ابوالفضل ظهرهوند، سفیر پیشین ایران در افغانستان و ایتالیا، در گفتوگو با ایکنا، درباره نقش شناخت سردار شهید قاسم سلیمانی از مقتضیات میدان و دیپلماسی در تقویت انسجام محور مقاومت در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین گفت: بزرگترین ویژگی سردار سلیمانی آشنایی با میدان و دیپلماسی بود و تلفیق دیپلماسی و میدان راز موفقیت ایشان در انجام مأموریت مهم حفظ انسجام ژئوپلیتیکی محور مقاومت در غرب آسیا و مبارزه با تروریسم و شکست داعش بود که در انجام این مأموریت کاملا موفق بود و هم منطقه از فروپاشی و تجزیه نجات پیدا کرد و ریشههای داعش در منطقه کاملا سست شد، هر چند به طور کامل از بین نرفت و شکست داعش در حقیقت ظرفیت ژئوپلیتکی آمریکا و صهیونیستها را در منطقه از بین برد.
وی افزود: این نشان میدهد اگر قرار باشد در حوزه سیاست خارجی و تأمین اهداف امنیت ملی موفق باشیم قطعا باید همراهی و همراستایی دیپلماسی و میدان را رعایت کنیم و این برخلاف نظر برخی افراد در دولت قبل بود که نوعی دوگانه و تمایز دیپلماسی ـ میدان را به اذهان متبادر میکرد. در واقع سردار سلیمانی اثبات کرد نگاه یگانه و هماهنگ به دیپلماسی و میدان و تعریف دیپلماسی در میدان میتواند جمهوری اسلامی ایران را در منطقه در موقعیت تراز قرار دهد.
ظهرهوند درباره تجربه تعامل خود با سردار سلیمانی در دوران سفیری جمهوری اسلامی ایران در افغانستان گفت: من در دوره حضور در افغانستان با واحدهای مختلف از جمله سپاه قدس در تعامل بودم که فرماندهی آن در آن زمان با سردار وحیدی بود که بعد یک جابجایی صورت گرفت سردار سلیمانی از شرق کشور وارد فاز دیپلماسی میدانی و همکاری با وزارت امور خارجه شد و من در آنجا بود که با ایشان آشنا شدم؛ این مقطعی بود که جبهه متحد افغانستان تنها در شمال شرق این کشور حاضر بودند و طالبان تقریبا همه مناطق افغانستان را تصرف کرده بودند و ایشان مأموریت خاصی را از سوی معاونت آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه برعهده داشتند و به نوعی این شروع آشنایی ایشان با عرصه دیپلماسی بود که دوره دشواری بود اما ایشان واقعا فرد هماهنگی بود.
سفیر پیشین ایران در افغانستان بیان کرد: به عبارتی ایشان هم سرباز خوب و هم فرمانده خوبی بود و تا کسی سرباز خوبی نباشد فرمانده خوبی هم نمیشود. در واقع ایشان با معاون وقت وزیر امور خارجه تنشی نداشت و کاملا هماهنگ در مسیر مأموریت محوله عمل میکرد. من هم بخش دیگری از کار را در فرآیند صلح افغانستان دنبال میکردم و از آن مقطع جلسات مشترکی در معاونت آسیا و اقیانوسیه در خصوص افغانستان برگزار میشد که من و ایشان حاضر بودیم و گزارش عملکرد ارائه میکردیم و کاملا تعامل خوبی با ایشان تعامل داشتیم.
ظهرهوند درباره نقش شهادت ایشان در تقویت وفاق ملی و دلیل نگاه مثبت اکثریت جامعه از اقشار و سلایق و گرایشهای مختلف به ایشان گفت: سردار سلیمانی و شخصیتهایی که به معنای واقعی تفکر ولایتمدارانه دارند قادر به ایجاد وحدت و وفاق ملی هستند. متأسفانه ما هنوز نتوانستهایم تفکر ولایی را برای جامعه تبیین کنیم و این به خاطر آن است که پس از دوران دفاع مقدس، ساختار به طور عمده دست دو جریان راست و چپ بوده و نگاه راستی و چپی و منافع جریانی بر منافع ملی سایه انداخته و این موجب ناکارآمدی ساختار شده و مردم هم متوجه این مسئله شدهاند.
این کارشناس مسائل بینالمللی ابراز کرد: سردار سلیمانی در واقع یک نیروی ولایتمدار انقلابی به معنای واقعی بود که عمیقا به تفکر امامت و نه خلافت باور داشت و نسبتی با خاندانسالاری نداشت و سادهزیست بود و کاملا نگاهی مبتنی منافع ملی داشت و چنین نگاه کلانی به همه اقشار مردم را نیز دنبال میکرد و توجه او به مردم بر اساس رویکردهای حزبی و جریانی نبود، به همین دلیل بعضی تصور میکردند ایشان وابسته به جناح چپ است و برخی هم ایشان را از جناح راست تلقی میکردند و این به خاطر فهم محدود و مشکلدار خود این جریانات سیاسی بود.
وی افزود: امروز هم مشخص شده هر دو جریان سیاسی ناکارآمد هستند و هر دو معضل دارند و حاضر هم نیستند مسئولیت اقدامات خود را بپذیرند اما سردار سلیمانی خود را سرباز ولایت میدانست و لذا نگاه فراجناحی داشت و برای او فرقی نداشت که یک ایرانی، شیعه یا سنی است یا یهودی، مسیحی یا از قومیت متفاوتی است. به عبارتی چون او اهداف و منافع ملی را دنبال میکرد ایرانی بماهمو ایرانی برای او ارزشمند بود و به جریانات قومی، قبیلهای و مذهبی اهمیتی نمیداد.
ظهرهوند تصریح کرد: او اهداف ملی را دنبال میکرد و به وظایف ملی خود در این راستا به درستی عمل میکرد و به همین خاطر بود که به طور واقعی برای عموم جامعه یک شخصیت جذاب و مورد احترام بود چون مردم از گفتمان او بویی از راست و چپ احساس نمیکردند و گفتمان او را یک گفتمان ملی تلقی میکردند. در حقیقت ایشان در عین اینکه مردممدار و متواضع بود، به همان اندازه در جای خود قاطع، مدیر و معتقد به کار تشکیلاتی و رعایت سلسله مراتب بود و هضم این مسائل و ویژگیها هنوز برای خیلی شخصیتها سخت است.
وی یادآور شد: البته در کشور سردار سلیمانیها حضور دارند اما نظام سیاسی باید به نحوی عمل کند که اینها مجال ظهور و بروز پیدا کنند نه اینکه خانهنشین شوند. سردار سلیمانی را باید تکثیر کرد و نباید تنها به برگزاری یک سری مراسم بزرگداشت برای او در هر سال اکتفا و بسنده کرد. صرف برگزاری این برنامهها نمیتواند فایده چندانی داشته باشد و به جای آن یا در درجه اول باید مشی و تفکر سردار سلیمانی را برای جامعه تبیین کرد.
ظهرهوند با بیان اینکه تجلیل از سیره و مسیر سردار سلیمانی مقدمه تجلیل از سردار سلیمانی است، گفت: صرف تجلیل به تنهایی جواب نمیدهد و باید سیره سردار سلیمانی را به مردم بشناسانیم و این منش و تفکر را در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به منصه ظهور برسانیم.
سفیر پیشین ایران در ایتالیا درباره جای خالی نگاه فرهنگی سردار سلیمانی برای حل معضلات فرهنگی امروز جامعه از جمله مسئله حجاب گفت: ایشان بیحجابی را تأیید نمیکرد اما نحوه نگرش او به این مسئله مهم است. در واقع وقتی کسی نگاه ملی دارد وقتی با معضلی روبرو میشود آن را به منزله یک معضل درونسیستمی مینگرد و اول این سؤال را میپرسد که ما چه کردیم که فرجام کار اینطور شده که بخشی از جامعه نسبت به شعائر دین بی توجه شده است و لذا به جای توجه به معلول و برخورد با آن به دنبال علت میرود.
وی تأکید کرد: سردار سلیمانی چون نگاهی ملی دارد در یک رویکرد ملی به جستوجوی مؤلفهها و متغیرهای اصلی در بروز یک معضل میپردازد و هرگز برای فرار از پاسخگویی به سمت توجیه مشکلات و معضلات یا انکار آنها نمیرود. سردار سلیمانی آنقدر شجاعت داشت که به راحتی به خطا و اشتباه خود اعتراف کند که من به عنوان تجربه شخصی از چنین روحیهای در قضایای افغانستان مطلع بودم و با صراحت خیلی مسائل را بیان کرد. این جرئت به خاطر آن بود که ایشان در یک فرایند مشخص مراحل رشد و پیشرفت را طی کرد و از سربازی و انجام موفق مأموریتها به فرماندهی کامل میدان در منطقه غرب آسیا رسید و تجربه دیپلماسی در افغانستان را به میدان برد و میدان و دیپلماسی را در یک نقطه متمرکز و اجرا کرد.
ظهرهوند در پایان اظهار کرد: در واقع سردار سلیمانی به سادگی تبدیل به یک سردار ملی نشد و با طی یک فرآیند طولانی به این نقطه رسید و به همین خاطر نگاه ملی به مسائل داشت و برای ملت ایران احترام زیادی قائل بود و میگفت «ما ملت امام حسینیم» و تفکیک و شکافی بین ملت ایجاد نمیکرد. از نگاه او در این ملت همه نوع سلیقه و گرایش فکری و فرهنگی و سیاسی وجود دارد و چنین ملتی یک دولت امام حسینی با رویکرد فراگیر امام حسین(ع) میخواهد تا بتواند برای حل معضلات و مسائل مختلف ابتدا به علتها رجوع کند نه اینکه صرفا به برخورد با معلولها بپردازد.
گفتوگو از مجتبی برزگری
انتهای پیام