوی و جمهوری اسلامی و امروز را می‌توان گفت‌وگوهایی درباره پژوهش دانست، چراکه علم در دنیای معاصر با واژه پژوهش هم تعریف می‌شود. همه این گفت‌وگوها از جمله اختصاص هفته نمادینی به نام هفته پژوهش بیان‌کننده این واقعیت است که علم و پژوهش در جامعه ایران وضعیت مطلوبی ندارد و مقوله علم و پژوهش برای ما سؤال‌برانگیز است؛ اینکه علم چیست؟ پژوهش چیست؟ چگونه می‌توان در جامعه معاصر از اندیشیدن علمی برخوردار بود؟

این پرسش هم در دانشگاه‌ها و هم جامعه ایران که حدود چهارده میلیون نفر دانش‌آموخته دانشگاهی دارد، مطرح است، چراکه این دانشجویان و دانش‌آموختگان در نهاد علم و پژوهش زندگی کرده‌اند و نهاد علم پاره‌ای از هویت مردم عادی است. از این رو وقتی از مسئله پژوهش صحبت می‌کنم مرادم این است که جامعه امروز ما پژوهش را مثل سایر امور زندگی و نیازهای حیاتی و ضروری ما برای زیستن طلب می‌کند، اما این طلب پاسخ مناسبی پیدا نکرده است. همان‌طور که هنوز نتوانسته‌ایم برای بسیاری از نیازها پاسخ مناسبی را فراهم کنیم، نتوانسته‌ایم درباره علم و پژوهش نیز پاسخ مناسبی را بیان کنیم. ناکامی ما برای رسیدن به صورت‌بندی روشنی از این است که پژوهش در جامعه ما چیست؟ تحقیق برای ایران معاصر چه معنایی دارد؟ نوع پرسش‌هایی که درباره پژوهش مطرح می‌کنیم چه نوع پرسش‌هایی است؟

بخش عمده بحران ما در پژوهش همین شیوه پرسش کردن و اندیشیدن درباره پژوهش است. در مجموعه وسیعی از کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره وضع تحقیقات در ایران امروز نوشته شده است به حد کافی درباره مشکلات پژوهش صحبت کرده‌اند. از این نظر قصد ندارم مشکلات پژوهش را توضیح دهم. در کتاب «زندگی سراسر فهم مسئله است» توضیح دادم که مشکل مسئله نیست و مسئله مشکل نیست و باید میان این دو تفکیک قائل شد. مشکلات همان چالش‌ها و کمبودهای انضمامی و عینی است که در حوزه‌های گوناگون با آنها سروکار داریم. تورم، بیکاری، مسائل اجتماعی، فقر و... مشکلات هستند. مشکلات درست مثل درد دندان برای همه تجربه می‌شود، اما مسئله چیست؟ مسئله درک تئوریک و نظری ما یا تلاش فکری برای خلق دیدگاهی انتزاعی و مفهومی درباره مجموعه چالش‌ها و مشکلات است. به همین دلیل وقتی از مسئله پژوهش صحبت می‌کنیم، پرسش ما ناظر به این نیست که فهرستی از مشکلات را فراهم کنیم.

از این رو نمی‌خواهم درباره مشکلات پژوهش صحبت یا فهرستی از آنها را فراهم کنم، بلکه تلاشم این است که دیدگاه یا رویکردی را ارائه کنم که بتواند مجموعه مشکلات یا چالش‌هایی را که در حیطه پژوهش درگیر آنیم به طور نظری صورت‌بندی کند و روایتی تئوریک از مشکلات را ارائه کند. وقتی از مسئله پژوهش صحبت می‌کنیم ناظر به این است که امر پژوهش در جامعه معاصر ایران در کلیت آن چگونه فهم شده است؛ به نحوی که نشان دهد امر پژوهش در فضای نهادی و اندیشه‌ای جامعه معاصر ما با شیوه‌ای قابل فهم است که امکان دستیابی به پژوهش در معنای خلاق و کارآمد را برای ما دشوار یا ناممکن کرده است.

