به گزارش ایکنا، حیدر عیوضی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث، 11 بهمن در کرسی علمی ترویجی «کارکرد تفسیری بینامتنیت قرآن و سنتهای بایبلی (مطالعۀ موردی سوره احزاب؛ آیه 69)» با بیان اینکه مراد از بینامتنیت این است که میزان آگاهی ما از متون پیشین به صورت فزاینده در کشف معانی پنهان در متن موجود مؤثر است، گفت: مراد از بایبل در این بحث اشاره به مجموعه کتب یهودیان و مسیحیان است. البته اصطلاح کتاب مقدس بین ما رواج دارد، ولی غیرفنی است و بایبل ترجیح دارد.
وی با اشاره به آیه 69 احزاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا»، اظهار کرد: در این آیه مؤمنان از تکرار سخنان گزنده بنیاسرائیل که موجب آزار موسی بود نهی شدهاند؛ آیه سخنی درباره گفتههای بنیاسرائیل ندارد، ولی نشان میدهد که ماجرای شخصی در میان بود نه از نوع بهانههای بنیاسرائیلی. چهار نظریه درباره مِمَّا قَالُوا در بین مفسران مسلمان مطرح شده که برخی همسو با مطالبی است که در تلمود آمده و برخی هیچ پیشینهای در متون متقدم ندارد و هیچکدام از این چهار نظریه هم منطبق با سیاق و شأن نزول این سوره نیست؛ اول تهمت قتل هارون. در این باره نقل شده که روزی موسی و برادرش هارون به بالای کوهی رفتند و وقتی برگشتند، هارون فوت کرد و موسی تنها برگشت و بنی اسرائیل گفتند تو او را کشتی زیرا او مهربانتر از تو برای ما بود، موسی به خدا استغاثه برد و فرشتگان جسد هارون را بین مردم گرداندند و آنها دیدند اثری از قتل در بدن او نیست؛ بیضاوی و فخررازی این نکته را بیان کردهاند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث تصریح کرد: در صفر اعداد، باب 20 آمده است که خدا به موسی وحی کرد، او با پسر هارون و هارون بر فراز کوه طور رفتند، لباس هارون را بیرون کرده و بر پسرش پوشاند و هارون در آنجا وفات کرد، پس موسی طوری عمل کرد که یهوه گفته بود و موسی و الآزار از کوه آمدند و همه دیدند هارون درگذشت و 30 روز برای او عزاداری شد. این متن نمیگوید قتلی در کار است ولی در تفاسیر از جمله ابراهام گایگر گفته است که چگونه ممکن است مردی که فرشته مرگ را متوقف میکرد بمیرد؟ او در کتابش ادامه میدهد که بنیاسرائیل به موسی گفتند اگر او را به ما نشان ندهید سنگسارتان میکنیم و موسی از خدا خواست او را از این تهمت مبرا کند و قبر شکافته شد و جماعت دیدند که بدن هارون سالم است.
وی در شرح دیدگاه دوم گفت: دیدگاه دوم انتساب مسائل غیر اخلاقی از سوی قارون است. قارون زن بدکارهای را اجیر کرد تا مدعی شود سر و سری با موسی دارد، ولی آن زن بدون اختیار حق را گفت و توطئه قارون بر ضد خود او شد. در تورات در اینباره مطلبی نیست؛ هرچند تعابیری وجود دارد که بنمایه برای شاخ و برگ و طول و تفسیر برخی تفاسیر شده است. سومین دیدگاه انتساب مشکل جسمی به موسی است که در تفاسیر اسلامی پررنگ است؛ موسی به سبب احساس شرم و حیا همیشه در خلوت استحمام میکرد و خودش را میپوشاند، ولی برخی افراد به صورت عریان استحمام میکردند. این موضوع دستاویزی شده تا بگویند در بدن موسی عیبی وجود دارد و به این دلیل گوشهگیر است. در برخی منابع یهودی بیان شده که روزی موسی مشغول شستوشو بود و لباسش را روی سنگ گذاشت و سنگ حرکت کرد و همین سبب شد تا بنیاسرائیل بدن او را بدون عیب ببینند. به قدری این گزارشها زیاد است که تفاسیر آن را رد نکرده و حتی در منابع اهل سنت در استخراج احکام شرعی استفاده شده است. بنده نتوانستم رد پایی بیابم که منبع این مطالب و موضوعات مشابه چه بوده است.