حرکت انسان در قیامت وابسته به حرکتش در دنیاست
کد خبر: 4047156
تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۶
حجت‌الاسلام شکیبافر:

حرکت انسان در قیامت وابسته به حرکتش در دنیاست

حجت‌الاسلام امیرحسین شکیبافر گفت: حرکت در برزخ و باطنمان وابسته به حرکتی است که در دنیا داریم و برزخ و قیامت باطن‌های دنیا هستند. بنابراین برای کسب کمالات حرکت می‌کنیم. لذا اگر درست حرکت کنیم نفس ما که حالت نیمه‌مجرد دارد مجرد خواهد شد و اگر این‌طور نشود، به‌زور ما را مجرد می‌کنند که کار سختی است.

به گزارش ایکنا،‌ چهارمین جلسه از سلسله جلسات «زندگی پس از مرگ» (مواقف حشر) شب گذشته ۱6 فروردین با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین امیرحسین شکیبافر، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی، برگزار شد.

در ادامه خلاصه‌ای از مباحث مطرح‌شده در این جلسه را می‌خوانید؛

بیان شد که حرکت در قیامت فراتر از حدوث زمانی است. حرکتی که در نظر داریم حدوث ذاتی را نیز در نظر دارد. همچنین رشدی که در قیامت رخ می‌دهد نیز از ماده به صورت نیست مانند اینکه یک چیزی چاق شود؛ چون اگر چنین باشد، موجب می‌شود که انسان رفته‌رفته پیر و فاسد شود. قرآن فرمود آنچه نزد شماست از بین می‌رود و آنچه نزد خداست باقی می‌ماند. ما وقتی از اینجا به طرف قیامت می‌رویم یعنی وارد قیامت می‌شویم، عندالله می‌شویم؛ چون با خدا ملاقات می‌کنیم. بنابراین رشد در آنجا به شکل صورتِ پس از صورت است؛ یعنی صورت‌های مختلف می‌آیند نه اینکه چیزی رشد کند و چاق شود.

حرکت انسان در برزخ

همچنین حرکت در برزخ و باطن وابسته به حرکتی است که در دنیا داریم و برزخ و قیامت باطن‌های دنیا هستند. بنابراین اینجا برای کسب آن کمالات حرکت می‌کنیم. اگر درست حرکت کنیم، نفس ما که حالت نیمه‌مجرد دارد مجرد خواهد شد، اما اگر اینطور نشود، به‌زور ما را مجرد می‌کنند که کار خیلی سنگین و سختی است. بنابراین وقتی کسی اینجا کاری می‌کند صورتی به نفسش افزوده می‌شود و حرکت اینجای او متحرکت است و در آن عالم اینها دیده می‌شود. عمل ما که با خدا ملاقات می‌کند در زمان با خدا ملاقات نمی‌کند یا وقتی می‌گوییم عمل، عمل از ما جدا نیست و ما در چهره عملمان با خدا در زمان ملاقات نمی‌کنیم.

قرآن فرموده که عمل ما به سوی خدا می‌رود، اما عمل ما با خدا به تدریج ملاقات نمی‌کند. هرچند به سهمی که در دنیا هستیم، داریم تدریج را احساس می‌کنیم. مثلا یک نفر عالم نبود و حالا شده است، اما این صورت‌ها که با خدا روبه‌رو می‌شود در زمان نیست. توجه کنید که حقیقت قیامت یعنی ملاقات با خدا. حال وقتی این ملاقات‌ها صورت می‌گیرد در هر مرتبه‌ اتفاق‌هایی می‌افتد. اگر کسی کار نکرده باشد و با خدا ملاقات کند، وضعیتش تبدیل به عذاب و رنج خواهد شد.

تبیین آیاتی که طول مواقف حشر را توصیف می‌کنند

در باب اینکه زمان به چه میزان است، قرآن کریم در سوره معارج فرموده: «تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ»؛ یعنی ملائکه و روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به طرف خدا حرکت می‌کنند. تمام تعبیراتی که متناسب با جهان ظاهر است همه تنزیل مسئله قیامت است، والا قیامت بیشتر از این حرف‌هاست و عالم باطن است. اگر بخواهید باطن را به ظاهر متصف کنید، یعنی باطن، ظاهر است. مثلاً اگر بگویید آنجا نیز ماده هست این ماده یکسری لوازم دارد که دنیاست، اما قرآن در اینجا از زمان صحبت کرده است.

