دوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، به همت حجتالاسلام والمسلمین عبدالامیر سلطانی به بیان نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن میپردازد. آنچه در ادامه میخوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه نوزدهم قرآن کریم است:
سبک زندگی قرآنی
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (121)
اين تعبير ـ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ ـ تعبير پر معنايى است و خط روشنى براى ما در برابر قرآن مجيد و كتب آسمانى مشخص مىسازد، چرا كه مردم در برابر اين آيات الهى چند گروهاند:
گروهى تمام اصرارشان بر اداى الفاظ و حروف از مخارج آن است. آنها دائماً در فكر وقف و وصل و حروف يرملون و شد و مدند و كمترين اهميتى به محتوى و معنى، تا چه رسد به عمل كردن به آن، نمىدهند، به گفته قرآن اينها همانند حيوانى هستند كه كتابهايى بر او حمل شده باشد (كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً- سوره جمعه آيه 5).
گروهى ديگر از الفاظ فراتر رفته و در معانى دقت مىكنند و در ريزهكاریها و نكات قرآن مىانديشند و از علوم آن آگاهاند اما از عمل خبرى نيست، ولى گروه سومى هستند كه مؤمنان راستينند، قرآن را به عنوان يک كتاب عمل و يک برنامه كامل زندگى پذيرفتهاند، خواندن الفاظ و انديشه در معانى و درک مفاهيم اين كتاب بزرگ را مقدمهاى براى عمل مىدانند و لذا هر زمان قرآن مىخوانند روح تازهاى در كالبد آنها پيدا مىشود، تصميم و اراده تازه، آمادگى و اعمال تازه و اين است حق تلاوت.
در حديثى از امام صادق(ع) در تفسير اين آيه مىخوانيم كه فرمود: «يُرَتِّلُونَ آيَاتِهِ وَ يَتَفَقَّهُونَ فِيهِ وَ يَعْمَلُونَ بِأَحْكَامِهِ وَ يَرْجُونَ وَعْدَهُ وَ يَخَافُونَ وَعِيدَهُ وَ يَعْتَبِرُونَ بِقِصَصِهِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِأَوَامِرِهِ وَ يَتَنَاهَوْنَ عَنْ نَوَاهِيهِ مَا هُوَ وَ اللَّهِ حِفْظَ آيَاتِهِ وَ دَرْسَ حُرُوفِهِ وَ تِلَاوَةَ سُوَرِهِ وَ دَرْسَ أَعْشَارِهِ وَ أَخْمَاسِهِ حَفِظُوا حُرُوفَهُ وَ أَضَاعُوا حُدُودَهُ وَ إِنَّمَا تَدَبُّرُ آيَاتِهِ وَ الْعَمَلُ بِأَحْكَامِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى- كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِه» (إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمی)، ج1، ص: 79).
منظور اين است كه آيات آن را با دقت بخوانند و حقايق آن را درک و به احكام آن عمل کنند، به وعدههاى آن اميدوار، و از وعيدهاى آن ترسان باشند، از داستانهاى آن عبرت گيرند، به اوامرش گردن نهند و نواهى آن را بپذيرند، به خدا سوگند منظور حفظ كردن آيات و خواندن حروف و تلاوت سورهها و ياد گرفتن اعشار و اخماس(1) آن نيست- آنها حروف قرآن را حفظ كردند، اما حدود آن را ضايع ساختند، منظور تنها اين است كه در آيات قرآن بينديشند و به احكامش عمل كنند، چنان كه خداوند مىفرمايد: اين كتابى است پر بركت كه ما بر تو نازل كرديم تا در آياتش تدبر كنند(2).
وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (124)
اين آيه به ماجراى اعطاى مقام امامت به ابراهيم(ع) اشاره دارد و آن هنگامى بود كه ابراهيم(ع) به سن پيرى رسيده بود و پسران او اسماعيل و اسحاق(ع) متولد شده بودند، به همين سبب وقتى وعده امامت به او داده شد، آن را براى نسل خود نيز درخواست كرد: (قال و من ذرّيّتى).
در قرآن هر جا مسئله امامت مطرح شده به دنبال آن از هدايت سخن به ميان آمده است، بهگونهاى كه تفسير آن تلقى مىشود؛ مانند: «و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت كنند» (انبياء، 73)، و نيز: «و از آنان پيشوايانى كه به فرمان ما هدايت كنند قرار داديم آن گاه كه شكيبايى ورزيدند و به آيات ما يقين داشتند.» (سَجدِه، 24). در اين آيه علاوه بر اين كه هدايت و امامت قرين يكديگر شدهاند، علت رسيدن به مقام امامت كه صبر و يقين است نيز بيان شده است؛ مرتبه يقين مرتبهاى است كه ملكوت آسمانها و زمين به وسيله آن مشاهده مىشود؛ چنانكه خداوند فرموده است: «و بدينسان به ابراهيم ملكوت آسمانها و زمين را نشان داديم تا او از اهل يقين شود» (انعام، 75)، و نيز فرموده است: «اگر به دانشى كه در آن شک نيست دست يابيد، دوزخ را خواهيد ديد» (تَكاثُر، 5 و 6). بنابراين، امام كسى است كه داراى يقين است و ملكوت آسمانها و زمين، يعنى چهره باطنى آنها را مشاهده كند. از جمله امورى كه با كار امام يعنى هدايت، ارتباط مستقيم دارد، مشاهده درون انسانها و اعمال آنان است.
بنابراين امام حقيقت اعمال انسانها را مىبيند و از درونشان آگاه است و همه خيرها و شرور و راه سعادت و شقاوت براى او آشكار است و از آيه 35 سوره يونُس: «آيا كسى كه به سوى حق هدايت مىكند سزاوارتر است كه از او پيروى شود يا آن كس كه خود راه درست را نمىيابد مگر اين كه او را راه نمايند؟» استفاده مىشود كه اگر كسى گمراه باشد يا به هدايت ديگرى هدايت يافته باشد، نمىتواند هدايتگر باشد و لذا نمىتواند امام باشد. بنابراين امام كسى است كه از گناه و انحراف معصوم است و هر كه معصوم نباشد امام نخواهد بود. با توجه به آنچه گفتيم معلوم مىشود كه وصف «ظالمين» در آيه مورد بحث، هر كسى را هر چند در لحظهاى از عمر خود مرتكب كمترين ستمى شده باشد شامل مىشود.(3)
1. منظور از «اعشار» و «اخماس» تقسيماتى است كه در قرآن مىشود مانند تقسيم به سى جزء و يا هر جزء به چهار حزب و امثال آن است.
2. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص431.
3. ترجمه قرآن بر اساس الميزان همراه با خلاصه تفسير الميزان، ص: 19
انتهای پیام