به گزارش ایکنا، کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی «روششناسی سبک زندگی اسلامی» 19 بهمن ماه با ارائه سیدمجید ظهیری، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و نقد حجتالاسلام والمسلمین علی الهی خراسانی و مصطفی احمدزاده در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد که البته با حاشیههایی همراه بود.
سیدمجید ظهیری در ابتدای این کرسی، گفت: بنده درصدد تعریف روش سبک زندگی نیستم بلکه دنبال بحث روششناختی سبک زندگی هستم یعنی اگر کسی دنبال مدل برای سبک زندگی باشد و از این راهی که عرض میشود نرود دچار مشکل خواهد شد لذا بحث بنده از سنخ روششناسی است.
وی با اشاره به تدوین مقالهای درباره شناخت سبک زندگی اسلامی، افزود: معتقدم باید بین علل و دلایل درباره چرایی اینکه باید به سبک زندگی اسلامی پرداخته شود تفکیک قائل شویم زیرا دلایل و علل عدم هر کدام، نقش متفاوتی در عدم توسعهیافتگی سبک زندگی دارند و البته اگر این دو دست به دست هم بدهند مانع بزرگی برای توسعهیافتگی در این عرصه خواهند بود.
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: برخی علل و دلایل عدم توسعهیافتگی سبک زندگی اسلامی در کشور به روشهای تفسیری سکولار از ماهیتشناسی سبک زندگی و برخی هم به روشهای تفسیری سبک زندگی دینی برگشت دارد. در دنیای غرب وقتی سبک زندگی دینی مورد مطالعه قرار میگیرد به عنوان یک پدیده تجربی و در مقام توصیف مورد مطالعه است طبیعتا بیشتر روانشناسان و جامعهشناسان به آن علاقه نشان میدهند.
وی اضافه کرد: بنده در مقالهام آوردهام که ما چه نگاه سکولار به سبک زندگی اسلامی داشته باشیم و چه با نگاه دینی به آن بنگریم گرفتار نوعی کثرت عرضی و طولی در مدلهای سبک زندگی خواهیم شد چون افراد با یکسری پیشدانستهها سراغ این بحث میروند و نتایج مختلفی میگیرند که بنده نام آن را کثرت عرضی میگذارم همچنین در تفاسیر دینی از سبک زندگی اسلامی هم با عمقهای مختلفی مواجهیم که نام آن را طولی میگذاریم مثلا اگر عقلانیت و معنویت در شناخت سبک زندگی وارد شود سلسله مراتبی دارند که همان کثرت طولی را شکل میدهند.
ظهیری اظهار کرد: به لحاظ توصیفی، با کثرت طولی و عرضی در مقوله سبک زندگی روبرو هستیم بنابراین به این فرضیه خواهیم رسید که ما در سبک زندگی با یک نسخه ایدهآل روبرو نیستیم زیرا آداب و رسوم و جغرافیای مختلف، میزان رفاه جوامع و فرهنگهای مختلف در سبک زندگی مؤثر است بنابراین امکان ارائه نسخه واحد از سبک زندگی نه ممکن است و نه مطلوب، بنابراین با «سبکهای زندگی اسلامی» مواجهیم نه «سبک زندگی اسلامی».
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: مثلا اگر نگاه ظاهرگرایانه به دین یعنی قرآن و سنن النبی و سیره اهل بیت(ع) داشته باشیم به یک مدل از سبک زندگی خواهیم رسید و اگر نگاه عقلانی و فلسفی یا عرفانی داشته باشیم هر کدام سبک زندگی متفاوتی خواهند داشت.
در ادامه این کرسی ترویجی سیدمصطفی احمدزاده، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان ناقد اول، گفت: برخلاف برخی آثار در سبک زندگی اسلامی که خلط در مباحث صورت دادهاند نظریه آقای ظهیری واجد این نقیصه نیست و از مزایای آن محسوب میشود. همچنین بنده معتقدم که بحث سبک زندگی، مقوله میانرشتهای نیست بلکه چند رشتهای است زیرا همه ابعاد زندگی بشر را در بر میگیرد و لازمه آن داشتن تخصصهای مختلف و پرداختن به آن از منظر رشتههای مختلف است. از این رو نظریهپردازی در این خصوص توسط یک نفر و چند نفر ممکن نیست بلکه محال است و بنابراین باید از متخصصان رشتههای مختلف استفاده کنیم.
