به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «آسیبشناسی پژوهش در عملکرد اساتید گروه معارف ویژه اساتید خانم» امروز یکشنبه 20 آذرماه از سوی پژوهشکده فرهنگ و دین پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد.
حدیث رجبی، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه گزیده سخنان وی میخوانید:
بر همه واضح و اثبات شده است که پژوهش در تمام علوم برای استفاده کاربردی و محوری در سطح جامعه است و مخصوصاً پژوهش، با تلاطمات اجتماعی ملی و جهانی نیاز به فرآوری علمی و کاربردی دارد. آسیب جدی در حوزه پژوهشهای معارف اسلامی این است که پژوهشهای این حوزه با بقیه حوزهها یکدست دیده شدهاند و این آسیبی جدی است. لذا استاد معارف برای اینکه بتواند توانایی خود را در زمینه خدمترسانیِ شناختی اثبات کند باید پژوهشهای خود را همانند یک استاد فیزیک یا شیمی انجام دهد تا بتواند کارهای خود را سر کلاس درس پیش ببرد.
یکی از مشکلاتی که در زمینه دروس معارفی با آن مواجه هستیم این است که دانشجو در مقطع کارشناسی ضعیف و برای استاد معارفی صفر کیلومتر است بنابراین استادی که میخواهد خوراک معرفتی برای دانشجو تولید کند باید پژوهشِ نیازمحور انجام دهد و چنین پژوهشی هم اقتضائات خاص خود را دارد. در اینجا استاد از یک طرف هویت پرورشی و از سوی دیگر هویت علمی دارد بنابراین باید کاری کرد که این دو همسو شوند. پیشنهاد بنده این است که تمام پژوهشهای حوزه معارفی با رویکرد کاربردی با دیگر پژوهشها متفاوت باشند تا کسی که در حوزه معرفتی کار میکند بداند از بانک اطلاعاتی معارفی استفاده میکند یا از بانک اطلاعاتی مربوط به سایر پژوهشها؟ استاد معارفی سر کلاس از دادههایی استفاده میکند که بسیاری از آنها را نمیتواند در مقالات پژوهشی بیاورد چراکه داور آنها را تایید نمیکند.
من میتوانم به شکل ریاضی برای دانشجو اثبات کنم که توحید فطری است اما اگر بخواهم آن را در قالب مقاله پژوهشی چاپ کنم مورد تایید اساتید داور قرار نمیگیرد چراکه مدل قلمفرسایی که در اینجا صورت میگیرد نوعاً با آنچه مورد توجه اساتید است همخوانی ندارد. یکی از آسیبهای دیگر در حوزه مدیریتی این است که متأسفانه مسئولان مدیریتی در داخل دانشگاهها نسبت به شأن و جایگاه رشته معارف توجیه نیستند. در برخی از موارد به صورت جدی میتوانیم بگوییم که حتی زاویه منفی نسبت به اساتید معارفی دارند و حتی بعضاً مشاهده کردهایم که گفتهاند دروس معارفی چه فایدهای دارد؟
برخی نیز دروس معارفی را موی دماغ میبینند. چنین رویکردی اصلاً برای دروس معارفی خوب نیست بنابراین باید تدبیری برای ارتقای جایگاه این دروس صورت گیرد لذا تغییر نگاه مدیریت کلان در حوزه حکمرانی از بالا به پائین ضرورتی انکارناپذیر است. معتقدم اساتید معارف را باید مهندسین معارف بنامیم و امور را به خود آنها واگذار کرده و حکمرانان پژوهشی نیز نقش نظارتی داشته باشند. اگر بتوانیم چنین کاری انجام دهیم بقیه قطعات پازل نیز تکمیل خواهد شد.
شیما سادات حسینی، سرپرست گروه خانواده، جنسیت و زنان پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی نیز در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید؛
درباره اهمیت پژوهش باید گفت که امروزه عصر دانایی و دانش است و به این نام شهرت یافته است و ما با انفجار اطلاعات رو به رو هستیم و طبیعتاً در این عصر نقش پژوهش برجستهتر میشود چراکه عامل مهمی در تولید دانایی و پیشرفت جوامع بشری و شاخصی برای توسعه یافتگی محسوب میشود. به نوعی میتوان گفت استقلال و قدرت هر کشوری بر تولیدات علمی که در آن کشور صورت میگیرد استوار است.
