آتش دوزخ را با اعلام عشق به خدا دفع کنیم
کد خبر: 4128072
تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۱
حجت‌الاسلام جواد محدثی:

آتش دوزخ را با اعلام عشق به خدا دفع کنیم

نویسنده و استاد حوزه علمیه، اظهار کرد: معمولاً گناهان در جهل به خدا، خود و نتیجه گناهان ریشه دارد، جهل درباره اینکه خدا چه پاداش‌هایی را برای نیکوکاران قرار داده است. 

جواد محدثیبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین جواد محدثی، استاد حوزه علمیه، 23 اسفند در ادامه سلسله‌مباحث شرح مناجات شعبانیه به برخی فرازهای دیگر این مناجات زیبا پرداخت که در ادامه می‌خوانید؛

در ادامه مناجات شعبانیه به خدا عرض می‌کنیم؛ «إِلٰهِى كَيفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِى بَعْدَ مَماتِى وَأَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِى إِلّا الْجَمِيلَ فِى حَيَاتِى؛ إِلٰهِى تَوَلَّ مِنْ أَمْرِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَعُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِكَ عَلىٰ مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ. إِلٰهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَأَنَا أَحْوَجُ إِلىٰ سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْأُخْرىٰ.»

در فرازهای قبلی خواندیم که خدایا همیشه بِر و احسان تو در طول زندگی همراه من بوده است و این نیکی و احسان را بعد از مرگ هم از من قطع نکن. ما امید داریم و چطور از نظر نیک تو به خودمان بعد از مرگ مأیوس شویم، در حالی که در طول زندگی‌ام جز برخورد نیکو و زیبا با من نداشته‌ای.

«تول» از ریشه ولایت و سرپرستی است؛ چنانچه می‌گوییم متولی مسجد و مدرسه فلان فرد است؛ خداوند در طول حیات متولی امر ماست و حیات و وجود ما رشحه‌ای از عنایت خداوند است و انتظار داریم که بعد از مرگ هم با ما این‌گونه رفتار کند و ولایت حسن و حسن نظر را با ما داشته باشد. 

«وَعُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِكَ عَلىٰ مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ.» خدایا بر من و به سوی من بازگرد با آن فضل خودت؛ یعنی نیکی و احسانت را به من نشان بده؛ من گناهکاری هستم که جهل سراسر وجود او را گرفته است و غرق در جهالت هستم و معمولاً گناهان ریشه در جهل به خدا، خود و نتیجه گناهان دارد، جهل درباره اینکه خدا چه پاداش‌هایی را برای نیکوکاران قرار داده است. 

ستار بودن خدا برای بندگان الگوست

«إِلٰهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَأَنَا أَحْوَجُ إِلىٰ سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْأُخْرىٰ»؛ خدایا، در دنیا از گناهانی که مرتکب شدم پرده‌پوشی کردی، ولی من به ستار بودن تو در آخرت نیازمندترم؛ در دعای کمیل عرض می‌کنیم: «ولا تفضحنی بخفی ماالطلعت علی من سری»؛ خدایا مرا به سبب اعمال زشتی که تو از آن خبر داری و دیگران بی‌خبر هستند مفتضح نکن. امام سجاد(ع) فرمودند که در حفظ آبرو و ستار بودن نسبت به دیگران از خدا یاد بگیرید و باعث رسوا کردن افراد نشوید. خدایا تو در دنیا آبروی مرا نبردی و من در آخرت به ستار بودن خیلی محتاج‌ترم و توقع ما از جود و فضل تو این است که آخر امر ما را به خیر کنی. 

«إِلٰهِى قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَىَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لِأَحَدٍ مِنْ عِبادِكَ الصَّالِحِينَ فَلا تَفْضَحْنِى يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلىٰ رُؤُوسِ الْأَشْهادِ. إِلٰهِى جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِى، وَعَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِى. إِلٰهِى فَسُرَّنِى بِلِقائِكَ يَوْمَ تَقْضِى فِيهِ بَيْنَ عِبادِكَ. إِلٰهِى اعْتِذارِى إِلَيْكَ اعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِى يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ.»