احمدزاده گفت: ارائهدهنده بیشتر به سمت هستیشناسی و معرفتشناسی رفته و کمتر به روششناسی متمرکز شده است در حالی که در روششناسی دنبال معرفت معتبر و پایا هستیم به ویژه اینکه سخن از سبک زندگی اسلامی است و بحث ارزش در آن پررنگ است و شما هم باید آن را به صورت پررنگ مطرح میکردید.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: موضوع دیگری که باید رفع ابهام شود، این است که گفتند مدلهای علمی غربی، تجربی و توصیفی هستند در صورتی که در چند دهه قبل مطالعات کیفی پا به عرصه تحقیقات گذاشته و از تاثیر رشتههای تجربی و توصیفی کاسته شده و به سمت تحقیقات انسانی تحلیلی سوق دارد.
وی تاکید کرد: بنابراین بهتر این است که به تحقیقات علوم انسانی غرب توجه بیشتری نسبت به تحقیقات تجربی و توصیفی آنان داشته باشیم گرچه باید با احتیاط از آنان تاثیر بپذیریم زیرا مبانی آنها با اسلام فرق دارد.
احمدزاده بیان کرد: در برخی موارد در مقاله کلیگویی شده است یعنی اگر میگوییم از تحقیقات علوم انسانی غرب محتاطانه استفاده میکنیم باید مرزبندی و شاخص ارائه کنیم تا افرادی که بعدا میخواهند نظریه بدهند بر پایه این شاخصها چنین کاری بکنند.
احمدزاده بیان کرد: همچنین برخی سؤالات در مقاله بدون پاسخ رها شده است و نویسنده باید با اشاراتی خواننده را با خود همراه کند. در زمینه وحدتگرایی و کثرتگرایی و تنوع نژادی و ... هم باید افزود که آیا سبک زندگی اسلامی با اسلامی ایرانی فرق دارد یا خیر؟ یا سبک زندگی اسلامی در ایران با سبک زندگی اسلامی در کشوری دیگر چه فرقی دارد؟ از نکات دیگر که باید دقیق بررسی شود بحث خلاقیت و عقلانیت است که در بخش پایانی مقاله به آن پرداخته شده و نمونههای خوبی آورده شده است.
در ادامه حجتالاسلام علی الهی خراسانی به نقد مباحث ارائهدهنده پرداخت و گفت: مقاله شما علمی پژوهشی نیست بلکه یک یادداشت علمی خوب است. یکسری کلیات خوبی است که خیلی از مباحث آن ربطی به سبک زندگی اسلامی و روششناسی ندارد مانند یک فکر کردن خوب برای پیشنگارش یک مقاله و سخنرانی.
وی افزود: مثلا هیچ تعریفی از واژه سکولار در ارائه مدلهای سکولار ارائه نشد. روش سکولار و غیرسکولار هم تفکیک و تعریف نشد؛ اینکه آیا «روش»ِ قدسی و دینی داریم یا اساسا روش، سنخ دینی ندارد و عقلانی عرفی است.
الهی خراسانی گفت: بحث پیشدانستهها هم که مطرح شد میتوان آن را برای همه علوم به کار برد و چیزی نیست که روششناسی را پیش ببرد یا بحث وحدتگرایی و کثرتگرایی هم کمکی به پیشبرد روششناسی نمیکند چون فقط مطالب کلی بیان شده است ضمن اینکه مطالب با عنوان مقاله هم نمیخورد از جمله اینکه توضیح ندادهاید روش شما اجتهادی است، میان رشتهای است یا ... .
وی افزود: معتقدم برای یکسری کلیات و پرسشهای کلی، کرسی نباید برگزار شود مگر اینکه در طول این ده سال باید به بحث غنا بخشیده میشد. البته هر کلیات و سؤالاتی در جای خود ارزشمند است. معتقدم برای کسی که میخواهد نگاه روششناسی داشته باشد اولین سؤال در سبک زندگی این است که روش سبک زندگی چگونه میتواند با اسلام که دعوت به تبعیت بدون چون و چرا دارد رابطه برقرار کند زیرا سبک زندگی فراتر از مقررات و سلیقهای است.
