کد خبر: 4123756
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۹
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب

پرستش خداوند و اجتناب از طاغوت؛ معنای آزادی اسلامی

آیه 36 سوره «نحل» گواه این مسئله است که آزادی اسلامی بر دو پایه پرستش و عبودیت خداوند و اجتناب و دوری از طواغیت و مشخص کردن خط توحید در مقابل خط طاغوت است و این مسئله به تعبیر رهبر معظم انقلاب از گنجینه‌های بزرگ بعثت پیامبر اکرم(ص) است.

آیت‌الله خامنه‌ای

به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات‌شان در روز عید مبعث در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی به تشریح گنجینه‌های بعثت پیامبر اکرم(ص) پرداخته و با استناد به آیه 36 سوره «نحل» اجتناب از طاغوت را یکی از مهمترین گنجینه‌های بعثت نبی اکرم(ص) خواندند؛ «اِجتَنِبُوا الطّاغوت؛ که اجتناب از طاغوت در قرآن به ما تعلیم داده شده؛ این یکی از همان گنجینه‌ها است که همیشه میشود از آن استفاده کرد و زندگی را درست حرکت داد.»

متن آیه: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»

ترجمه آیه: «و در حقيقت، در ميان هر امتى فرستاده‌اى برانگيختيم [تا بگويد:] «خدا را بپرستيد و از طاغوت [=فريبگر] بپرهيزيد.» پس، از ايشان كسى است كه خدا [او را] هدايت كرده، و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است. بنابراين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب‌كنندگان چگونه بوده است.»

این آیه را می‌توان به نوعی تبیین آزادی حقیقی از نگاه اسلام دانست؛ پرستش خدا و رهایی و پرهیز از طاغوت زمینه آزادی واقعی انسان را فراهم می‌کند و این معنا قطعا با معنای آزادی از نگاه مکاتب بشری از جمله لیبرالی تفاوت اساسی دارد.

رهبر معظم انقلاب نیز در این رابطه می‌فرمایند: «ریشۀ آزادی در فرهنگ اسلامی، جهان‌بینی توحیدی است. اصل توحید با اعماق معانی ظریف و دقیقی که دارد، آزاد بودن انسان را تضمین می‌کند؛ یعنی هر کسی که معتقد به وحدانیت خداست و توحید را قبول دارد، باید انسان را آزاد بگذارد. تمام پیغمبران اولین حرفشان عبارت بوده از اینکه از خدا اطاعت کنید و از طاغوت، از کسانی که غیر خدا هستند و می‌خواهند انسان را اسیر کنند و برده کنند، اجتناب کنید؛ «ان اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»، در قرآن با همین لفظ و این مفهوم مکرر ذکر شده. بنابراین آزادی اسلامی متکی بر توحید است. اینجا من به طور خلاصه و مجمل عرض می‌کنم که روح توحید عبارت است از اینکه عبودیت غیر خدا باید نفی بشود. یعنی توحید در هر دینی و در دعوت هر پیغمبری معنایش این است که انسان باید از غیر خدا - چه آن غیر خدا یک شخص باشد، مثل فرعونی، نمرودی؛ چه غیر خدا یک تشکیلات و یک نظام باشد، یک نظام غیر الهی؛ چه غیر خدا یک شی ء باشد؛ چه غیر خدا هواها و هوس‌های خود او باشد؛ چه غیر خدا عادت‌ها و سنت‌های رایج غیر الهی باشد - و از هرچه غیر خداست، اطاعت و عبادت نکند و فقط از خدای متعال اطاعت کند. اطاعت از خدا به این معناست که احکام الهی را عمل کند؛ نظامی را که الهی است و متکی بر تفکر الهی است، قبول کند؛ رهبر و زمامداری را که ارزشهای الهی را دارد، رهبر و زمامدار بداند، از او اطاعت کند؛ پیامبری را که از سوی پروردگار می آید، واجب الاطاعه بداند؛ ولیّ امری را که خدا معین کرده، مورد قبول بداند و اطاعت کند و در همۀحرکات و رفتار در این چهارچوب فقط زندگی کند و از غیر این چهارچوب هیچ اطاعتی نکند؛ فقط بنده خدا باشد...این آزادی اسلامی است. پس ریشۀ آزادی در اسلام عبارت است از شخصیت و ارزش ذاتی انسان که بنده هیچ کس غیر خدا نمی‌شود و در حقیقت ریشه آزادی انسان توحید و معرفت خدا و شناخت خداوند است. ریشه آزادی در اسلام انواع و اقسام آزادی‌های تازه‌ای را برای انسان به بار می آورد. دیگر انسان آزاد در فرهنگ اسلامی نمی‌تواند و حق ندارد از غیر خدا اطاعت کند، لذا شما می‌بینید انبیا همه و بخصوص اسلام بر روی عبودیت انحصاری پروردگار تکیه کرده... این آن شعار اسلام است و منشور جهانی اسلام این است. آزادی‌ای که ما دعوت می‌کنیم بشریت را به آن، این است. اگر امروز هم بشر بتواند این آزادی را مورد توجه قرار بدهد و عمل بکند، اگر نظام‌های فاسد نتوانند بر دوش بشر سنگینی بکنند، اگر انسان‌های ظالم و خودکامه در سراسر عالم نتوانند انسان‌ها را اسیر و برده خودشان بکنند، اگر کمپانی‌های اقتصادی بزرگ دنیا و شرکت‌های چند ملیتی و کسانی که به خاطر پول و به خاطر سود میلیون‌ها انسان را در سراسر دنیا حیران و سرگردان و زندانی خودشان کردند، اگر بشر بتواند سنگینی بار اینها را از دوش خودش بردارد، همان آزادی است که اسلام می‌خواهد. آزادیِ اسلامی یعنی آزادی از غیر خدا و اسلام که انسان را بنده خدا می‌داند، این رجحان را بر همۀادیان و مکاتب دیگر دارد.» (خطبه‌های نماز جمعه تهران، 19 دی 1365)