خدایا تو به من لطف و احسان کردی و احسانت این بود که گناهان مرا برای هیچ یک از بندگان صالح خودت آشکار نکردی، مرا رسوا نکردی و روز قیامت هم در محضر دیگران مرا رسوا نکن. «رُؤُوسِ الْأَشْهادِ»؛ یعنی جایی که شاهدان و مشاهده‌کنندگان زیاد هستند؛ روز قیامت روز جمع و حضور و رستاخیز عمومی انسان‌هاست و اعمال نیک و بد و داوری وجود دارد؛ خدایا تو که در دنیا به من لطف کردی و گناهان مرا فاش نکردی در قیامت هم پرده‌پوشی کن. 

نومید شدن از عفو خدا اهانت به خداست

«إِلٰهِى جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِى، وَعَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِى»؛ خدایا جود و کرم تو آرزوهای مرا بسط داده است؛ انسان از یک فرد بخیل و پست انتظار و توقع برآوردن حاجت ندارد، ولی یک انسان سخاوتمند بسیاری از آرزوهایش را مطرح می‌کند و آنچه سبب شده است تا من از تو زیاد بخواهم جود و کرم توست. «وَعَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِى»؛ جود و بخشش تو از عمل من بالاتر است. در روایت داریم که اگر بنده تصور کند آنقدر گناه دارد که بخشیده نخواهد شد، یعنی گناهانش را بزرگتر از عفو الهی پنداشته و این توهین به خداست؛ عفو و بخشش خدا از گناهان همه بندگان در طول همه زمان‌ها بیشتر است. 

«إِلٰهِى فَسُرَّنِى بِلِقائِكَ يَوْمَ تَقْضِى فِيهِ بَيْنَ عِبادِكَ»؛ خدایا آن روز که بین بندگانت حکم می‌کنی، در روز قیامت که روز داوری نهایی و فصل‌الخطاب و روز تعیین بهشتی و جهنمی‌ بودن افراد است، چنان کن که من با لقایت مسرت و شادی پیدا کنم. «إِلٰهِى اعْتِذارِى إِلَيْكَ اعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِى يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ»؛ خدایا من به درگاه تو عذر می‌خواهم، ولی اعتذار کسی که هرگز از قبول عذر بی‌نیاز نیست.

گاهی قصوری از ما نسبت به کسی سر می‌زند و قصد داریم معذرت‌خواهی کنیم، ولی نمی‌دانیم قبول می‌کند یا خیر و می‌گوییم قبول نکرد که نکرد و مهم نیست، ولی آیا می‌توانیم نسبت به خدا چنین حسی داشته باشیم و بگوییم خدایا ما به درگاه تو اعتذار می‌طلبیم، ولی قبول نکردی هم نکردی. حال که چنین است خدایا، عذرخواهی مرا بپذیر. ای بزرگوارترین و کریم‌ترین کسی که افراد بدکار در پیشگاه او اعتذار می‌کنند. خدا از هر عذرپذیری کریم‌تر است و وقتی درگاه تو درگاه ربوبیت و بزرگواری است، این انتظار از گناهکار وجود دارد که او را ببخشی.

«إِلٰهِى لَاتَرُدَّ حاجَتِى، وَلَا تُخَيِّبْ طَمَعِى، وَلَا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجائِى وَأَمَلِى. إِلٰهِى لَوْ أَرَدْتَ هَوانِى لَمْ تَهْدِنِى، وَلَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِى لَمْ تُعافِنِى. إِلٰهِى مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِى فِى حاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمْرِى فِى طَلَبِها مِنْكَ. إِلٰهِى فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَلَا يَبِيدُ كَما تُحِبُّ وَتَرْضىٰ.»

خدایا حاجت مرا رد نکن و طمع و خواسته مرا قطع نکن و امید و آرزویی که به تو دارم و به رحمتت دل بسته‌ام را نومید نگردان. «إِلٰهِى لَوْ أَرَدْتَ هَوانِى لَمْ تَهْدِنِى، وَلَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِى لَمْ تُعافِنِى»؛ خدایا، اگر اراده تو خوار شدن من و خفت و خواری من بود، هرگز مرا هدایت نمی‌کردی و اگر قصد فضیحت و رسوایی مرا داشتی، هرگز به من عافیت نمی‌دادی و از بلاها نجاتم نمی‌دادی. فکر نمی‌کنم حاجت مرا رد کنی؛ حاجتی که همه عمرم را در طلب آن سپری کردم؛ در همه عمر به دنبال این بودیم که خدا ما را ببخشد و بیامرزد و در پیشگاه او سعادتمند باشیم؛ مگر خواسته مادام‌العمر ما جز این بود؟ 

«إِلٰهِى فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَلَا يَبِيدُ كَما تُحِبُّ وَتَرْضىٰ»؛ خدایا، بر نعماتی که به من داده‌ای و می‌دهی و امید دارم که در آینده عمرم و در آخرت شامل من شود، تو را حمد و سپاس ابدی و دائمی می‌گویم؛ حمد و شکری که پیوسته زیاد شود و کم نشود و طوری نباشد که مدتی این حمد و ثنا باشد و بعد تمام شود و حمد من طوری باشد که تو می‌پسندی و دوست داری. اینکه لطف الهی با هدایتش شامل ما می‌شود یک نعمت است و نباید این رشته را از دست بدهیم. 

«إِلٰهِى إِنْ أَخَذْتَنِى بِجُرْمِى أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ، وَ إِنْ أَخَذْتَنِى بِذُنُوبِى أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ، وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَها أَنِّى أُحِبُّكَ. إِلٰهِى إِنْ كانَ صَغُرَ فِى جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلِى فَقَدْ كَبُرَ فِى جَنْبِ رَجائِكَ أَمَلِى»؛ این قسمت نکته ظریف و لطیفی دارد؛ یعنی ما با خدا طوری برخورد می‌کنیم که برخی صفات خدا را در برابر برخی صفات دیگر قرار می‌دهیم؛ خدا از یک‌سو به سبب جرم و گناه کیفردهنده انسان‌هاست و از سوی دیگر به دلیل توبه و استغفارشان اهل بخشش است؛ یعنی اگر انسان با گناهی مستحق عذاب شد، در برابر خطاب به خدا می‌گوید خدایا، درست است که من گناهکارم، ولی عفو و بخشش تو کجاست؟ اگر مرا به سبب گناهانم مؤاخذه کنی، من هم دامن مغفرت تو را می‌گیرم و می‌گویم تو هم بخشایند‌ه‌ای.

آتش دوزخ را با اعلام عشق به خدا دفع کنیم

خدا هم رحمان و هم شدیدالعقاب و هم اهل مغفرت و هم اهل عدل و هم اهل فضل است؛ کدام صفت را سپر صفت دیگر قرار دهیم؟ جرم را با عفو الهی، آتش جهنم را با اعلام عشق و دوستی نسبت به خدا از خود دفع کنیم. در دعای کمیل هم می‌خوانیم خدایا اگر مرا هم‌رنگ و هم‌بند و هم‌زنجیر عقوبت با دشمنانت قرار دهی، من بر عذاب تو صبر می‌کنم، ولی بر فراق تو چگونه صبر کنم و به فرض که من بر حرارت آتش تو صبر کنم، ولی چگونه چشم بر کرامت تو ببندم و چگونه من در آتش دوزخ قرار بگیرم، در حالی که امیدم عفو و بخشش توست. 

این ظرافت در سخن گفتن با خدا خیلی معنا دارد؛ آورده است که خدایا من گناهکارم و معصیت کردم، ولی اگر مرا به جهنم ببری، به همه دوزخیان اعلام می‌کنم که من خدا را  دوست دارم؛ یعنی عشق به خدا را سپر آتش دوزخ قرار می‌دهیم. «إِلٰهِى إِنْ كانَ صَغُرَ فِى جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلِى فَقَدْ كَبُرَ فِى جَنْبِ رَجائِكَ أَمَلِى.» خدایا اگر عمل و طاعت و عبادت من کم و کوچک است، امیدی که به تو دارم خیلی بزرگ و زیاد است. 

گزارش؛ عطاالله اسماعیلی

انتهای پیام
captcha