وی تاکید کرد: کلیات ایشان هیچ انسجامی ندارد و روششناختی در آن عرضه نشده است و آقای ظهیری با تخصص دانشی که در فلسفه و منطق دارند خوب بود به مباحثی میپرداختند که در روششناسی اثر بگذارد مثلا نقش عقل در روششناسی سبک زندگی و بحث عقل نظری و عملی و یا تحلیل عقلی فلسفی آن از منظر زیباییشناختی. یعنی ایشان باید به مباحثی میپرداخت که جایگاهی در مباحث فلسفی و منطقی داشته باشد.
الهی خراسانی گفت: اینکه آقای احمدزاده فرمودند پیرامون سبک زندگی کار نشده است اینطور نیست زیرا پژوهشهای متعدد و جدیتری ارائه شده است و از جمله بنده هم کتابی در این باره نوشتهام.
ظهیری در پاسخ به نقدهای ناقدان ابتدا به مباحث احمدزاده اشاره کرد و گفت: در مورد چندرشتهای بودن که فرمودند من هم موافق هستم زیرا سبک زندگی به علوم اسلامی و انسانی مختلف مرتبط است ولی اینکه همه ابعاد زندگی را در بر میگیرد خودش یک پیشفرض است و نشان میدهد که ناقد محترم در بحث انتظار از دین، تمامیتنگر هستند در حالی که از منظر سکولارها، دین، امری شخصی است و حضور و بروزی در نهادها و انتظامات اجتماعی و حکمرانی ندارد.
وی در ادامه به نقد الهی خراسانی اشاره کرد و گفت: در خصوص اینکه گفتند مقاله، جایگاه علمی پژوهشی ندارد باید گفت کرسی ما ترویجی و نقد و نظر است بنابراین لازم است کارگاههایی در معرفی انواع کرسیها اعم از ترویجی و نقد و نظر و نوآوری و ... برپا شود تا انتظارات متناسب با نوع کرسی بیان شود همچنین بد نیست کارگاهی برای روش نقد برپا شود.
ظهیری تصریح کرد: در این مقاله سه ادعای کلی مطرح کردیم و شواهد را آوردیم و فرد ناقد باید بگوید من با فلان ادعا مخالفم و دلایل آن را بیاورد یا موافقم آن هم با ذکر دلیل؛ لذا فرمایشات آقای الهی اصلا نقد علمی نبود. ایشان چون با فلسفه مخالفند نقد غیرمؤدبانهای هم ارائه کردند.
در اینجا الهی خراسانی در اعتراض به سخنان ناقد جلسه نقد را ترک کرد ولی ارائهدهنده به سخنانش ادامه داد و گفت: کتاب ایشان سال 97 چاپ شده است در حالی که بنده در سال 92 این مقاله را نوشتم و ایشان مدعی است کتابشان جامعتر است؛ طبیعی است که برخی جوانترها در نقد دچار احساسات شوند به همین دلیل شما حتی ادب نقد را رعایت نکردید و حتی تحمل سخن مخالف خود را ندارید.
وی با اشاره به سخنان الهی خراسانی درباره خرد جمعی منتج به تالیف مقاله، تاکید کرد: وقتی مقالهای چاپ میشود مطمئنا داوری شده و خرد جمعی پشت آن بوده است و این نوع قضاوت، نقد علمی نیست و توهین به همه افراد دخیل در ماجراست.
ظهیری در عین حال تاکید کرد: بنده همچنان باب گفتوگو را باز میدانم و جلسه را هم ترک نمیکنم و امیدوارم نقدهای مشابهی برگزار شود تا دیدگاه به یکدیگر نزدیک شوند.
همچنین احمدزاده در سخنان مجددی گفت: در نقد، ما نظریات مختلف یک مقاله را با دلیل نقد میکنیم و چون این کرسی ترویجی است لذا نیازی نیست که یک نظریه با تمام ابعاد و کاملا پخته عرضه شود. اینجا محل ارائه ایده است و ناقدان برای تقویت آن نظریات خود را بیان و نوعی گفتوگوی علمی بین ارائهدهنده و ناقد مطرح میشود تا بحث تکامل بیشتری پیدا کند.
گزارش از علی فرج زاده
انتهای پیام