در اوصاف اهل جهنم
کد خبر: 4124516
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۲
در صحبت قرآن /63

در اوصاف اهل جهنم

مردمی که خداوند به آنها چشم عطا کرده و آن را برای دیدن و نظاره کردن صرف نمی‌کنند و به ایشان قلب و خرد عطا کرده اما آن را هیچ به کار دانش و حکمت نمی‌گیرند. گوش‌هایشان را نیز آکنده کرده‌اند تا پیام‌های الهی را از بیرون و درون نشوند.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی ‎ از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. شصت و سومین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در اوصاف اهل جهنّم» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿۱۷۹اعراف﴾

و ما بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم که ایشان را دلهایی است که با آن درک معرفت نمی‌کنند و چشمهایی است که با آن نمی‌بینند و گوش‌هایی است که با آن نمی‌شنوند. آنان به حقیقت چون چهارپایان باشند بلکه از آن نیز گمراه‌تر و ایشان در شمار غافلانند.

شاید این از متشابهات قرآن باشد که صریحاً فرموده است: ما بسیاری از جنّیان و آدمیان و موجودات آشکار و نهان را برای جهنم آفریدیم و برای بیان آفریدن، کلمه رویاندن را آورده است، گویی دهقان ازل هر درختی را برای مصلحتی می‌کارد: بعضی را تا میوه دهند و بعضی را تا هیمه آتش شوند. اکنون کسی را برای سوختن آفریده باشند او را چه گناه باشد و چه تواند کرد جز آنکه به دوزخ رود و این از عدل و انصاف دور است که کسی را به جرم پیروی از تقدیر ازلی در آتش بسوزانند. به گفته سعدی:

بخواند و راه ندادش کجا رود بدبخت
بدوخت دیده مسکین و دیدنش فرمود

حقیقت این است که آیه در بیان نشانه‌های اهل دوزخ است تا مردمان از آن عبرت گیرند و از آن نشان‌ها دور شوند. مردمی که خداوند به آنها چشم عطا کرده و آن را برای دیدن و نظاره کردن صرف نمی‌کنند و به ایشان قلب و خرد عطا کرده اما آن را هیچ به کار دانش و حکمت نمی‌گیرند. گوش‌هایشان را نیز آکنده کرده‌اند تا پیام‌های الهی را از بیرون و درون نشوند و به گفته نظامی(در مخزن الاسرار):

پنبه در آکنده چو گل گوش تو
نرگس چشم آبله هوش تو

چنین مردمی چه سرنوشتی جز سوختن در آتش محرومیت از لذات متعالی و حیات برتر خواهند داشت!

سخن در این است که چنین مردمی خوراک دوزخ‌اند و گویی ایشان را برای دوزخ پرورش داده‌اند. بنابراین، آیه در بیان یک تقدیر جبرآمیز نیست بلکه در بیان این معنی است که رابطه‌ای هست میان الف و ب که از آن تخطی نخواهد شد چنانکه گویند غرور پیشرو شکست است و متکبر را برای خوار شدن آفریده‌اند و حریص را برای محرومیت.

دیده را فاید این است که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را (سعدی)

در سخنان حضرت داود اوصاف مردمی که گوش دارند و نمی‌شنوند، برای بتهایی آمده است که مردم می‌پرستند و آن بتهایی بی‌جان خود تمثیلی از نفس درون چنین مردمی است:

بتهایشان دهان دارند اما حرف نمی‌زنند
چشم دارند اما نمی‌بینند
گوش دارند اما نمی‌شنوند
بینی دارند اما نمی‌بویند
پا دارند اما راه نمی‌روند (مزمور 115، کتاب مقدس)

مولانا در قطعه‌ای از فیه مافیه (شماره 61 گزیده فیه ما فیه) مردم را به چهار دسته تقسیم کرده است: یکی آنها که آخر را می‌بینند و عاقبت‌اندیش و یکی آنها که اول را می‌نگرند که خداوند چه رقم زده است و گروهی غرق در حق‌اند و از اول و آخر فارغ‌اند و گروه چهارم آنها هستند که در هواهای نفساین خود غرقند و نه از اول یاد می‌کنند نه از آخر،از غایت غفلت، و ایشان علف دوزخ‌اند.

انتهای پیام
captcha