حشمتالله فلاحتپیشه، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در گفتوگو با ایکنا درباره اصطلاح حکمرانی نو و طرح آن در فضای اغتشاشات و اعتراضات در کشور از سوی برخی مسئولان گفت: اصطلاح حکمرانی در ایران از اواخر دهه 60 و ابتدای دهه 70 شمسی و به ویژه از قانون برنامه اول توسعه بیشتر مطرح شد که به نوعی الگوگیری از حکمرانی خوب به ویژه در شرق آسیا بود.
وی افزود: در آن زمان به طور عمده سه الگو و نظام مدیریت سیاسی و توسعهای در جهان داشتیم؛ الگوی غربی که با انقلاب اسلامی این الگو کنار گذاشته شد، الگوی اقتصاد ارشادی شرقی که درطول دوره جنگ بکار گرفته شد و برای دوران توسعه پس از جنگ مناسب نبود و در نهایت الگوی حکمرانی از شرق آسیا که در ژاپن، مالزی و در مجموع در نزدیک به ده کشور این منطقه اجرایی شده بود، که مورد توجه دولتمردان کشورمان قرار گرفت.
فلاحتپیشه اظهار کرد: در قانون اول برنامه توسعه هم عنوان حکمرانی و هم شاخصهای مهم آن مانند شفافیت، پاسخگویی، مسئولیتپذیری، حکومت قانون و ... مطرح شد. مسئله اصلی این است که حکمرانی خوب الگوی موفقی است اما بسته به استفاده کشورها از این الگو، نتایج این الگو متفاوت است. این الگو در برخی کشورها در خدمت قدرت و در برخی کشورها در خدمت توسعه قرار گرفت. در کشورهایی که این الگو در خدمت قدرت قرار گرفت به نوعی به دستاویزی برای سیاستمداران و حاکمان برای حفظ و افزایش قدرت تبدیل شد. این سیاستمداران اغلب کسانی بودند که بدون برنامه وارد مدیریت سیاسی شده بودند و لذا مجموعه اقدامات و تصمیمات آنها برای حفظ و افزایش قدرت بود.
وی ادامه داد: در مقابل این الگو در اغلب کشورهای شرق آسیا در خدمت توسعه کشور قرار گرفت و سیاستمدارانی که در این کشورها وارد عرصه مدیریت سیاسی میشدند با یک برنامه توسعه وارد کار میشدند و اینگونه نبود که پس از چند سال حضور در قدرت سیاسی تازه از تغییر عنوان حکمرانی صحبت کنند. در حقیقت مردم در چنین کشورهایی به برنامههای توسعه رأی میدادند نه به اشخاص. به عبارتی دغدغه مردم هم توسعه بود، نه دغدغه قدرتگیری و سرنوشت سیاستمداران.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: در ایران الگوی حکمرانی متأسفانه به جای اینکه در خدمت توسعه کشور قرار بگیرد در خدمت یکسری اهداف سیاسی قرار گرفت. شاخصهای حکمرانی یک سری مفاهیم مانند شفافیت، پاسخگویی، مقابله با فساد و ... است که الفاظ زیبایی برای سخنرانی مسئولان هستند اما وقتی درخدمت قدرت قرار بگیرد نتیجه عکس میدهد و در کشور مشاهده کردیم هر جریانی که به قدرت میرسد، بسیار از این عناوین زیبا استفاده میکند اما نتیجه این سخنرانیها خود را در ارقام و احکام توسعه نشان میدهد.
فلاحتپیشه یادآور شد: الان هم وقتی از تغییر الگوی حکمرانی سخن گفته میشود، به معنای نگاه برنامهای و توسعهای نیست بلکه بیشتر یک نگاه تبلیغاتی و برای تمدید قدرت است که دردی از جامعه دوا نمیکند.
وی درباره مصادیق در خدمت قدرت گرفتن حکمرانی در کشور گفت: همین امروز میبینیم که آخرین بودجه غیرانتخاباتی از سوی دولت به مجلس ارسال شد و سال آینده، سال انتخابات مجلس است و بودجه سال آینده به شدت تحت تأثیر انتخابات است و در عمل دولت و مجلس با هم به نحوی هماهنگ میشوند که بودجه به سرعت به تصویب برسد زیرا ذهن نمایندگان کاملا معطوف و متمرکز بر انتخابات است. لذا بودجه امسال آخرین بودجه غیر انتخاباتی بود که نمایندگان میتوانستند بر مبنای الگوی حکمرانی خوب به آن نگاه کنند اما دقیقا عکس آن عمل کردند.
وی در تبیین این مسئله گفت: اصل اول در حکمرانی وجود یک برنامه توسعه است. برنامه توسعه میانمدت کشور، قانون برنامه پنجساله است اما میبینیم قبل از ارسال لایحه برنامه هفتم به مجلس و تصویب آن، دولت به جای جبران آن تأخیر، لایحه بودجه 1402 را آن هم با حدود یکماه تأخیر به مجلس ارسال میکند و الان معلوم نیست نمایندگان براساس کدام سند بالادستی و قانون برنامه، در حال بررسی بودجه 1402 هستند. این در تاریخ مدیریت سیاسی و توسعهای کشور بیسابقه است که لایحه بودجه بدون قانون برنامه به مجلس داده شود و معنایی جز این ندارد که این «بودجه شرایط اضطراری» است. از طرفی مشخص هم نیست دولت بدون وجود لایحه برنامه هفتم، لایحه بودجه را بر چه مبنایی تنظیم و تدوین کرده است.
این کارشناس مسائل سیاسی این امر را نشاندهنده حاکمیت یک «نگاه تنخواهانه» و «عملکرد خارج از شمول» در دولت دانست و گفت: تنخواه پولی است که در اختیار مسئولی قرار میگیرد و ابتدا هزینه میشود و بعد فاکتورسازی صورت میگیرد و عملکرد خارج از شمول هم زمانی است که دولت هزینهای میکند و خود را موظف نمیکند تحت شمول دیوان محاسبات و سایر دستگاههای نظارتی قرار بگیرد و این بدترین شکل قانونگریزی است.
فلاحتپیشه تصریح کرد: لذا سیاستمدارانی که امروز از تغییر حکمرانی سخن میگویند، اگر چنین وضعیتی را مدنظر دارند، که به شدت ضد توسعه است و شاهدیم که برنامه به منزله اصل اساسی حکمرانی خوب کنار گذاشته شده است.
فلاحتپیشه درباره مبهم بودن جایگاه مردم در مدعای تغییر الگوی حکمرانی یا حکمرانی نو گفت: وقتی در یک کشور مردم به برنامهها رأی دادند، رابطه دولت و ملت به مثابه یکی از اصول مهم حکمرانی خوب، ترمیم میشود اما در کشور ما مردم مجبورند به سخنرانیها و شعارها گوش بدهند نه به برنامهها. افرادی هم که با سخنرانی رأی میآورند، بعد از چند سال سخنرانی جدیدی ارائه میدهند و لذا طرح بحث حکمرانی نو بیشتر یک سخنرانی است تا برنامه.
فلاحتپیشه با اشاره به تأکید بر واژه حکمرانی نو بدون تشریح ابعاد و شاخصهای آن در چند ماه اخیر گفت: اصل اول حکمرانی وجود یک برنامه با شاخصهای متعدد است. یکی از این شاخصها شفافیت است که مثلا یک رقم بودجه کجا هزینه میشود اما در این مدت دیدیم به یکباره مالیاتها افزایش پیدا کرد یا ارز 4200 تومانی کاملا حذف شد در حالی که هیچ گزارش شفافی از هزینهکرد آنها داده نشد و باز هم شاهد فشار بر روی مردم هستیم و این گواه آن است که سیاستهایی که به اسم عدالت اجرایی شده، این عدالت در خروجی آن به طور شفاف مشاهده نشده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: دومین شاخص حکمرانی خوب، پاسخگویی است. این پاسخگویی هم در سخنرانی و نشستهای رسانهای نیست بلکه منظور آن است که یک دولت پاسخ دهد در یک برش یکساله، چه بخش از احکام قانون برنامه 5 ساله توسعه را در پیش گرفته و در آن بخش از برنامه 5 ساله که محقق کرده، چه بخش از اهداف سند چشمانداز بیست ساله را تأمین کرده است. بر این اساس ما امروز نیازمند نظام مدیریت پاسخگو به این معنا هستیم که من در مجلس قبل، طرح آن را نیز در سامانه مجلس ارائه دادم و 70 نماینده هم امضا کردند اما متأسفانه هیچ کدام از نمایندگان سه جریان اصلی مجلس حاضر به دفاع از این طرح نشدند و گفتند قابل دفاع نیست.
وی تأکید کرد: در واقع منظور از پاسخگویی دولتها این است که مسئول و متولی اعداد و ارقام برنامههای توسعه مشخص شود، زیرا با سخنرانی و ادعا نمیتوان توسعه کشور را پیش برد. به اعتقاد من الفاظ و واژههایی مانند حکمرانی نو شبیه ژاپن اسلامی است که قبلا مطرح شده که باید با شاخصهایی برای ارزیابی همراه شود.
فلاحتپیشه درباره ضرورت وجود نیروهای توسعهخواه به مثابه لازمه اصلی توسعه و فقدان یا کمبود چنین شخصیتهایی در کشور گفت: دو حلقه مفقوده نظام مدیریت سیاسی و توسعهای در ایران، «تنشزدایی در خارج» و «توسعه در داخل» است. به اعتقاد من مسئولان کشور هنوز نگاه توسعهای ندارند. توسعه در هر کشور برنامه اصلی است و سایر ملاحظات، متمم و ضمیمه برنامه توسعه هستند اما در کشور ما برنامههای دیگر اصل هستند و توسعه ضمیمه آنها محسوب میشود و تا زمانی که توسعه حاشیه و ضمیمه باشد، مشکلات اصلی زندگی مردم، مشکلاتی است که برای سیاستمداران در حاشیه است.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام