هر کس خدا را دوست دارد باید به دنبال رسول برود
کد خبر: 4119894
تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۱
در صحبت قرآن /46

هر کس خدا را دوست دارد باید به دنبال رسول برود

خداوند به پیامبرش می‌فرماید با ایشان بگو شما که بدون شک پروردگار خود را دوست می‌دارید و جویا و طالب و عاشق او هستید اگر می‌خواهید او نیز شما را دوست داشته باشد، که البته می‌خواهید، پس از من پیروی کنید یا به دنبال من بیایید.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. چهل و ششمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «هر کس خدا را دوست دارد باید به دنبال رسول برود» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳۱﴾

(ای رسول ما، با مردمان) بگوی اگر خدا را دوست می‌دارید به دنبال من آیید و از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را ببخشد. همانا که خداوند آمرزنده و مهربان است.

سخن از عشق خدا و راه رسیدن به معشوق است، پس این جمله شرطیّه نیست، بلکه تقریر و بیان حال است و اصطلاحا آن را شرط تقریری گویند و چنانکه وحشی گوید:

گر تو بر آنی که به جایی رسی
رسته ز ظلمت به صفایی رسی
صاف‌دلی را به مقابل گرای
تاشودت زآینه ظلمات زدای
ماه چون با مهر مقابل شود
وارهد از ظلمت و کامل شود

در اینجا بدیهی است که هر کس در آرزوی آن است که از ظلمت وارهد و به کمال رسد. و بدین سان خداوند به پیامبرش می‌فرماید با ایشان بگو شما که بدون شک پروردگار خود را دوست می‌دارید و جویا و طالب و عاشق او هستید اگر می‌خواهید او نیز شما را دوست داشته باشد، که البته می‌خواهید، پس از من پیروی کنید یا به دنبال من بیایید. چون من به سوی او می‌روم و رفتار و کلمات من شما را به سوی او دلالت می‌کند و اگر نگران گناهان گذشته خود هستید که مبادا از محبت الهی بدان سبب محروم شده باشید مژده باد شما را که خداوند آمرزنده و مهربان است و اگر به سوی او آیید بی‌گمان از گناهان شما در می‌گذرد.

ز«ان کُنتُم تحِبون» یابد او راه
به خلوت خانه «یُحببکُم الله» (گلشن راز)

در این بیت شیخ محمود شبستری در بحث انسان مسافر و سالک راه حق گوید که مسافر از طریق عشقی که به پروردگارش دارد یعنی مقام «مُحِبّیت» به حریم وصال و «محبوبیت» او می‌رسد.

در این آیه رابطه بین بنده و پروردگار رابطه عاشقی و معشوقی بیان شده است و اگر کدورتی از گناهان در این رابطه باشد خداوند با نفَس مهربانی آن غبار کدورت را از دل سالک دور خواهد کرد و به همین مناسبت می‌بینیم که در ادب پارسی تمم صحبت‌ از عاشقی و معشوقی و گله و شکایت متقابل بین عاشق و معشوق می‌رود. گله معشوق این است که تو با گناهان خود به حقیقت غیر از من معشوق دیگری انتخاب کرده‌ای اما با این همه من تو را چنان دوست می‌دارم که اگر آن معشوق باطل را که توسط شیطان در چشم تو زیبایی یافته طلاق دهی و بار دیگر به خواستگاری من آیی من تو را خواهم پذیرفت. البته عاشق نیز شکوه‌ها دارد با معشوق که چرا پنهان شده‌ای؟ چرا را‌ه‌ها را بسته‌ای؟ چرا هزار پرده بر خود کشیده‌ای و ما را سرگردان کرده‌ای؟ جواب معشوق این است که اگر خود را پنهان کرده‌ام برای آن است که تو به کمالات تازه‌ای راه پیدا کنی و همچنان که به دنبال من می‌گردی از اسرار عالم نیز باخبر شوی و دیگر اینکه من از همه حاضرترم، تویی که دائما در خیالات و اوهام باطل از من غایب می‌شوی. بنابراین:

حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ
مَتی ما تَلق مَن تَهوی دَع الدنیا و اهمِلها (حافظ)

در ادب پارسی دین رسمی و مقبول همان دین عشق است که از آیه حاضر و آیاتی چون «والذین امنوا اشد حبا لله» (بقره 165) و آیه «یحبهم و یحبونه (مائده54) و آیات دیگر الهام گرفته‌اند. و نیز در حدیث آمده است که «هل الدین الا الحب و البغض فی الله؟» (آیا دین غیر از این است که انسان هر چه را دوست دارد به خاطر معشوق باشد و هر چه را دوست ندارد همان است که خاطر معشوق از آن بری است) و خداوند خوش آمد و ناخوش آمدهای خود را مکرر در قرآن برای عاشقان بیان کرده است که: خدا پاکان را دوست دارد و صادقان را و متواضعان را و داد پیشگان را، و خدا دوست ندارد متکبران را و متجاوزان را و دروغگویان را و ..

لذا جوهر دین هم آهنگ کردن حب و بغض‌های خود با حب و بغض‌های الهی است. مولانا در داستان نبرد حضرت امیر با آن کافر دانا و مستعد و روشن دل از قول حضرت مولا گوید:

کوهم و هستی من بنیاد اوست
ور شوم چون کاه بادم باد اوست
جز به باد او نجنبد میل من
نیست جز عشق احد سرخیل من
تا حاب لله آید نام من
تا که ابغض لله آید کام من
بخل من لله عطا لله و بس
جمله لله‌ام نیم من آن کس

قصیده هفتصد بیتی ابن فارض مصری معروف به «تائیة الکبری» و همه قصاید و غزلیات دیگر او و کتاب ترجمان الاشراق شیخ محیی الدین عربی اندلسی، شرح مراتب و اسرار عشق متقابل بین انسان و پروردگار است که در نقاب عشق مجازی خاکی تجلی یافته است و همچنین بخش معظم ادبیات متعالی در شرق و غرب و بیش از همه ادبیات پارسی شرح اطوار بی‌انتهای این عشق است و به همین جهت از هر زبان که می‌شنوی نامکرر است.

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید (حافظ)
دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است
زعشق تا به صبوری هزار فرسنگ است (سعدی)

ناز کن هر چه خواهی حبیبا
جور کن هر چه خواهی رقیبا
فاحَ خَدُ بنار لهیبا
لاح عین بسحر مبینا (الهی قمشه‌ای)

عشق‌ها‌ی خاکی نیز اگر از شائبه خودخواهی و فریب و نیرنگ دور باشد همان عشق افلاکی است و خداست که در نقاب عاشق و معشوق خاکی با خود عشق می‌ورزد:

در حقیقت خود به خود می‌باخت عشق
لیلی و مجنون به جز نامی نبود
خالق بیچون یقین بی‌صورت است
لیک در هر صورتی خود را نمود (جامی)

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha