بار گناه هر کس بر دوش خود اوست
کد خبر: 4124480
تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۴
در صحبت قرآن /58

بار گناه هر کس بر دوش خود اوست

نظام آفرینش چنان آشفته نیست که یکی در بلخ گناهی کند و در شوشتر گردن دیگری را بزنند. اگر زید شراب خورد عمرو مست نخواهد شد و اگر حنظل بکارند حلوا به چنگ نخواهد آورد.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی ‎ از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. پنجاه و هشتمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «بار گناه هر کس بر دوش خود اوست» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۱۶۴انعام ﴾

بگو آیا من غیر از خدا کسی را به پادشاهی و پروردگاری بپذیرم در حالی که او پروردگار همه چیزهاست و هیچ نفسی چیزی نیندوزد مگر که برای خود اوست و هیچ کس بار دیگری به دوش نخواهد گرفت و آنگاه بازگشت شما به سوی پروردگار شماست و او شما را به آنچه در آن اختلاف نظر دارید آگاه خواهد کرد.

پرسشی است خطابی با اعجاب و انکار از پیامبر با منکران: شما از من انتظار دارید خدا را که شاه شاهان و رب الارباب آفرینش است رها کنم و غیر از او موجودی را که بنده هزار ارباب است و داغ صد هزار اسباب بر چهره اوست و فرصتی میان دو نیستی یافته از نیست می‌آید و به نیست می‌رود و هیچ ثبات و بقایی ندارد به پروردگاری برگزینم در حالی که:

عارفان هر چه ثباتی و بقایی نکنند
گر همه ملک زمین است به هیچش نخرند (سعدی)

من هرگز چنین کاری نکنم، اما شما اگر غیر از آن حق و حقیقت بتی بی‌جان یا جاندار را رب اعلای خود بشناسید و هم توش و توان و هوش و روان خود را در پای آن قربان کنید بار این خطای عظیم بر دوش خود شما خواهد بود. شما چه امید بسته‌اید که از این سرای فریب و گذرگاه غریب به شاهراه حقیقت و سعادت راه یابید.

تو کز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون
کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد (حافظ)

نظام آفرینش چنان آشفته نیست که یکی در بلخ گناهی کند و در شوشتر گردن دیگری را بزنند. اگر زید شراب خورد عمرو مست نخواهد شد و اگر حنظل بکارند حلوا به چنگ نخواهد آورد. و قوم و قبیله و خویش و پیوند را در آستان حقیقت اثری نیست.

آن رسول آنگاه ادامه می‌دهد که: شما ای مردمان، مسافری هستید به سوی پروردگار خویش، پیوسته در سیر تا به او دررسید آنگاه او شما را باخبر خواهد کرد که همه اختلافات و جنگ و نزاع شما در مسائل دین هیاهوی بسیار برای هیچ بوده است. شما جوهر دین که بزرگداشت فرمان خدا و شفقت بر خلق عالم است، که عدل و احسان است، که عشق به زیبایی و دانایی و نیکویی است رها کردید و به جان هم افتادید و چه نقشهای اهریمنی در نمایشنامه عالم بازی کردید که جز شیطان حسود هیچ کس را از آن سودی نبود و به گفته حکیم طوس:

زیان کسان در پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش

به جای خواندن و عمل کردن قرآن بحث در حدوث و قدم قرآن کردید و به جای رفتن به معراج همراه رسول قیل و قال به راه انداختید که جسمانی بوده است یا روحانی، به جای قول‌ها را شنیدن و بهترین را برگزیدن گلوی بکدیگر را فشردید که تو خاموش باش تا من سخن بگویم، به جای خدمت و برآوردن نیازهای یکدیگر و به جای آنکه همگی در مسجد این عالم به سجود و ستایش پروردگار پردازید فرقه فرقه شدید.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha