حمیدرضا نمازی، پزشک، پژوهشگر اخلاق حرفهای و اولین فارغالتحصیل دکتری فلسفه دین دانشگاه تهران، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا، به بیان نکاتی درباره اخلاق حرفهای و وضعیت آن در جامعه ایران پرداخت و گفت: ما باید به تاریخ این رشته در ایران توجه کنیم. به طور آکادمیک از دهه هشتاد شمسی، گروه اخلاق حرفهای در دانشگاه تهران تشکیل و شد و آقای دکتر احمد فرامرز قراملکی از پایهگذاران این رشته بودند و بنده هم از همان دوره با ایشان در برگزاری دورههای اخلاق حرفهای همکاری میکردم و گارگاههای مختلفی در این راستا تشکیل و درسنامههای زیادی نوشته شد.
وی ادامه داد: برخی معتقدند در اخلاق حرفهای حدود 120 شاخه از جمله اخلاق مهندسی، اخلاق معلمی و ... داریم لذا درباره این گرایشات در ایران بحثهای زیادی صورت گرفت و کتابهایی نوشته شده و دستکم در سطح نظر، پیشرفت این دو دهه در زمینه اخلاق حرفهای قابل توجه بوده است. البته شکی در زمینه موانع اخلاقی شدن سازمانها و حرفهها وجود ندارد و عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و حتی روانشناختی در این زمینه در ایران وجود دارد. وقتی گفتمان اخلاق را از حیث نظری در جامعه ارتقا میدهیم از سوی دیگر مطالبات نیز ارتقا پیدا میکند و مثلا وقتی بر حقوق پزشکی تاکید میشود از سوی دیگر آگاهی مطالباتی مردم را هم بالا میبریم و همین میتواند تبدیل به این انگاره شود که اوضاع ممکن است از لحاظ اخلاقی چندان مناسب نباشد. البته این ثمره مبارکی است که مطالبات را ارتقا دهیم و خودمان هم زیر ذرهبین برویم.
نمازی افزود: تاریخ ما در این زمینه بسیار طولانی است و در الواح گلی تخت جمشید، به حقوق و مزایای کارگران اشاره شده است و بنده معتقدم این مبتنی بر الگوهای اخلاق حرفهای است و تا زمان صفویه و قاجاریه نیز صنوف و حرفهها از حیث اخلاقی خودبسنده بودند و توصیههای اخلاقی همانند فتوتنامهها وجود دارد که مرامنامه هستند. سنت فتوتنامه نویسی و سنت خودبسندگی حرفهای که اخلاق یک حرفه توسط خود آن حرفه کنترل میشده و خود ارزیابی و خودافشاگری، یکی از مقومات پایداری اخلاق در یک حرفه است و میتواند اخلاق را تضمین کند.
این پژوهشگر اخلاق حرفهای گفت: الان این خودبسندگی حرفهای کمرنگ شده و شاید یکی از دلایلی که از یک طرف بر طبل مباحث نظری در اخلاق میکوبیم و از سوی دیگر اخلاق حرفهای را در عرصه عمل نمیبینیم این است که حرفهها، هویت و آگاهی تاریخی خود را از دست دادهاند چون اخلاق حرفهای با شخیصت حقوقی یک حرفه، هویت تاریخی آن و شأن سازمانی یک حرفه و اعتمادی که ایجاد میکند پیوند میخورد. در شغل، خدمت ارائه داده و درآمد کسب میکنیم اما در حرفه در قبال ارائه خدمت اعتماد دریافت میکنیم. البته ممکن است به خاطر این اعتماد درآمد زیادی حاصل شود اما غایت، در حرفه درآمد نیست بلکه اعتماد است.
وی با بیان اینکه در سنت غربی به صورت مفصل درباره جامعه شناسیِ حرفه و جایگاه آن در ساختار یک جامعه و نقش آنها در مهندسی اجتماعی بحث شده است، افزود: ما هم در ایران نیازمند آن هستیم که درباره اخلاق، تاریخ و جامعهشناسی حرفه اقداماتی انجام دهیم و خوشبختانه در چند دپارتمانی که بنده حضور دارم از حیث نظری در این زمینه اقداماتی صورت گرفته اما تحقق عملی مستلزم آرامش اقتصادی، علمی و روانی است. البته در جهان جدید وقتی بخواهیم از اخلاق حرفهای گذر کرده و به اخلاق علم توجه کنیم در اینجا با سه چیز مواجه هستیم که یکی مباحث علمی است که مناقشات اخلاقی ایجاد میکند که از جمله آنها مثلا بحث رحم جایگزین یا دستکاری ژنتیکی است.