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث بیان کرد: دیدگاه چهارم سحر و جادوست که همه انبیا با این طعنه و تهمت مواجه بودند و پیامبر(ص) هم در معرض این اتهامات بود؛ این دیدگاه از همه ضعیفتر است، زیرا آیه مؤمنان را از تهمت سحر و جادو نهی فرمود، ولی عمدتاً کفار این تهمت را به پیامبر میزدند. دیدگاه اول و دوم یعنی تهمت قتل و مسائل غیراخلاقی تا حدودی خاستگاه تلمودی دارد و با مضمون آیه و سوره همخوانی ندارد. روایت سنگ به رغم مقبولیت در نزد مفسران بیریشه است و به تعبیر گایگر، تفسیری بیمزه است و دیدگاه چهارم هم نظری کلی در مورد همه انبیاء و ناسازگار با آیه است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث اضافه کرد: مفسران میگویند موضوع آیه 69 احزاب، ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش است. بسامد بالای کلمه «النبی» در سراسر سوره احزاب هم در این فهم باید مورد توجه ما باشد، چون به جایگاه پیامبر(ص) بها داده و آن را یادآوری می کند. بنده از طریق یک پاورقی کوتاه در ترجمه عبری قرآن برای فهم این موضوع الهام گرفتم؛ مترجم در پاورقی، چهار دیدگاه را ذکر کرده و گفته این نظرات ارتباطی با آیه ندارند و آیه ممکن است تلمیحی به آیه دیگر تورات یعنی ازدواج موسی با یک زن مدیانی باشد.
عیوضی تصریح کرد: از سال 1857 تا دوره معاصر همه ترجمههای عبری گفتهاند آیه به ازدواج موسی و صفوره مرتبط است. در نهایت عادل تئودور گونتروال مترجم آلمانی قرآن ضمن بیان همه دیدگاهها گفته است دیدگاه استوار، باب 12 صفر اعداد یعنی همان ماجرای ازدواج است. ترجمه گونتروال بازنویسی ترجمه فرد دیگری به نام بویزن است، ولی این نکته در ترجمه بویزن نبود. لذا بنده نتیجه گرفتم که برای اولین بار گونترال این مسئله را بیان کرده است و این کمک میکند تا ما به تفسیر بینامتنی از آیه مورد بحث برسیم. سراسر صفر اعداد در مورد اعتراض هارون و مریم به ازدواج موسی و دفاع خدا از موسی و تنبیه این دو نفر است؛ ازدواج موسی و صفوره هم در صفر خروج مطرح است و گفته شده که بعد از فرار موسی به مدیان(مدین)، کاهن آنجا هفت دختر داشت و یکی از آنها در چشمه با موسی مواجهه شد و موسی به گوسفندان آب داد و ادامه داستان که در نهایت موسی با صفوره یکی از این هفت دختر ازدواج کرد.
وی افزود: در یکی از گزارشهای مرتبط با این ماجرا در آثار یهودی نقل شده است که در دوره 40 سال سرگردانی قوم موسی در بیابان، در یکی از روزها هارون و مریم که مقام بالایی در تلمود دارند به موسی معترض شدند که آیا یهوه به تنهایی با موسی تکلم کرده و یهوه گفت هر سه نزد خیمه اجتماع بیرون بیایید و یهوه آنان را توبیخ کرد که چرا بنده من موسی را اذیت میکنید. غضب یهوه بر مریم و هارون افروخته شد و مریم دچار برص شد و هارون به موسی گفت آقایم این گناه را برما قرار نده؛ سرانجام موسی نزد یهوه استغاثه کرد که از آنان بگذر و یهوه گفت بعد از هفت روز عافیت خواهند یافت. براساس این گزارش، قوم با این تنبیه مریم قانع نشدند و اینها هم به ازدواج با زنان مدیانی رو آوردند. در تلمود آمده است از بزرگان خاندان شمعون زن غیریهودی گرفت و وقتی موسی او را توبیخ کرد گفت تو چرا با دختر کاهن مدیانی ازدواج کردهای.
وی با بیان اینکه نهی از ازدواج با غیریهودی از سنن کهن بین عبرانیان است، تأکید کرد: مطابق گزارش تورات، ابراهیم وصیت کرد به خادمش که زنی برای پسرم از کنعانیان نگیر بلکه به ولایت من برو و زنی برای اسحاق بگیر یعنی عبرانیان با غیریهودی ازدواج نمیکردند و این سنت در دوره موسی و عزیز وجود داشته و ایشان قوم را نهی میکردند. در تفاسیر یهودی مفصل به علت ازدواج موسی با صفوره پرداخته شده است که به رفع برخی ابهامات کمک میکند. یکی از محققان یهودی نقل کرده که موسی به این دلیل پیشنهاد کاهن مدیان را پذیرفت چون فراری بود و بیم داشت که جایزه برای سر او قرار داده باشند، ولی چون کاهنان از استقلال برخوردار و دارایی آنان مصون بود، موسی با دختر او ازدواج کرد.
این پژوهشگر با بیان اینکه درباره شبهات ازدواج موسی با صفوره و پیامبر با زینب شباهتهایی دارد، افزود: ازدواج پیامبر(ص) با مطلقه زید، خادم پیامبر(ص) در سال 5 هجری رخ داد و پذیرش آن برای عموم مردم غیرقابل قبول بود و منافقان هم آن را دستاویزی برای آزار پیامبر(ص) قرار دادند. در ماجرای موسی زمزمه از بستگان موسی شروع شد. این دو ازدواج تا حدودی با سنن و عرف مردم مخالف بود، البته در مورد موسی، موضوع با مداخله مستقیم خدا سروسامان یافت گرچه منابع یهودی تأکید میکنند که موسی از صفوره جدا شد. البته بنیاسرائیل به خاطر مخالفتهایی که با موسی کردند و از سرنوشت مریم عبرت نگرفتند و با بیگانگان ازدواج کردند، خدا آنان را گرفتار وبا کرد و چندین ده هزار نفر مردند ولی این حوادث سبب اقناع آنان شد که موضوع را دنبال نکنند.
در ادامه محمدحسن محمدی مظفر، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در سخنانی به نقد مطالب مطرح شده پرداخت و گفت: در آیه مورد بحث، از محتوا فهمیده میشود اذیتی که متوجه موسی شده آزار قولی و حرفی بوده است همچنین دو آیه بعد هم گواه بر این است زیرا فرموده؛ قولوا قولا سدیدا. نقل است که پیامبر(ص) هنگام منبر و سخنرانی در ابتدا آیه شریفه را قرائت میکردند.
وی افزود: نمیتوان گفت احتمالهای چهارگانه به صورت قطعی ردشدنی است، زیرا ما دلیل قطعی بر رد آنها نداریم و تنها استبعاد میکنیم. ضمن اینکه ما در سنت اسلامی چندان نمیتوانیم به مطالب تلمود و تورات استناد کنیم؛ یعنی همین که گفته شده ازدواج یا غیریهود حرام است شاید ساخته خود یهودیان باشد و آن را به موسی و ابراهیم و... نسبت داده باشند و شاهد بزرگ آن همین ازدواج موسی با غیریهودی و زنی از غیرقوم خودش بود.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار کرد: در مورد بینامتنیت هم 150 مقاله در نورمگز وجود دارد و در حدود 20 سال اخیر در این باره دهها مقاله داریم و اکثر آنها درباره بینامتنیت قرآن و کتب دیگر است، مثلا ملهم بودن بوستان سعدی از قرآن مورد بحث واقع شده است. در تعریف آن آمده که هیچ متنی در خلأ شکل نمیگیرد و هیچ متنی بدون پیش متن نیست و متنها همواره بر پایه متون گذشته بنا میشوند و هر متنی بینامتن است و هر متنی بافت جدیدی از نقلقولهای متحولشده است.
محمدی مظفر گفت: واضح است که فهم یک متن نیازمند متون قبل از خود است کمااینکه هیچ جانوری در خلأ به دنیا نمیآید و هر گیاهی همینطور و هر درختی متصل به سلول درختان ماقبل خود است و نسل انسانی هم به آدم و حوا برگشت دارند. مباحثی که در دهههای اخیر با عنوان هرمنوتیک، پدیدارشناسی و بینامتنیت و... باب شده ادبیات ثقیل و سنگینی برای مخاطب دارند. البته بخشی از اشکالات به زبان ترجمه برمیگردد. برخی به سبب ماهیت یک علم مانند فلسفه است و برخی هم به دلیل واژهگزینی نامناسب مترجم است.
انتهای پیام