تنش ساختاری پژوهش در جامعه ایران

وقتی از پژوهش صحبت می‌کنیم، روایتی از امر منفی را می‌بینیم، ولی نه به معنای فهرستی جزئی از انبوه کمی‌ها و کاستی‌ها، بلکه مسئله تنش ساختاری نهفته در فهم ما از پژوهش در جامعه است. تنش ساختاری که با افزایش بودجه تغییری در آن به وجود نمی‌آید، با توسعه دانشگاه‌ها گرهی گشوده نمی‌شود. تنش ساختاری در پژوهش وجود دارد که با افزایش تعداد دانشجویان، توسعه تحصیلات تکمیلی و حتی گسترش گفت‌وگوهای عمومی درباره ضرورت پژوهش قدمی به جلو برداشته نمی‌شود. در واقع با معمایی روبه‌رو هستیم. اگر صد سال پیش کتاب‌های روش تحقیق نداشتیم، امروزه بیش از حد نیازمان با انبوه کتاب‌های روش تحقیق سروکار داریم. برای گسترش پژوهش سرمایه‌گذاری‌های مادی، اجتماعی، آموزشی و معنوی فراوانی کردیم، ولی هیچ کدام از آنها نتوانست پژوهش را در فضای دانشگاه‌ها به معنای پژوهش خلاق، پژوهشی که اندیشیدن را ممکن کند، محقق کند.

وقتی از پژوهش صحبت می‌کنیم، یعنی چگونه سیاست‌های ما راهبردهای ما برای اندیشیدن، سامان دادن و رونق دنیای فکر انجام می‌شود. پژوهش، سیاست‌های ما برای گسترش جست‌وجوگری و آزاداندیشی در جامعه است. واژه پژوهش به معنای جست‌وجو کردن است؛ جست‌وجو در دنیای علم مدرن و فضای گفتمان علم مدرن. پژوهش در دنیای معاصر برای همه ملت‌ها و جوامع دلالت می‌کند. چگونه جامعه‌ای می‌خواهد از طریق اندیشیدن سامان جدیدی به خود بدهد. پژوهش روایتی است از تلاش جهانی انسان مدرن برای شیوه خاصی از بودن و زیستن در جهان امروز و زیستی که مبتنی بر اصل دلیل است.

پژوهش بیان‌کننده شیوه و سازمان اندیشیدن در دنیای امروز هم هست. شیوه و سازماندهی‌ای که از سوی نهاد پژوهش یعنی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی انجام می‌شود. وقتی از مسئله پژوهش سخن می‌گوییم در این‌باره صحبت می‌کنیم که جایی در مرکز یا موتور تفکر دچار لغزش، وقفه یا تنش و کاستی است که اجازه نمی‌دهد پژوهش کارش را انجام دهد.

چرا موتور پژوهش در ایران روشن نشد

چرا با وجود تمام این سرمایه‌ها و تلاش‌ها پژوهش نتوانسته است ما را به شکلی شایسته در جایگاه مناسبی قرار دهد؟ می‌خواهم مسئله پژوهش را از این زاویه توضیح دهم. به همین دلیل صحبت من درباره بودجه، ساختمان، سازمان اداری یا بسیاری از موانعی که به واقع در نظام دانش ما وجود دارد نیست، بلکه درباره این است که امر پژوهش در کلیت جامعه ما چه مسیری را طی کرد که موتورش راه نیفتاد و روشن نشد؛ یعنی موتور ذهنی که بتواند خلاقانه، مسئولانه، شجاعانه و قلندرمآب همه سرکوب‌ها و سلطه‌هایی را که بر استقلال آکادمیک وارد می‌شود درنوردد. چه اتفاقی افتاد که پژوهش نتوانست در برابر سیستم سرکوب‌گر بایستد و پرسش‌های شجاعانه‌ای را مطرح کند؟ چرا پژوهش نتوانست در برابر سیستم‌ها مقاومت کند؟ پژوهش رهایی‌بخش است و اگر چنین نباشد پژوهش نیست. با افزودن فضاهای دانشگاهی و گسترش بودجه و ساخت‌و‌ساز و توسعه فضای کالبدی و مادی هرگز پژوهش سامان پیدا نمی‌کند. پژوهش مستلزم فضای فکری و اندیشگی است که امکان رهایی‌بخشی، پرسشگری شجاعانه و نامتعارف بودن را برای انسان فراهم کند.

چرا نتوانستیم نامتعارف باشیم

باید پرسید که مسئله پژوهش چیست که نتوانسته‌ایم نامتعارف باشیم؟ چرا من پژوهشگر شجاعت خلاقیت ندارم؟ در ذات پژوهش خلاقیت و دگراندیشی و دگربودن نهفته است و پژوهشگری شیوه‌ای از بودن و دغدغه‌مندی و زیستن است که امکان نامتعارف بودن را فراهم می‌کند. هر سیاست و راهبردی که برای مطیع، سر به راه و روزمره و یکدست کردن سازمان پژوهش فراهم شود، اقدامی برخلاف ذات پژوهش است. مسئله پژوهش در ایران معاصر چیست که کنش پژوهش را نه به عنوان کنشی رهایی‌بخش و از جنس دغدغه‌مندی و مسئولیت، بلکه از جنس کارمندی، کسب‌وکار و سرباز سر به راه سیستم بودن می‌کند. چه چیزی در فهم ما از پژوهش نهفته است که پژوهشگری را، که شیوه زیستن و ریاضت‌کشی برای پرسش کردن و کاویدن و فهمیدن جامعه است، ناممکن ساخته و چه چیزی این امر را ناممکن کرده است؟

پژوهش را در خدمت هدف‌های دیگر قرار دادیم

اگر ما تاریخ دانشگاه و تاریخ علم مدرن را مرور کنیم، یک نکته آشکار و بارز در آن وجود دارد و آن این است که برای ما علم و پژوهش و سازمان آن، یعنی مراکز آموزشی و پژوهشی، صرفاً و تماماً بر اساس کارطرح‌های اجتماعی و سیاسی آن معنا پیدا می‌کند. از پژوهش صرفاً ابزاری را تصور کردیم که در خدمت هدف‌های دیگری است. علی‌رغم اینکه در تاریخ معرفتی ایران، علم از اصالت فی‌نفسه برخوردار بوده و عالم و محقق انسانی است که فارغ از مادیات و مادیت هستی پرسش می‌کند و می‌اندیشد. حال تصوری که ما از علم و پژوهش داریم بازاری و فایده‌گرایانه است. ما از پژوهش انتظار پرسش کردن، رهایی‌بخشی، فهمیدن و فهماندن جهان زندگی خودمان را نداشتیم. معنای این سخن این است که علم و پژوهش برای ما کارکرد معرفت‌شناسانه نداشته است. ما نمی‌خواستیم مرزهای دانش را گسترش دهیم یا حقیقت را بفهمیم و نخواستیم از طریق پژوهش، کشف تازه‌ای در عالم داشته باشیم.

ما صرفاً می‌خواستیم که هدف‌های نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، رفاه و آسایش را از طریق پژوهش به دست بیاوریم. لذا نگاهی کاملاً ابزاری و سیاسی بر علم مسلط بوده است. ما از پژوهش انتظار روشی را نداشتیم که برای نوآوری یا خلاقیت یا خلق بودن‌های جدید و زیستن‌های تازه باشد. ما از پژوهش تصوری بسیار مادی و از قضا برخلاف روح واقعی پژوهش داشتیم و پژوهش را صرفاً بر اساس کارکردهای سیاسی و اجتماعی آن فهمیدیم. این بحران در آفریقا و آمریکای لاتین هم هست. وقتی دانشگاه و سازمان علم فاقد استقلال است و آزاداندیشی ندارد تحت چنان سلطه‌ای قرار می‌گیرد که هرگونه اندیشیدن و زیستن یا شدن محققانه را ممتنع می‌سازد.

انتهای پیام
captcha