مقام معظم رهبری میفرمایند تولید علم و تحقیقات، حیات آینده کشور را ترسیم میکند. خدا را شاکریم که در چند دهه گذشته کشور ما روند رشد علمی بسیار خوبی داشته و نتایج حیرتانگیزی داشتهایم. در کتاب «صعود چهل ساله» به خوبی به آمارهای ما در تولیدات علمی اشاره شده است. به عنوان نمونه تعداد مستندات علمی در سال 2017 نسبت به سال 1996 رشد 64 درصدی داشته و جایگاه ایران به رتبه 16 در دنیا رسیده است و در منطقه نیز رتبه یک را دارا هستیم همچنین به گزارش دو پایگاه معتبر علمی، جمهوری اسلامی ایران نرخ رشد یازده برابری متوسط جهانی در بین سالهای 1980 تا 2009 را دارا بوده است.
همه این آمارها به نوعی حاکی از رشد تولیدات علمی است اما مسئله تولید علم فقط مربوط به علوم پایه و تجربی نیست بلکه شامل همه علوم میشود. رهبر معظم انقلاب هم در این زمینه اشاره کردهاند که ما در حوزه علوم انسانی حرکت خوبی نداشتهایم و مفاهیم مختلف را از خاستگاههای غربی گرفتهایم. لذا در زمینه علوم انسانی نیاز به تحقیق و نوآوری داریم تا مفاهیم اساسی که در علوم انسانی نیاز داریم را با توجه به فرهنگ عمیق اسلامی استخراج کنیم. مقام معظم رهبری میفرمایند این امر بر عهده حوزه و اساتید متعهد و مومن است لذا نقش اساتید معارف به عنوان اساتید مومن و معتقد به تولید علم بسیار پررنگ است.
یکی از مسائل ارتباط معارف دینی و معارف بشری است و بحثهای مفصلی در حوزه هرمنوتیک . تفسیر متون در این زمینه مطرح شده است بنابراین شاید لازم باشد ابتدا رابطه این دو واکاوی شود چراکه در این زمینه بحثهای زیادی وجود دارد. دیدگاههایی در این مورد وجود دارد که یکی نسبیتگرایی مطلق است که ریشه آن در فلسفه غرب و هرمنوتیک است. طرفداران این دیدگاه معتقدند معارف دینی هم وابسته به معارف بشری است و به نوعی معارف بشری را مستقل میدانند. در مقتضای این نظریه یقیناً برنامههای پژوهشی، جهتی خاص خواهند داشت. این دیدگاهی افراطی است و معتقد است علوم معارفی مصرفکننده و معارف بشری تولید کننده هستند اما این درست نیست بلکه میتوانیم بگوییم از یک حیث تولید کننده و از حیثی دیگر مصرف کننده هستند.
نظریه دوم که شاید این هم افراطی باشد معتقد است علوم دینی هیچ رابطهای با علوم بشری ندارند و حتی علومی همانند فلسفه و کلام رابطهای با با علوم دینی ندارند. نظریه سوم و قابل دفاعتر معتقد است معارف دینی در عین استقلال، به معارف بیرونی و بشری مرتبط و تاثیر متقابل دارند. اگر قائل به نظریه سوم باشیم در اینصورت میتوانیم با استفاده از علوم دینی، علوم جدید را مسلح و کامل کرده و به مدد این علوم دینی، ساختارهای علوم جدید را نقد یا متحول کنیم. به نظر میرسد مطالعات دینی زمینهساز افقهای جدیدی در علوم بشری باشند و حتی میتوانند نظریات جدیدی را تولید کنند. همچنین مطالعات دینی میتوانند در ارائه راه حلهای جدید نقش ایفا کنند.
انتهای پیام