در ابتدا باید بگوییم که مراد از عروج ملک این است که وجهه خلقی‌اش تبدیل به وجهه حقی می‌شود. البته ملائکه‌ای نیز هستند که اصلا متوجه این عالم نیستند که اینجا چه خبر است. بنابراین عروج به این معنا است که نشئه آنها تغییر می‌کند و البته این تغییر لازم نیست در زمان صورت گیرد؛ چون زمان، اندازه حرکت مادی است. البته زمانی که روی آن بحث می‌کنند قراردادی است و از وقتی که خورشید طلوع می‌کند تا هنگامی که غروب کند را یک روز می‌گویند و این حرکت زمین است که زمان را می‌سازد و برای ما نیست و حرکت هر موجودی به خودش اختصاص دارد. مثلا ما اینجا نشسته‌ایم. ممکن است کسی زیاد بفهمد که طبعا حرکتش بیشتر بوده است. اینکه فرمود شب قدر از هزارماه بهتر است همین است که حرکت یک نفر می‌تواند اینطور باشد و یک نفر هم اصلا حرکت نکند.

هزار ماه به اندازه یک عمر است و یک نفر در شبی حرکتی کرده که به اندازه عمر اوست، به طوری که اگر او را صبح روز بعد ببینید نشناسید. گاهی اوقات هم چیزی گیر آدم می‌آید که ابتدای حرکت هشتاد ساله اوست. در گذشته آنهایی را که قوی حرکت کرده بودند دیده‌ایم که تبدیل به آدم دیگری شده‌اند.

زمانی که ما از آن حرف می‌زنیم زمان مادی است و در قرآن نیز از مدت زمان پنجاه هزار ساله سخن رفته است. علامه طباطبایی می‌گوید که مراد از پنجاه هزار سال یعنی اگر قرار بود این را در ظرف دنیا جاری کنیم، پنجاه هزار سال می‌شد؛ چون ما عظمت آن را نمی‌فهمیم و باید به زبان ما حرف بزند؛ چراکه ما دنیا را می‌شناسیم و اگر قرار بود در ظرف زمان حرف بزند اینطور می‌شد. این حرف هم بد نیست اما می‌شود روی آن بحث کرد. در سوره سجده سخن از هزار سال است. در آیه پنج فرمود: «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»؛ یعنی امر از آسمان به زمین تدبیر شد و پس از این به همان بالا برمی‌گردد؛ در روزی که مقدارش هزار سال است؛ آن‌طور که شما می‌شمارید. یعنی با معیار شما این میزان سال است.

آیا بین پنجاه هزار سال و هزار سال تعارض وجود دارد؟ برخی می‌گویند تعارض نیست و دلالت بر کثرت دارد و عدد خاصی در کار نیست. علامه طباطبایی با استناد به روایتی می‌گوید که احتمالاً هزار سال مربوط به یکی از مواقف حشر است و پنجاه موقف وجود دارد که یکی از آنها هزار سال طول می‌کشد. روایتی داریم که مطلب را روشن می‌کند و فکر می‌کنم فرمایش علامه با الهام از این روایت است.

هر موقف حشر چقدر طول می‌کشد

این روایت را مرحوم فیض در علم الیقین آورده اما او نیز از کافی نقل کرده است. حضرت(ع) فرمود که حساب خود را برسید قبل از اینکه حساب شما را برسند. برای قیامت پنجاه موقف وجود دارد و هر موقفی هزار سال است. این حرف پسندیده است. ضمن اینکه حساب‌گری نشان می‌دهد که این موقف‌ها مرتبط با نفس هستند؛ یعنی در خودسازی باید این پنجاه موقف را طی کرد. بنابراین مواقف مربوط به نفس ماست. مواقف کجاست؟ ما چند موقف را طی کرده‌ایم؟ چرا پنجاه موقف؟ اگر کسی باطن آیه را بشکافد، نکات مهمی را به دست می‌آورد.

در شرایط عادی موانع موجود اجازه نمی‌دهد که انسان حرکت کند و به همین دلیل ما به چندین شب قدر نیاز داریم. استفاده شب قدر به تسبیح دست گرفتنِ صرف نیست، بلکه گاهی آدم فکر می‌کند که هزار سال جلو می‌رود. حُر بن یزید ریاحی کسی بود که یک جمله امام حسین(ع) برایش حکم شب قدر را پیدا کرد. کسی که در مقابل امام حسین(ع) قرار گرفت زیر جهنم است اما توجه کنید که یک حرف چطور او را از زیر جهنم بیرون آورد و به سر بهشت رساند. تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت/ از سمک تا به سهایش کشش لیلا برد. علت اینکه ما تغییر نمی‌کنیم این است که سوخت ما ناخالصی دارد. فتیله اگر در نفت یا ماده اشتعال‌زا باشد مانند این است که اگر آتش نباشد، خودش روشن می‌شود؛ از بس که خالص و درجه احتراقش بالاست، اما نفتی که درونش آب باشد روشن نمی‌شود. ماه رمضان خیلی از ما این‌طور است.

در جلسات آینده به دیگر روایات و مستنداتی اشاره می‌کنم که در باره موضوع مورد بحث هستند.

گزارش از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha