در اوصاف حضرت مسیح
کد خبر: 4118388
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۴
در صحبت قرآن /31

در اوصاف حضرت مسیح

مسیح کلمه بشارت است یعنی وجود او تمام خبر خوش و نشاط و شادمانی است که جان نبوت است و این خبر خوش است که می‌تواند مردگان را زنده کند تا به شوق آن خبر سر از خاک برآرند.

در اوصاف حضرت مسیح

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سی‌ و یکمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در اوصاف حضرت مسیح» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۵آل عمران ﴾

یاد آر هنگامی را که فرشتگان گفتند ای مریم، همانا که خداوند تو را بشارت می‌دهد به کلمه‌ای از کلمات خویش که نام آن کلمه مسیح است و او عیسی فرزند مریم است که در دنیا و آخرت وجاهت و آبرویی عظیم دارد و از مقرّبان درگاه است.

در این مقام فرشتگان الهی با مردم سخن می‌گویند که ای مریم، خداوند تو را بشارت می‌دهد به اینکه یکی از کلمات خود را که نام آن کلمه مسیح است و او را عیسی بن مریم خواهند خواند در دل تو می‌افکنیم و او کلمه‌ای بدیع و زیبا و عزیز و نازنین در دنیا و آخرت خواهد بود و از کلماتی است که در حریم قرب الهی جای خاص دارد. از این آیه می‌توان دریافت که کلمات الهی بر خلاف کلمات آدمیان، موجودات عینی و خارجی و تعینات گوناگون هستی‌اند و آن کلمات خود عین معنی می‌باشند الا آنکه برای هدایت مردمان بر آن کلمه اسمی می‌گذارند تا مردمان آن را شناسایی و بدان اشارت کنند. برای مثال، درخت یکی از کلمات رحمت الهی است و حقیقت معنی درخت همان موجود عینی خارجی است الا آنکه هر قومی در زبان خود با اصواتی کلمه‌‌ای ساخته‌‌اند تا بدین موجود نازنین که درخت باشد اشاره کنند. یکی می‌گوید شجر و آن دیگری می‌گوید درخت. اینها جز نام نیست، کلمه درخت همان است که در صحرا مشاهده می‌شود. بنابراین به قول مولانا:

اسم کم جو رو مسمّا را بجو
مه به بالا دان نه اندر آب جو (مثنوی)

محی‌الدین همه پیامبران را کلمات الهی دانسته و از هر کلمه‌ای حکمتی و معرفتی چون دُر و گوهر برآورده و آن درّ و گوهر را در کتابی با عنوان«جواهرات حکمت» به اهل معرفت عرضه کرده است. این کتاب مشتمل بر 27 فصل است که از آدم تا خاتم حکمت وجودی هر پیامبر الهی را که در قرآن نام برده شده با تفسیری بر آنچه در قرآن درباره آنها آمده بیان کرده است، از جمله عنوان فص مربوط به حضرت مسیح چنین است: «فص حکمة نبویة فی کلمة عیسویه»

مسیح کلمه بشارت است یعنی وجود او تمام خبر خوش و نشاط و شادمانی است که جان نبوت است و این خبر خوش است که می‌تواند مردگان را زنده کند تا به شوق آن خبر سر از خاک برآرند:

شاخ گل از اضطراب بلبل
با آن‌همه خار سر برآورد (سعدی)
مژده‌ ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید (حافظ)

البته هر پیامبری آورنده آن خبر خوش هست الا آنکه مظهر تام این بشارت و نبوّت را محیی‌الدین در وجود مبارک حضرت عیسی نهاده است. و در مورد حضرت محمد آورده است «فص حکمة فردیة فی کلمة محمدیه» و در این فص مقام محمد(ص) را فردیت و یگانگی خاص بخشیده است. این کتاب یکی از پر سرو صداترین آثار فرهنگ عرفانی اسلامی است که شرح‌ها و تفصیلات بسیار بر آن آورده‌اند و به سبب اشتمال بر بعضی غرایب عقیده محیی‌الدین عده بسیاری از علمای ظاهر او را تکفیر کرده‌اند، اما اصحاب فکرت از سخنان محیی‌الدین بسیار بهره گرفته‌اند و تعارضی در آن با جوهر دین و حکمت الهی نیافته‌اند، بلکه او را دوست خدا و داعی راه خدا دانسته‌اند.

کلمه عیسی در لغت نیز به معنی بشارت است، چنانکه کلمه انجیل نیز به همین معناست.

گزارش مولانا از ظهور روح الامین بر مریم از شکوهمند‌ترین مناظر تجلی فرشته بر انسان است، این شعر گویی نقاشی anounciatin (یعنی ظهور جبرئیل بر مریم) اثر فرا انژلیکو Fra Angelico نقاش ایتالیایی قرن بیستم است که به سخن آمده است.

دید مریم صورتی بس جانفزا
جانفزایی دلربایی در خلا
پیش او بررُست از روی زمین
چون مه و خورشید آن روح‌الامین
از زمین بررُست خوبی بی‌نقاب
آنچنان کز شرق روید آفتاب
لرزه بر اعضای مریم اوفتاد
کو برهنه بود و ترسید از فساد
صورتی که یوسف ار دیدی عیان
دست از حیرت بریدی چون زنان
همچو گل پیشش برویید او ز گل
چون خیالی که برآرد سر ز دل
گشت مریم بی‌خود و بی‌خویش او
گفت بجهم در پناه لطف هو
زآنکه عادت کرده بود آن پاک جیب
در هزیمت رخت بردن سوی غیب
چونکه مریم مضطرب شد یک زمان
همچنان که بر زمین‌بر ماهیان
بانگ بر وی زد نمودار کرم
که امین حضرتم از من مرَم
از سرافرازان عزت سر مکش
از چنین خوش محرمان خود درمکش
این همی گفت و ذباله نور پاک
از لبش می‌شد پیاپی بر سماک
از وجودم می‌گریزم در عدم
در عدم من شاهم و صاحب علَم
خود بُنه و بنگاه من در نیستی ست
یکسواره نقش من پیش ستی ست
مریما، بنگر که نقشی مشکلم
هم هلالم هم خیال اندر دلم
چون خیالی در دلت آمد نشست
هر کجا که می‌گریزی با تو هست

مقصود مولانا این است که روح‌الامین بر دل مریم ظاهر شد نه در مکانی پیش روی او، به همین جهت مریم به هر سو رو می‌کرد او را می‌دید. در معنای وسیع‌تر، همه انسان‌ها چون مسیح روح خدا هستند که خداوند فرمود «نفختُ فیه من روحی» و روح‌القدس و روح‌الامین نیز علی الدوام بر انسان‌ها‌ی پاک و از خویش رسته ظاهر می‌شود و در آنها می‌دمد و هزاران مسیح عشق و هنر و زیبایی و الهامات معنوی و حکمت اشراقی به دنیا می‌آیند.

هم از الله در پیش تو جانی‌ست
که از قدوس اندر وی نشانی‌ست
اگر یابی خلاص از نفس ناسوت
درآیی در جنات قدس لاهوت
هر آنکس کو مجرد چون ملک شد
چو روح‌الله بر چارم فلک شد (گلشن راز)
گر رَوی پاک و مجرّد چو مسیحا به فلک
از فروغ تو به خورشید رسید صد پرتو (حافظ)

اشارت دیگری به بشارت حضرت عیسی(ع) و معجزات و کرامات او و تعمیم معنی مسیح و رو‌ح‌القدس به همه زمان‌ها و مکان‌ها در ادب پارسی:

گر ز مسیح پر سدت مرده چگونه زنده کرد
بوسه بده به پیش او، بر لب ما که همچنین (دیوان شمس)
یاد باد آنکه چو چشمت به عنابم می‌کُشت
معجز عیسویت در لب شکرخا بود (حافظ)
فیض روح‌القدس ار باز مدد فرماید
دگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد (حافظ)
آن مسیح حُسن را دانم که می‌دانی کجاست
با کسی کز عشق او بسته است زنّاری بگو (دیوان شمس)
طبیب راه‌نشین درد عشق نشناسد
برو به دست کن، ای مرده دل، مسیح دمی (حافظ)
ای روی تو آفتاب عالم
انگشت نمای آل آدم
احیای روان مردگان را
بویت نفس مسیح مریم (سعدی)

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha