شیفتگی فکری و بدعت از موانع مهم آزاداندیشی است
کد خبر: 4094972
تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۹
حسن معلمی:

شیفتگی فکری و بدعت از موانع مهم آزاداندیشی است

استاد حوزه و دانشگاه گفت: برخی دانش‌پژوهان شیفته یک تفکر فلسفی و یا عرفانی و شیفته یک فیلسوف می‌شوند و به همین دلیل قدرت فکری و آزاداندیشی در وجود آنها کمرنگ می‌شود.

حسن معلمی

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والسملین حسن  معلمی، استاد حوزه و دانشگاه شامگاه 5 آبان ماه در نشست علمی «تفکر صحیح» از سلسله نشست‌های مدرسه شبهه‌پژوهی در سخنانی با تاکید بر اینکه مطالعات و تفکرات ما باید نوآوری و موضوع و یا تقریر جدید داشته باشد، گفت: قدم اول در تفکر صحیح، کنجکاوی است و گاهی به آن بها می‌دهیم و گاهی بها نمی‌دهیم؛ در مورد سقراط دو تفسیر وجود دارد یکی اینکه او دیوانه بوده و دیگر یک انسان عادی. او اگر جوابی برای یک سؤال پیدا نمی‌کرد قانع نمی‌شد به همین دلیل حتی در کوچه اگر سؤالی برایش پیش می‌آمد آنقدر درجا می‌ایستاد تا پاسخی بیابد.

معلمی بیان کرد: اخیرا حوادثی در کشور رخ داد و سؤال اصلی ما باید این باشد که در مواجهه با این مشکلات چه کنیم؟ مثلا در مورد حجاب باید چه کرد؟ آیا باید رها کرد یا با فشار می‌توان حل کرد؟ چرا منتظر ایده‌های دیگران باشیم و خودمان راه حل برای آن پیدا نکنیم. کنجکاوی را فضولی ندانیم و حساب فضولی را از کنجکاوی جدا کنیم. کنجکاوی در زندگی مردم، فضولی است ولی راه حل یافتن، فضولی نیست.

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه داشتن سؤال از مباحث مهم در ایجاد تفکر صحیح است، اظهار کرد: مثلا یک سؤال مهم در کشور بحث حقوق زنان است ولی به نظر بنده قبل از آن که به حقوق زنان بپردازیم باید این سؤال را بپرسیم که منشا حقوق چیست و کیست؟ یکی می‌گوید حق زن این است که ارث او با مرد یکی باشد. مهمتر از اینها اینکه اصلا حق چیست و باطل چیست؟

پرهیز از مغالطه برای داشتن تفکر صحیح

وی با بیان اینکه فراگیری تفکر صحیح و پرهیز از مغالطات، خودش از موضوعات مهم در پرورش تفکر صحیح است، گفت: مثلا از مغالطات دم دستی این است که در باز است و باز یک پرنده شکاری است پس در هم یک پرنده است. در اینجا مغالطه در مورد کلمه «باز» صورت گرفته است زیرا مشترک لفظی است. مغالطه‌شناسی و درک صحیح قیاس‌های منتج و غیرمنتج و نقیض‌ها خودش مقوله مهمی در این عرصه است. 

معلمی اضافه کرد: فکر کردن، اختراعی نیست و همه این قوه را دارند و حتی مردم کوچه و خیابان هم در امور روزمره خود دارای نوعی منطق و صغری و کبری چیدن هستند بنابراین هر انسان عاقلی، متفکر است ولی گاهی همه فکر خود را صرف امور کوچک می‌کند ولی گاهی صرف امور بزرگ. اگر زن و مردی تا با هم هستند دعوا دارند ولی به محض اینکه از هم جدا شدند دلشان برای هم تنگ می‌شود پس باید راه حلی برای این موضوع پیدا کنند و آن کم صبری است.

استاد حوزه و دانشگاه  بیان کرد: این حس غلط در ما طلبه‌ها وجود دارد که برای هر سؤالی حتما باید یک پاسخی بتراشیم در صورتی که مثلا علامه طباطبایی گاهی  در جواب برخی پرسش‌ها می‌فرمود بلد نیستم و تخصص ندارم. این به نظر بنده عیب است که ما «نمی‌دانم» نداشته باشیم. ما اقیانوسی هستیم به عمق یک سانت و خیلی چیزها را می‌دانیم ولی متخصص در همه زمینه‌ها نیستیم بنابراین اگر اهل معرفت و معرفت‌شناسی باشیم به محدودیت‌های فکر و عقل و تفکر خودمان پی خواهیم برد و به صرف دیدن یک روزنامه و چند مجله نمی‌توان سؤال بنیادی را پاسخ داد.

معلمی با بیان اینکه رعایت قواعد صحیح منطق از عوامل مهم در تفکر صحیح است، تصریح کرد: اگر یک طلبه بخواهد برای جامعه و محیط دانشگاه سخن بگوید یا تخصص دارد یا خیر و اگر در حیطه‌ای تخصص ندارد بهتر است صحبت نکند. امروز وقت آن نیست که یک فرد ابن‌سینا و ارسطو شود و گر کسی خیلی باهوش و مستعد هم باید در یکی دو رشته می‌تواند تخصص پیدا کند.

انسجام در تفکر صحیح

معلمی اضافه کرد: نکته دیگر در تفکر صحیح این است که هر متفکری باید نظام فکری منسجم و هماهنگ داشته باشد؛ در خاطر دارم آیت‌الله وحید در درس خودشان اشکالی که به کسانی چون آیت‌الله خویی می‌گرفت این بود که فلان مطلب او با مطلب دیگرش در تناقض است، این به معنای علم نداشتن آیت‌الله خویی نیست ولی بحث انسجام خیلی مهم است. از جمله افرادی که خیلی دقت داشند تا افکارشان منسجم باشد و تناقض در آن یافت نشود آقای مصباح و شهید مطهری بودند.

معلمی تصریح کرد: برخی افراد یک هستی‌شناسی ارائه می‌کنند که وقتی با قرآن مقایسه می‌شود با آن سازگاری ندارد و در این صورت یا دنبال این هستند که آیه قرآن را به نادرستی در راستای فکر خودشان توجیه کنند و یا ستون مبانی آنها فرو خواهد ریخت در حالی که ممکن است تفسیر ما از آیه غلط باشد و یا مبنای اتخاذشده فلسفی ما درست نباشد بنابراین انسجام فکری نعمت بزرگی است.

استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: الان برخی برای زدن قرآن تلاش می‌کنند تا آیات را متناقض نشان دهند در صورتی که به تعبیر خود قرآن اگر این کلام، کلام الهی نبود از دل آن تناقض بیرون می‌آمد. در نگاه درست اسلامی کل عالم از خداست بنابراین تناقضی در  عالم تکوین و تشریع وجود ندارد و اگر در جایی تناقضی می‌بینیم باید آن را به فکر خودمان رجوع دهیم. اگر  در جایی تفکر کلامی ما با برداشت تاریخی ما در تناقض بود باید بدانیم یا تاریخ، غلط است یا کلام و یا هر دو و چیز سومی درست است. هر کجا بین صدر و ذیل کلامتان متناقض بود حتما بدانید که یک جای کار غلط و خطاست وگرنه گرفتار تناقض و به دنبال آن دست کشیدن از یکی یا هر دو خواهید شد.

وی افزود: خیلی از متدینین بودند که به خاطر معرفت‌شناسی خطا و عدم انسجام فکری به خطا رفتند. اینکه برخی یک دفعه از عقایدی که با آن زندگی می‌کردند دست کشیده‌اند ناگهانی نیست از قدیم شروع شده و حالا بروز و ظهور یافته است، تغییرات اخلاقی در وجود انسان هم اینطور است. گفته می‌شود شیطان، کافر شد ولی تعبیر قرآن این است که از قبل کافر بود و وقتی خلقت آدم و سجده بر او پیش آمد تکبرش بروز و ظهور یافت و کان من الکافرین؛ یعنی از کافران بود.

انحراف اخلاقی به مرور ایجاد می‌شود

معملی بیان کرد: در قصه اخلاق هم همینطور است، اینکه انسان در شرایط عادی گناه نکند خوب است و باید تشویق شود ولی مهم این است که در شرایط بحرانی هم به دام نیفتد، در داستان حضرت یوسف(ع) با اینکه همه شرایط درونی و بیرونی وجود داشت به دام نیفتاد؛ عالم بودن به محرمات و احکام و واجبات، کافی نیست و باید تربیت شویم؛ در فکر هم همینطور است و اگر تربیت نکنیم در بزنگاه‌ها انحراف ما بروز خواهد یافت.

وی با بیان اینکه خدا عقل کل است و ما عقل جزء، اظهار کرد: اگر تفکر ما به جایی رسید که امری محال آمد و در دین بود فورا به دین شک نکنیم؛ البته گاهی ممکن است برداشت و تفسیری از قرآن ارائه شود که غلط است و ما به غلط بودن آن پی ببریم، در اینجا ایرادی وجود ندارد ولی اگر امری در دین از نظر ما محال بود نباید به دین و خدا شک کرد. مانند بحث معاد جسمانی که هر کسی به قرآن مراجعه کند بدون دلیل آن را می‌پذیرد، ولی ابن‌سینا در بحث معاد جسمانی دچار تردید شد و گفت معاد جسمانی محال است ولی دین را کنار نگذاشت و فرمود چون صادق مصدق فرموده است من آن را می‌پذیرم و بعدا هم روشن شد که شبهه آکل و ماکول او غلط است.

مرز بدعت و نوآوری

استاد فلسفه حوزه و دانشگاه اضافه کرد: نکته دیگر در تفکر صحیح داشتن نوآوری منطقی و مستدل است تا بدعت نباشد و چیزی نگوییم که فردای قیامت مؤاخذه نشویم. بدعت یعنی اینکه ما گزاره‌ای را بدون حجت شرعی به دین نسبت دهیم ولی اگر قرآن و خبر واحد و دلیل عقلی داریم حجت وجود دارد ولی غیر از آن حجت ندارد؛ بنابراین اگر ما برداشتی داشتیم که حجت ندارد نباید به دین نسبت دهیم چون اگر فرداروزی خلاف آن ثابت شد نگویند دین غلط بود مانند چیزی که برای گالیله و کلیسا رخ داد.

معلمی تصریح کرد: خیلی از نوآوری‌ها یا از منظر دینی قابل اثبات است یا اصلا دین در برابر آن موضع سکوت دارد و منطقه‌الفراغ است؛ بنابراین نوآوری اگر با اصول و منطق باشد بدعت نیست ولی اگر حرفی زدیم که با آیات و روایات متعارض بود باید تعرض را رفع کنیم وگرنه تضاد و اختلاف بین عقل قطعی و نقل قطعی محال است.

چرا برخی ملاصدرا را تکفیر کردند

وی افزود: ما الان در فلسفه و عرفان با گزاره‌هایی مواجه هستیم که عده‌ای از فقها و متکلمان می‌گویند شرک و کفر و خلاف آیات قرآن است، ملاصدرا در مورد معاد جسمانی گفته ما در طول زندگی یک بدن مثالی برای خودمان می‌سازیم و بعد از مرگ مانند مارها پوست‌اندازی می‌کنیم و پوست جدید خواهیم داشت و با همین بدن مثالی زندکی خواهیم کرد و البته این تفکر خلاف قرآن و روایات است و به همین دلیل برخی ملاصدرا را حتی لعنت می‌کنند.

معلمی بیان کرد: اگر در اندیشه او عمیق شویم می‌توان دیدگاهش را نقد کرد ولی او را تکفیر نکنیم زیرا اگر دلیل عقلی تامی بر یک مطلب داشتیم مثلا خدا، جسم و جسمانی نیست ولی آیه گفته است: یدالله فوق ایدیهم در اینجا عقلا و شرعا باید دست از ظاهر آیه برداریم. حال ملاصدرا می‌گوید من دلیل عقلی محکم دارم که ورود بدن عنصری به عالم قیامت محال است لذا معتقد به تاویل در آیات و دست برداشتن از ظاهر آنهاست، حال اگر ما تحقیق کردیم و ادله تباین دنیا و آخرت را قابل مناقشه دانستیم در این صورت تفکر ملاصدرا را خطا می‌دانیم بدون اینکه او را تکفیر کنیم.

استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: یکی از اشکالات ما این است که شیفته برخی فلاسفه مانند هگل و کانت و ملاصدرا و... می‌شویم و دربست آراء آنها را می‌پذیریم و بدتر اینکه برای اثبات یک جریان فکری جریان فکری فلسفی دیگر را بی سواد می‌خوانند کما اینکه در مورد آقای حسن‌زاده آملی و  آقای مصباح چنین چیزهای مطرح شد.      

انتهای پیام
captcha