به تعبیر دیگر از نظر رهبر معظم انقلاب «اوّلاً عبودیّت خدا، یعنی چهارچوب حیات را در خدمت اوامر الهی و نواهی الهی قرار دادن؛ و [ثانیاً] اجتناب از طاغوت. طاغوت کیست؟ همه‌ ظالمان، همه‌ پادشاهان خبیث، در مثل امروزی همه‌ رؤسای جمهور مثل اینهایی که امروز در آمریکا و در بعضی از کشورهای دیگر هستند -اینها همان طواغیتند- معنای اجتناب از طواغیت این نیست که دامنت را از آنها دور کن تا آلوده نشوی؛ معنایش این است که یک خطّی در مقابل خطّ توحید و خطّ عبودیّت الهی وجود دارد و آن، خطّ طاغوت است. کفر به طاغوت، همراه و ملازم با ایمان بالله است؛ این، جهت بعثت انبیا است.» (بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 14 فروردین 1398)

براساس این آیه می‌توان گفت هدف از بعثت پیامبران «توحید» و «مبارزه با طاغوت» است و این دو اصل زیربنای دعوت پیامبران است، زیرا تا پایه‌های توحید در جامعه محکم نشده و طاغوت‌ها طرد نشوند، زمینه طرح برنامه‌های اصلاحی در جامعه و اجرای آنها فراهم نمی‌شود.

همچنین این آیه انسان‌ها را دعوت به سفر در اقصی نقاط جهان و مطالعه آثار گذشتگان، طاغوت‌ها و منکران حق کرده تا ببینند پیامبران الهی کجا فرستاده شدند و چه گفتند و مخالفان چگونه تکذیب‌شان کردند و به چه سرنوشتی گرفتار شدند.

در تفسیر نمونه نیز در خصوص این آیه این نکته ذکر شده است که «سنت خداوند بر اين است كه نخست اقدام به هدايت تشريعى مى‌كند، يعنى پيامبران را مبعوث مى‌دارد تا هماهنگ با فطرت، مردم را به توحيد و نفى طاغوت دعوت كنند، و به دنبال اين هدايت تشريعى، هر شخص و گروهى لياقت و شايستگى از خود نشان داد مشمول لطف او و هدايت تكوينى‌اش مى‌گردد.

در رابطه با مسئله هدايت بيشترين سهم مربوط به مقدماتى است كه خدا آفريده، عقل داده، فطرت را براى توحيد بسيج كرده، پيامبران را فرستاده، آيات تشريعى و تكوينى را ارائه نموده است، تنها يک تصميم‌گيرى آزادانه از ناحيه بندگان كافى است كه آنها را به سر منزل مقصود برساند. ولى در مسئله ضلالت تمام سهم را بندگان گمراه دارند، زيرا بر ضد مسير حوادث تكوين و تشريع حركت مى‌كنند، فطرت الهى را زير پا مى‌گذارند، قوانين او را ناديده مى‌گيرند، آيات تشريعى و تكوينى را پشت سر قرار مى‌دهند، چشم و گوش دل را بر دعوت انبياء مى‌بندند، و خلاصه با توسل به اينهمه تخريب و تحريف در وادى ضلالت گام مى‌نهند.»

لذا نمی‌توان در اینجا سخن از جبر گفت و ضلالت و هدایت انسان‌ها را خارج از قدرت اختیار انسان‌ها و نداشتن حق آزادی انتخاب آنها ارزیابی کرد. در حقیقت اگر انسان دچار ضلالت و گمراهی شده، خود زمینه و مقدمات آن را فراهم کرده در حالی که خداوند مقدمات هدایت را در اختیار او قرار داده است.

همچنین با توجه به این آیه می‌توان تاریخ بشر را بر مبنای یک تحلیل دینی به دو بخش تقسیم کرد؛ بشریت گاهی در جبهه حق و گاهی در جبهه مقابل حق قرار داشته است و این یک تقسیم‌بندی بنیادین است که دسته اول بنده خدا و مقابله کننده با طاغوت و دسته دوم برده طاغوت و در تقابل با بندگان خدا قرار دارند که در راستای همان جریان همیشگی مبارزه حق و باطل در طول تاریخ است.

در پایان و با بررسی مجموعه نکات و تفاسیر از این آیه چنین برداشت می‌شود که:

ـ دعوت به توحيد و دورى از طاغوت، در رأس برنامه پيامبران بوده است.

ـ خداپرستى با پذيرش سلطه‌ طاغوت‌ها و ستمگران، سازگار نیست.

ـ با عبادت و اتصال به خداوند، انسان قدرت مبارزه با طاغوت‌ها، پيدا مى‌كند.

ـ آزادی حقیقی در عبادت خداوند و پرهیز از طواغیت است.

ـ خداوند به انسان در انتخاب راه هدایت و ضلالت اختيار داده است.

انتهای پیام
captcha