روشنفکری دینی در ایران به حاشیه رفته است
کد خبر: 4082901
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۷:۵۳
یک جامعه‌شناس:

روشنفکری دینی در ایران به حاشیه رفته است

سیدجواد میری با بیان اینکه امروز در ایران روشنفکری دینی تقریبا به حاشیه جامعه رانده شده است، گفت: روشنفکری دینی در تقابل و رقابت با تفسیری که حکومت و روحانیت دینی از دین می‌دهد، شکست خورده است. یکی از مهمترین دلیل این شکست هم این بود که نظام سیاسی اسلام را با نظام الهیاتی مسیحی تبیین کرده و سکولار را به عرف تقلیل دادند.

سیدجواد میریبه گزارش ایکنا، سیدجواد میری، جامعه‌شناس و دانشیار جامعه‌شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 12 شهریور در نشست علمی «امر سکولار و روشنفکری دینی»، از سلسله نشست‌های تعزیت آفتاب که از سوی مسجد میرنشانه کاشان برگزار شد، گفت: از پوزسیون تا اپوزسیون، همه به نوعی به دنبال حمله یا دفاع از سکولاریسم هستند، ولی اگر مدعی شوم که این مفهوم از مغفول‌ترین مفاهیمی است که کمتر در باب آن سخن گفته شده به گزاف نگفته‌ام.

برداشت غلط ایرانیان از مفهوم سکولار

وی افزود: وقتی گفته شود فردی سکولار است یعنی او ضدمذهبی، غیرمذهبی و بی دین است. وقتی کسانی هم بخواهند از او دفاع کنند، سکولار را در برابر امر دینی، امر مقدس و حکومت دینی قرار داده و در نهایت نتیجه می‌گیرند که راه رهایی کشور باید چیزی به نام سکولاریسم باشد و سکولاریسم هم یعنی جدایی نهاد دین از نهاد سیاست.

وی با طرح این سؤال که واقعا سکولار و لائیک چیست؟ و آیا جریان روشنفکری که تلاش کرده تا تفسیری رهایی‌بخش از دین بدهد که هم سعادت دنیا و هم آخرت انسان را تأمین کند برداشت درستی از این معنا داشته است؟، افزود: هر مفهومی از یک نظام معنایی برمی‌خیزد؛ مفهوم سکولار در نظام معنایی مسیحیت کاتولیک شکل گرفت، یعنی وقتی کشیشان مسیحی می‌خواستند نظام معنایی خود را تعریف کنند، گفتند کلیسا کالبد و پیکر مسیح است زیرا مسیح به آسمان عروج کرده و این کلیسا نماد پیکر مسیح است. برخی ایمان مطلق به مسیح داشتند و جامعه مؤمنان را تشکیل می‌دادند و زندگی خود را وقف پیکر مسیح می‌کردند یعنی کشیش و راهب و راهبه می‌شدند.

دانشیار جامعه‌شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: این افراد مؤمن به پیام مسیح، مدارجی داشتند که از پاپ و اسقف اعظم گرفته تا پدر روحانی و ... را شامل می‌شود. البته مردم عادی هم ضمن اینکه به مسیح باور داشتند و مؤمن بودند ولی نمی‌توانستند همانند راهب، راهبه و کشیش و ... خود را صددرصد وقف کلیسا و مثلا کالبد مسیح کنند و به همین دلیل ارباب کلیسا به این افراد، لائیک می‌گفتند به تعبیری افراد لائیک کسانی هستند که مسیحی بودند و به خدمت به حضرت مسیح هم اعتقاد داشتند ولی فرصتی برای خدمتگزاری به کلیسا نداشتند.

مفهوم سکولار و لائیک در اروپا

وی افزود: ارباب کلیسا از این جهت به اینها لائیک می‌گفتند که اینها مرتکب کارهای سکولار می‌شوند، یعنی بر خلاف آئین کلیسا، ازدواج کرده و زاد و ولد دارند. تجارت و شغل و درآمدزایی دارند و این نوع کارها از منظر ارباب کلیسا کارهای سکولار شناخته می‌شد. حال اگر طبق قاعده ارباب کلیسا به زندگی پیامبر اسلام(ص) نگاه کنیم، آیا پیامبر(ص) دستور به ازدواج و فرزندآوری و تجارت و داشتن شغل و کار و درآمد توصیه نداشتند و خودشان هم انجام نمی‌دادند، بنابراین پیامبر(ص) و همه مسلمانان از نظر آن‌ها، لائیک و سکولار هستند.

میری بیان کرد: ارباب کلیسا تنها راه رسیدن به خدا را کنار گذاشتن همه امور دنیوی می‌دانند ولی اسلام نظر دیگری دارد. اتفاقی که در روشنفکری دینی در ایران و جهان اسلام رخ داد، این بود که ما برای صورت‌بندی زندگی خود، از منظر مسیحیت کاتولیک نگاه کرده‌ایم. درست مانند اینکه چون روس‌ها به آسیای میانه امروزی، آسیای میانه گفتند در حالی که برای ایران، این کشورها آسیای میانه محسوب نمی‌شوند، ما هم می‌گوییم آسیای میانه.

وی ادامه داد: ما جغرافیای ذهنی خود را بهم ریخته‌ایم، لذا پیرامون خودمان را نمی‌توانیم صورت‌بندی کنیم و عین این اتفاق در حوزه هستی، وجود و دین و زیست جهان براساس مفاهیم دیگران برای ما رخ داده است؛ یعنی اگر کسی نسبت دین و اندیشه را طور دیگری بفهمد، به او برچسب سکولار در برابر دین می‌زنیم. سنت روشنفکری دینی هم چون براساس الهیات مسیحیت کاتولیک به جهان نگاه می‌کرد، نتوانسته صورت‌بندی دقیقی از وضع خودش داشته باشد.   

میری با طرح این پرسش که قرآن، جهان را چگونه مرزبندی کرده و نسبت عالم جسمانی و روحانی در قرآن چیست؟ اضافه کرد: قرآن از دو مفهوم غیب و شهادت استفاده کرده است؛ غیب فرامحسوس و شهادت، محسوس است و ما برای صورت‌بندی زیست‌جهان خودمان نیازی به گفتن سکولار و لائیک و غیردینی و ... نداریم؛ روشنفکری دینی چون بر مبنای عقل خودبنیاد جهان را صورت‌بندی کرد، یک جریان را سکولار روشنفکری نامید و دیگری را جریان دینی روشنفکری و مفهوم سکولار را تقریبا در سه دهه اخیر با یک مفهوم اسلامی ـ ایرانی استفاده و جابجا کردند.

وی افزود: بعضا شنیده‌ایم می‌گویند برخی روشنفکران ما عرفی و برخی دینی هستند، آیا واقعا عرف معادل سکولار است؟ این جابجایی‌ها نشان می‌دهد ما در جایی ایستاده و نظام معنایی خود را در طول سنتی تبیین کرده‌ایم که با درک و خودآگاهی تاریخی و درک و شعور تاریخی ما نسبت درستی ندارد؛ امر سکولار مساوی امر عرفی نیست بلکه نشان از ساز و کار الهیاتی دارد و انسان برای تقرب به امر متعالی باید از بسیاری از مواهب دنیا از جمله تجارت، ازدواج، زاد و ولد و .. چشم بپوشد.

میری با بیان اینکه اتفاق دیگری که در صد سال اخیر در جهان اسلام رخ داده، این است که وقتی مسلمانان به خصوص در لبنان با کلمه سکولار روبرو شدند، معنای دقیقی نتوانستند برای آن به کار ببرند و از علمانی و علمانیه استفاده کردند، اضافه کرد: در ایران هم گفتند سکولار و جدیدا می‌گویند عرفی. اما سؤال این است که آیا عرف در تاریخ تحولات اندیشه در جهان اسلام، ضد دین تعریف شده است؟.

 اسلام عرف را ضددین نمی‌داند

این جامعه‌شناس ادامه داد: بسیاری از علما و قضات وقتی وارد مکان جدیدی می‌شدند، یا حکم به شرع یا حکم به عرف می‌کردند و عرف را در مقابل دین و مذهب تلقی نمی‌کردند، ولی امروز وقتی سکولار گفته شود، یعنی هر چیزی که ضد دین و شریعت است؛ یعنی معماران حکومت دینی ذیل کلیسای کاتولیک تعریف کرده‌اند لذا مواجهه سلبی با عرف پیدا می‌کنند و عرف جامعه را خلاف دین و مذهب تلقی می‌کنند.

میری گفت: سؤال دیگر این است که ما چگونه می‌توانیم از کاتولیزه و اروپامدارانه شدن فهم از دین خارج شویم؟ زیرا اساسا دین اسلام به صورت بنیادی با نظام الهیاتی مسیحی فرق دارد و امر دینی را مانند مسیحیت نمی‌فهمد ولی ما در اخلاق اجتماعی و دینی خود دچار چنین فهمی شده‌ایم.

وی بیان کرد: ما دو تفسیر در هر دینی داریم؛ یکی تفسیر نهاد روحانیت از دین و دیگری تفسیر غیررهبانی و لائیک و غیر از نهاد روحانیت از دین؛ روشنفکری دینی در ایران تلاش کرد تا تفسیری غیر از نهاد روحانیت از دین بدهد، دقیقا همان چیزی که در قرون 15 و 16 با بروز و ظهور پروتستانتیزم از دین رخ داد.

میری ادامه داد: لوتر این ایده را مطرح کرد که اگر تو می‌خواهی با خدا مرتبط باشی، نیازی به واسطه یعنی کلیسا و پاپ و پدر روحانی نداری و هر فردی می‌تواند مستقیما با خدا مرتبط باشد؛ لائیک‌ها یعنی کسانی که ضد دین نبودند ولی عقبه روحانیتی کلیسایی نداشتند به دلیل شرایط تاریخی آن روز موفق شدند.

ادعای کلیسای کاتولیک برای امپراطوری ملک و ملکوت

وی افزود: اینکه کلیسای کاتولیک ادعای سیاست ملک و ملکوتی داشت و پاپ خود را امپراطوری ملک و ملکوت می‌دانست، در موفقیت پروتستان ها نقش مهمی داشت. همین امروز در انگلیس، متولی کلیسای آنگلیکام، ملکه انگلستان است یعنی هم حافظ ملک و هم حافظ کلیسا هست و او اسقف کلیسا را تعیین می‌کند؛ در این شرایط تفسیر لائیک از دین رخ داد و کلیساهای پروتستان رونق گرفت.

دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: در ایران هم به خصوص در دهه‌های 70 تا اواسط 80 تلاش شد تا تفسیر روحانیتی از دین گرفته شود و تفسیری غیر روحانیتی از دین به جامعه تزریق شود، گرچه این پروژه شکست خورد. امروز دعوای روشنفکری دینی بین سروش و کدیور و گنجی و کسانی است که روزی مدعی بودند باید تفسیری غیرروحانیتی از دین رواج یابد؛ این نگاه عمدتا در جامعه ایران تأثیر چندانی نداشته است.

شکست پروژه روشنفکری دینی در ایران

میری بیان کرد: اروپای مسیحی 700 سال تحت تأثیر تمدن اسلامی قرار گرفته و خوانش دین و قرآن حتی بر روی کلیسای مسیحی هم اثر گذاشته بود، به همین دلیل لوتر موفق شد کلیسای کاتولیک را شکست دهد ولی امروز در ایران روشنفکری دینی تقریبا به حاشیه جامعه رانده شده است زیرا در تقابل و رقابت با تفسیری که حکومت و روحانیت دینی از دین می‌دهد، شکست خورده است.

وی گفت: یکی از مهم‌ترین دلایل این شکست هم این بود که اساسا فهم درست و دقیقی از سکولار بین اینها وجود نداشت و نظام سیاسی اسلام را با نظام الهیاتی مسیحی تبیین کردند و سکولار را به عرف تقلیل دادند.

بن‌بست‌های بین پوزوسیون و اپوزوسیون

این جامعه‌شناس اضافه کرد: معماران حاکمیت دینی هم مفهوم سکولار را به فهم عرف تقلیل داده‌اند و در مواجهه با عرف دچار حالت دفاعی شده و به نظر بنده، بن‌بست‌هایی که امروز بین پوزوسیون و اپوزوسیون وجود دارد، به خاطر عدم درک درست از مفهوم سکولار است و سبب شده تا جامعه و حاکمیت را از ظرفیت‌های عرف تهی کند.

میری اظهار کرد: به نظر بنده راه رهایی از این بن‌بست‌ها، بازگشت به اصول و حل پرسش‌های بنیادین مانند چیستی معرفت دینی است؛ علامه جعفری درباره معرفت دینی در کتاب عرفان اسلامی به خوبی بحث کرده است زیرا در تعریف رایج اقالیم معرفت دینی، کتاب و سنت و اجماع و عقل است و عقل در ذیل بقیه تعریف می‌شود ولی علامه در تعریف اقالیم هفتگانه معرفت دینی می‌گوید: اول اقلیم علمی؛ دوم اقلیم برهان و دلیل؛ سوم شهود؛ چهارم اخلاقی، پنجم حِکمی، ششم عرفانی و هفتم مذهبی و مجموعه این اقالیم معرفت دینی را شکل می‌دهند که بشر برای سعادت خود به آن‌ها نیاز دارد.

دانشیار جامعه‌شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان تأکید کرد: امروز ما اساسا جهان را به سکولار و غیرسکولار و دینی تقسیم کرده‌ایم در حالی که نظام معنایی قرآن، جهان را اینگونه تفسیر نمی‌کند و اگر تعریف علامه جعفری مدنظر باشد، راهی برای عبور از بن‌بست‌های کنونی خواهیم داشت.

انتهای پیام
captcha