برتری سعادت اخروی بر دنیوی
کد خبر: 4119697
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۶
در صحبت قرآن /37

برتری سعادت اخروی بر دنیوی

خداوند نعمت‌های بسیار و گوناگون دنیوی را برشمرده اما فرموده است که این لذت‌ها متاع دنیاست و آنها را دوام و بقایی نیست مگر آنکه آنها را صرف مقصودهای برتر و کسب کمالات باقی کنند.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سی‌ و هفتمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «برتری سعادت اخروی بر دنیوی» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿۱۴﴾
قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۱۵﴾(سوره ال عمران 15-14)

همانا که حبّ شهوت‌ها و هواهای نفسانی از صحبت زنان (و شوهران) و داشتن پسران و همیان‌های زر و سیم و اسباب اصیل و نشاندار و چهارپایان و کشت و زرع و آب و ملک که جمله متاع(فانی) دنیاست در چشم و دل مردمان زینت داده شده است در حالی که منزلگاه نیکو و عاقبت محمود نزد خداوند است(14) (ای رسول گرامی با مردمان) بگوی آیا می‌خواهید شما را از چیزی بهتر از این نعمت‌های دنیوی آگاه گردانم؟ همانا که پرواپیشگان را نزد پروردگارشان باغهاست که در زیر درختان نهرها جاری است و جاودانه در آن باغها متنعّم‌اند با همسران پاکیزه و (از همه خوشتر) با خوشنودی خداوند و خداوند بر احوال بندگان بیناست.

ابیات زیر از مولانا بخشی از محتوای این آیه را تفسیر می‌کند:

«زُینَ للنّاس» حق آراسته‌ست
زآنچه حق آراست چون تانند رست
چون پی «تسکُن الیهاش» آفرید
کسی تواند آدم از حوّا برید
رستم زال او بود وز حمزه بیش
هست در فرمان اسیر زال خویش
آنکه عالم مست گفتش آمدی
«کلّمینی یا حمیرا» می‌زدی (مثنوی)

مقصود مولانا این است که چون زن را خداوند در چشم مرد آراسته و زینت بخشیده و او را مایه سکون و آرامش قرار داده است پس چگونه مردی می‌تواند از حوّا ببرد و از سیطره افسون و جاذبه او که زنجیر لطف الهیست رهایی یابد چنانکه حتی حضرت محمد که عالمی مست گفتار او بود گاه می‌فرمود: «ای حمیرا با من سخن بگو»

در این آیه خداوند نعمت‌های بسیار و گوناگون دنیوی را چون مصاحبت زنان برای مردان و مردان باری زنان و برخورداری از فرزندان و زر وسیم و درهم و دینار و اسب‌های اصیل نشان دار و چهارپایان و کشت و زرع و باغ و بوستان همه را برشمرده اما در پایان فرموده است که این لذت‌ها متاع دنیاست و آنها را دوام و بقایی نیست مگر آنکه آنها را صرف مقصودهای برتر و کسب کمالات باقی کنند. و تجسم آن لذتهای برتر همان بهشتی است که وعده داده شده است.

اینکه خداوند زن را در شمار نعمت‌ها شمرده مقصود پیوند محبت آمیز و ثمربخش میان زن و مرد است و مرد نیز برای زن در شمار همان نعمت‌ها است و از ترتیب بیان آیه چنین برمی‌آید که نعمتی در جهان برتر از همین عشق و دوستی میان زن و مرد نیست و دیگر نعمت‌ها همه در خدمت این پیوند است و همه زینت‌های دیگر در پای همسر نازنینی نثار می‌شود.

در زمینه جاذبه زنان و کمند عشق ایشان که از دور و نزدیک مردان را به بند می‌کشد کتاب‌های بسیار هست و از جمله می‌توان نمایشنامه مرد و ابرمرد اثر برنارد‌شا را نام برد. مقصود از ابرمرد در این نمایش زن است.

هر که را با مرده سودایی بود
آن به عشق زنده سیمایی بود (مثنوی)

کلمه «قنطار» از ریشه یونانی است که در زبان لاتین نیز وارد شده و به صورت کنتاریوم(به معنی صد) درآمده است و کلمه سنت در زبان‌های اروپایی به عنوان یک ریشه به معنی صد است چنان که در لغت Century به معنی قرن آمده است و صدها لغت دیگر با این ریشه وجود دارد.

خردمند کسی است که نه تنها میان بد و خوب فرق می‌نهد بلکه خوب و خوبتر و بد و بدتر را نیز تشخیص می‌‌دهد، در خوبی خوب‌تر را برمی‌گزیند و در بدی آن را که بدی‌اش کمتر است، البته در صورتی که چاره‌ای نباشد. اکنون عجب است از آدمیان که در بازار عالم هر چیز می‌خرند خواهند که بهتر را برگزینند و کمترین بهای ممکن را بپردازند و هر کجا درهم و دیناری می‌دهند سعی دارند که متاعی ارزنده به دست آورند و گرنه احساس غبن می‌کنند اما در مورد نقد عمر و نفس زندگی که مهمترین سرمایه ماست هیچ وسواسی به خرج نمی‌دهند. چه بسیار شنبه‌ها و یکشنبه‌ها و هفته‌ها و ماه‌ها را به بطالت می‌گذرانند یا صرف اموری می‌کنند که زیاده از نیاز است و هیچ احساسی غبن نمی‌کنند.

و اگر بر مزار چنین آدمیانی شعر آن شاعر انگلیسی زبان را بنویسند که: «دوشنبه زاده شد، سه شنبه غسل تعمید یافت، چهارشنبه همسر اختیار کرد، پنج شنبه بیمار شد، جمعه دم مرگ رفت، شنبه مرد و یک شنبه او را به خاک سپردند و این بود زندگی «فیلیپ سوپر در عالم خاک»، نوشته‌ای سوگمند ولی مناسب خواهد بود. زهی مزار نوشته که هیچ نشانی از حضور آن انسان قدسی و با کرامت که خداوند آفریده است، در جهان ندارد.

انتهای پیام
captcha