به گزارش ایکنا، محمودرضا اسفندیار، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی و پژوهشگر حوزه ادیان و عرفان تطبیقی شامگاه 15 فروردین ماه در نشست علمی «تصوف در جنوب شرق آسیا»، گفت: مطالعات درباره وضعیت تصوف در جنوب شرق آسیا با وجود کارهای صورت گرفته هنوز هم با خلا مواجه است. منطقه جنوب شرق آسیا با دارا بودن کشورهایی چون مالزی، میانمار، سنگاپور، تایلند، فیلیپین و اندونزی و ... و اتحادیه آسهآن، یکی از مناطق مهم در جهان محسوب میشوند.
وی افزود: مهمترین بخش این منطقه کشورهای حوزه مالایی هستند که مالایی تبارهای مسلمان را در خود جای داده است و در این منطقه با تنوع نژادی روبرو هستیم که از جمله نژاد خمرها، تایلندیها و ... است ولی عمدتا تمرکز ما بر مالاییتبارهاست. مستشرقین و به خصوص آلمانیها هم در این زمینه مطالعاتی داشتهاند.
اسفندیار با بیان اینکه از زمان ساسانیان مراوداتی با این منطقه وجود داشته و کشفیاتی که انجام شده نشان میدهد سوابق تجاری بین ایرانیان و مردم این منطقه وجود داشته است، افزود: تنگه مالاکا بین مالزی و اندونزی و از مهمترین آبراههای دنیاست و کشتیهای تجاری از آن عبور میکنند همچنین مالاکا تبدیل به شهری بینالمللی شده است و در سر راه چین قرار دارد و ادویههای مختلف و کافور و ... از مهمترین محصولاتی است که در این منطقه تولید میشود. بنابراین نخستین زمینه برای ورود مسلمانان و فرهنگ اسلامی به این منطقه با تبادلات تجاری بوده است.
دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی در پاسخ به این پرسش که آیا گسترش اسلام در منطقه جنوب شرق آسیا آیا با ورود اسلام به ایران همراه بوده است، گفت: ورود اسلام در این مناطق با تاخیر یعنی در اواخر قرن هفتم هجری از هند و جزیرة العرب به این مناطق راه یافت و به خصوص بعد از حمله مغول شاهد پراکندگی در سرزمینهای اسلامی هستیم، و حمله مغول سبب مهاجرت به سرزمینهای دور دست جنوب شرق آسیا شد ولی مطالعات اخیر نشان میدهد که سابقه حضور اسلام زودتر از این زمان بوده است؛ تاریخچههای محلی ورود اسلام به این منطقه را به مثابه افسانه توضیح دادهاند. ابن بطوطه در مسیر حرکت خود به سمت چین، از این منطقه بازدید کرده و گزارش داده که حاکم این منطقه پیرو مکتب شافعی است و ایرانیها و برخی شیرازیها در حکومت این منطقه سمتهایی را دارند.
این پژوهشگر ادیان و تصوف اظهار کرد: درباره حضور شیعیان در این منطقه دو دیدگاه وجود دارد؛ اول اینکه اسلام با گرایش اهلسنت وارد این مناطق شد و شیعیان در اولویت نبودند و اگر مالائیان به اهل بیت(ع) ارادت دارند دلیلی بر اولویت شیعه نیست و دیگر اینکه آنها اولین گروه مسلمانان در این مناطق بودند. براساس گزارش منابع چینی، خاندانهای شیعه ایرانی از کاشان، ابرکوه و لرستان در قرن چهارم به این منطقه مهاجرت کردند و بزرگترین گروه هم لرها بودند. یک خانواده کرد (جوانی الکردی) هم به این منطقه مهاجرت کردند و خط این منطقه را به عربی تغییر دادند و این تغییر خط ابتکار این خانواده کرد مسلمان ایرانی بوده است.
دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به هوشمندی ایرانیان در انتقال اسلام صوفیانه به این مناطق، تصریح کرد: جز از راه تصوف امکان انتقال اسلام به این منطقه وجود نداشت، سادات حضرمی یمنی به این منطقه مهاجرت کرده و زمینه فرهنگ شیعی را در این مناطق فراهم کردند. عنصر شیعی و سادات نقش زیادی در گسترش اسلام داشتند و حتی اهل تسنن هم عشق و ارادت به اهل بیت(ع) داشتند و بعدا هم حضرت علی(ع) در اسطورههای این منطقه در جایگاه متمایزی قرار گرفتند و نماد ولایت از اسدالله تبدیل به ماچن شد (به زبان مالایی به ببر گفته میشود) زیرا در آن منطقه شیر وجود نداشت و به جای آن ببر نمادشان بود و به جای نماد اسدالله (شیر) از ببر بهره بردند.
وی اضافه کرد: ولی سونگو، ده ولی هستند که بسیاری از آنها نژاد ایرانی داشتند و نخستین ولی از سمرقند به این مناطق رفت و فرزندان وی هم که گرایش شیعی داشتند به این منطقه سفر کردند. دو برادر از این ولیها، یکی به نام علی مرتضی و دیگری رحمت الله بود که تبدیل به قدیس در این منطقه شدند.
اسفندیار در پاسخ به این پرسش که خاندانهای شیعی که به این مناطق سفر کردند اهل طریقت و صوفیه بودند یا خیر، افزود: خیلی از بازرگانان شیعه، صوفی هم بودند گرچه اطلاع دقیقی نداریم ولی این 10 ولی جاوی از طریق مفاهیم تصوف، شیعه را در این مناطق گسترش دادند. برخی از اینها آنقدر جنبه صوفیانه و عرفانی در بیانش پررنگ بود که تکفیر شدند، یکی از اینها به عراق امروزی سفر کرد و استادی به نام مولی شیعه منتظر داشت که مشرب او وحدت وجودی بود و برای تبلیغ اسلام صوفیانه با رنگ و بوی شیعی به نقاط مختلف جاوه رفت و ظاهرا با استقبال روبرو شد ولی آن دسته از صوفیان محافظهکار که با این مقدار از جنبههای تند وحدت وجودی مخالف بودند او را تکفیر کرده و او را بر دار آویختند.
اسفندیار بیان کرد: البته دلیل این نوع تکفیرها، کافرشدن فرد نیست بلکه افشای رازهای عرفانی و صوفیانه است، همچنین برخی از ضوفیان یعنی مخدومین به خصوص به جنوب فیلیپین سفر و مردم آنجا را به اسلام دعوت کردند و دو عامل یکی تعالیم تصوفی و دیگری میزان ارادت آنان به اهل بیت(ع) به خصوص به اهل بیت(ع) و خود پدیده سیدبودن سبب گسترش نفوذ آنها و رشد شیعه شد، امروز هم سادات بودن جایگاه بسیار والایی دارد و حقوق ویژه هم برای آنها قائل بودند. عنصر سیادت بسیار در گسترش اسلام در این منطقه اهمیت داشته است.
وی با اشاره به جریان شمنی و نقش آن در پذیرش تصوف، افزود: این جریان حتما بی تاثیر نبوده ولی دقیقا نمیتوان سهم هر کدام از این عناصر را معرفی کرد هم عنصر شمنی به عنوان دین بومی مؤثر بوده است و هم فرهنگ بودایی و هندویی (که عناصر آشکار عرفانی دارد و نقش مرشد در آن محوری است) نقش داشته است. اسلام آمد بر این فرهنگ بومی و هندی سوار شد و از ظرفیت آنها استفاده کرد. تا پیش از این قهرمانان مالاییها، شخصیتهای هندی بودند ولی 9 ولی سونگو از این ظرفیت استفاده کرده و نوعی سازگاری بین تصوف و فرهنگ بومی مردم این منطقه ایجاد کردند و قهرمانان اسلامی مانند حمزه و محمدبن حنفیه و ... را جایگزین کردند.
وی افزود: در بخش هنری، نمایش سایههایی به نام وایان وجود دارد و به محض اینکه سایه عروسکها روی پرده میافتد نقال شروع به داستانسرایی میکند و ولی سونگوها از همین هنر استفاده کرده و داستان معراج پیامبر(ص) و معرفی شخصیتهای اسلامی و حماسه حمزه، عموی پیامبر(ص) و ... را جایگزین کردند و متون اسلامی از جمله حمزهنامه به زبان مالایی ترجمه شد. در اینجا کم کم ادبیات تصوف تبلور پیدا کرد.
دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی تصریح کرد: طریقههای تصوف از جزیرة العرب و یمن و به خصوص از شبه قاره هند به این منطقه گسترش و به صورت تشکیلات مرشد و مرید و ... به توسعه صوفیه پرداختند. در آن دوره بین فقیه و متکلم و متصوف نمیشد فرق چندانی قائل شد، یکی از دلایلش این است که الگوی محبوب مسلمین، امام محمدغزالی بوده است زیرا او بعد از پیامبر(ص) مهمترین شخصیت برای مالاییها است و خیلی از آنان علاقه دارند که به زیارت مزار او بروند. او هم فقیه، هم متکلم و هم صوفی است و این الگوی شخصیتی در نظام تعلیم و تربیت مالایی بسیار مؤثر بوده است و ما از ظرفیت توریسم مذهبی در این زمینه غفلت داشتهایم.
وی با اشاره به نفوذ وهابیت در این مناطق گفت: اگرچه نفوذ وهابیها از قرن 18 فرهنگ غالب عرفانی را در این منطقه تحت تاثیر قرار داده است ولی امروز حزبی در اندونزی به نام حزب العلما وجود دارد که 80 میلیون پیرو دارد و غالب آنها صوفی هستند. طریقههای صوفی این منطقه هم بومی و بینالمللی هستند. طریقه قادریه طریقه بینالمللی است. بیش از 5 سال قبل بنده به مراسمی در مالزی دعوت شدم و به دیدار یکی از شیوخ سیار قادریه رفتم و شخصیتهای بزرگ سیاسی مالزی هم در این مراسم بودند که نشان میدهد این طریقتها فعال هستند.
اسفندیار در جمعبندی بحث خود، بیان کرد: عرفان وحدت وجودی که تحت تاثیر ابن عربی است و در آثار شخصیتهایی مانند حمزه فنسوری برجسته است ازجریانات عمده صوفیانه در منطقه جنوب شرق آسیا هست. فنسوری پدر شعر و ادبیات نوین مالایی است و خودش گفته از ایرانیان تاثیر پذیرفته و مدیون عارفان ایرانی مانند جامی، غزالی، مولوی و ... است. همچنین شیخ شمسالدین سوماترایی هم عارف وحدت وجودی و بسیار متاثر از عرفای ایرانی به خصوص فخرالدین عراقی و شیخ محمود شبستری است.
اسفندیار اظهار کرد: سوماترایی بعد از وفات چون صاحب منصب بود کسی به جای او آمد که صوفی بود ولی تحت تاثیر شیخ احمد سرهندی بود که جریان مخالف وحدت وجود و پیرو وحدت شهود بود و دستور داد تا آثار سوماترایی را بسوزانند و شاگردان او را اعدام کردند، پس دو جریان عمده یکی وحدت وجود و دیگری وحدت شهودی در این منطقه وجود دارد و وحدت شهودی درصدد است تا بین تصوف و شریعت هماهنگی کامل ایجاد کند و پیرو غزالی هستند.
انتهای پیام