نمازی افزود: گاهی اوقات نیز از مباحث اخلاقی که در میان جامعه علمی وجود دارد هم صحبت میکنیم و اینکه خودِ جامعه علمی چه رابطهای با هم دارند و چقدر همبستگی و همکاری برای تولید پژوهشهای معنادار و پرهیز از پژوهشهای بیهوده و پل زدن میان علم و جامعه، ارتقا در میان جامعه علمی، کالایی شدن پژوهش و آموزش، مقاله نویسی و سرویس خدماتی دانشگاهی در میان آنها وجود دارد. همچنین در مورد فراپژوهش، اخلاق پژوهش و اخلاق آموزش بحث میشود. سومین حوزهای که در اخلاق علم در مورد آن بحث میشود، درباره خودِ نهاد علم است.
وی تصریح کرد: وقتی از نهاد صحبت میکنیم صرفاً از یک سازمان حرف نمیزنیم بلکه از چیزی پایدارتر از سازمان صحبت میکنیم. نهاد علم ویژگیهایی دارد که از جمله آنها شکوه آن است. اگر به دانشگاههای بزرگ نگاه کنیم شکوه علم و دانایی را به رخ میکشند و به همین دلیل سقفهای بلندی دارند تا نشان دهند سقف علمی این افراد بالاتر از سطح تأمل جامعه است. مسئله دیگر اینکه باید به استقلال علم توجه کنیم و اینکه علم نباید ابزار چیزهای دیگر شود. این چیزی است که در همه جای دنیا به عنوان مقوم اخلاق و ارزشهای علمی به آن توجه میشود.
وی ادامه داد: البته اخلاق علم معمولا از اخلاق حرفهای تفکیک میشود چون اخلاق حرفهای بیشتر ناظر بر حرفههاست. همچنین مناقشهای وجود دارد که اکنون برخی حرفهها را حرفه میدانند و برخیها را فراحرفه میدانند. از جمله در مورد اینکه آیا پزشکی یک حرفه است یا خیر، بحث میشود. امیدوارم اخلاق حرفهای در جامعه ما با تدابیری که در سطوح مختلف صورت میگیرد روز به روز گستردهتر شود.
وی در پاسخ به این سؤال که چقدر رشد اخلاق حرفهای را وابسته به اخلاق عمومی جامعه میدانید؟ گفت: نظر بنده این است که اخلاق حوزه عمومی را نهادها، سازمانها و حرفهها تعیین میکنند. مثلاً اگر در مترو اخلاق حرفهای داشته باشید چون مواجهه اخلاقی با مردم صورت میگیرد به تدریج آنها سلوک اخلاقی خاصی پیدا میکنند اما اگر اخلاق نداشته باشید مردم را به گونهای دیگر تربیت میکنید. مثال دیگر برخی دانشجویان ما هستند که اینجا خیلی درس نمیخوانند اما وقتی مهاجرت میکنند درسخوان میشوند و علتش این است که با یک ساختار اخلاقی و قانونی مواجه میشوند که به آنها انگیزه میدهد بنابراین معتقدم بخش زیادی از اخلاق عمومی نتیجه اخلاق حرفهای و سازمانی است.
این پژوهشگر فلسفه دین ادامه داد: ما اصطلاحی به نام بخت اخلاقی داریم و منظور این است که ممکن است در سازمانی مشغول به کار باشیم اما آن حرفه یا سازمان یا جامعه، شرایط اخلاقی زیستن را برای بنده در حد نمره 15 فراهم کند بنابراین اگر به شهر یا سازمانی دیگر بروم این شهر اخلاق من را در حد نمره 12 فراهم کند یا ممکن است کودکی وارد مدرسهای شده و اخلاق وی 15 و در مدرسهای دیگر زمینه مناسبتری برای وی فراهم شود. این همان بخت اخلاقی است و باعث میشود ما توان اخلاقی خودمان را بروز و ظهور دهیم. این البته به این معنا نیست که نقش اخلاق فردی و شرافت انسانی را نادیده بگیریم بنابراین باید هم بخت اخلاقی و هم عاملیت فردی را در نظر بگیریم.
وی در پایان گفت: از سوی دیگر وقتی وارد یک سازمان میشوید که مسئولیتپذیری و مدیریت باثبات دارد به این نتیجه میرسید که بخت اخلاقی در آنجا بالاست و کارکنان آنجا منظمتر و متخلقتر هستند. بنابراین اکنون در دنیا بحث بر سر این نیست که آدمها سازمانها را میسازند بلکه بحث بر سر این است که زیرساختها، فرهنگ سازمانی و اخلاق حرفهای است که آدمها را میسازد.
انتهای پیام