کد خبر: 4134177
تاریخ انتشار : ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۷
زیست اجتماعی علوی/ ۱۷

رسیدن به عید با تسلط بر نفس + فیلم

هرگاه توانستیم بر نفس خود مسلط شویم و قوای پنجگانه وجودی خودمان اعم از عقل، روان، گفتار، رفتار و کردارمان را تحت کنترل درآوریم و به کسی آسیب نزنیم و فکر‌های نادرست نکنیم، آن روز عید ماست. چون در آن روز بر نفس خود مسلط شده‌ایم.

لازمه توفیق در ماه مبارک رمضان + فیلماصول حاکم بر زندگی امام علی(ع) در همه ابعاد و زمینه‌ها مبتنی بر قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) بوده است. در زمینه سیره اجتماعی و برخورد با جامعه نیز روابط آن حضرت براساس دستورات الهی و نبوی استوار بوده است که می‌تواند الگویی تمام‌عیار برای افراد محسوب شود.
 
خبرگزاری ایکنا از فرصت معنوی ماه رمضان استفاده کرده و با انتشار درس‌گفتار‌های زیست اجتماعی علوی با حضور بخشعلی قنبری، نهج‌البلاغه‌پژوه به بررسی اخلاق اجتماعی از دیدگاه نهج‌البلاغه پرداخته است تا شیعه مولا بودن را بیش از پیش بیاموزیم.
 
در جلسه هفدهم به مناسبت عید سعید فطر، موضوع «خودسازی» مورد بررسی قرار گرفته است که در ادامه با هم می‌خوانیم و می‌بینیم.
 
من در این جلسه درباره خودسازی در نهج‌البلاغه صحبت می‌کنم. در نهج‌البلاغه به طور مستقیم درباره عید فطر مطلبی نیامده و یا نامه و حکمتی بیان نشده است، اما در لابه‌لای سخنان امیرالمؤمنین علی(ع) اشاراتی شده باشد، اما کلام خاصی در این زمینه در نهج‌البلاغه وجود ندارد.
 
یکی از خطبه‌های بسیار زیبایی که در نهج‌البلاغه بیان شده و خواندنش برای مسلمانان و سایر انسان‌ها لازم است، خطبه ۱۷۶ نهج‌البلاغه است (در فیض‌الاسلام خطبه ۱۷۵ است). این خطبه بسیار مهم بوده و در خودسازی انسان بسیار اثرگذار است. من بخشی از این خطبه را که مربوط به خودسازی است، بیان می‌کنم. اما پیش از آن این مقدمه را عرض می‌کنم که؛ درباره عید فطر باید این نکته را بدانیم که در حقیقت کسانی وارد عید فطر می‌شوند و با تمام وجود این جشن را احساس می‌کنند که در طول ماه مبارک رمضان توانسته‌اند نفس خودشان را در پیشگاه خداوند متعال قربانی کنند؛ به همین دلیل برخی از عارفان معتقد بودند که همه عید‌های مسلمانان، عید قربان است و اگر کسی بتواند کاری کند که نفس خود را قربانی کند، آن روز عید اوست.
 
اتفاقاً جمله از علی(ع) در حکمت‌های نهج‌البلاغه آمده است، می‌فرماید؛ هر روزی که در آن روز انسان مواظب باشد و عصیان و گناه نسبت به خدا را انجام ندهد، آن روز عید اوست؛ بنابراین از نظر نهج‌البلاغه عید یک معیار دارد. عید یک روز نیست و صرفاً اولین روز شوال نیست. عید آن است که هرگاه توانستیم بر نفس خود مسلط شویم و قوای پنجگانه وجودی خودمان اعم از عقل، روان، گفتار، رفتار و کردارمان را تحت کنترل درآوریم و به کسی آسیب نزنیم و فکر‌های نادرست نکنیم، آن روز عید ماست. چون در آن روز بر نفس خود مسلط شده‌ایم؛ بنابراین از دید علی(ع) عید، مفهوم نسبی دارد و این طور نیست که یک روز مشخص عید است. عید روزی است که ما بر خودمان مسلط باشیم و نفس خودمان را در پیشگاه خداوند قربانی کنیم، منتها این قربانی کردن که از آن به عید یاد می‌کنیم، در ساحت‌های مختلف است و علی(ع) یکی از آن‌ها را در این خطبه بیان کرده است.
 
امام علی(ع) می‌فرماید؛ «ثُمَّ إِیَّاکُمْ وَ تَهْزِیعَ الْأَخْلَاقِ وَ تَصْرِیفَهَا، وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِداً وَ لْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ، فَإِنَّ هَذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ؛ پس مواظب باشید که اخلاق نیکو را در هم نشکنید و به رفتار ناپسند مبدل نسازید. زبان و دل را هماهنگ کنید. انسان باید زبانش را حفظ کند، زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت مى‌اندازد.»
 
اگر دقت کنید در این جمله از پنج ساحتی که بیان کردم، دو مورد بیان شده است؛ ساحت اول ساحت کردار است؛ یعنی اعمالی که ما به غیر از زبان خودمان انجام می‌دهیم، ساحت کرداری گفته می‌شود. یکی از نتایج ماه مبارک رمضان این است که انسان در طول این ماه اعضا و جوارح غیر زبانی خودش را از ارتکاب به اعمال غیراخلاقی بازمی‌دارد؛ که اگر بازندارد یا روزه‌اش در ظاهر باطل می‌شود، یا در ظاهر و باطن باطل می‌شود و یا در باطن باطل می‌شود، ولو از نظر فقهی روزه درستی باشد و نیاز به قضا داشته باشد، اما این روزه از نظر خداوند مقبول نخواهد بود.
 
لازمه توفیق در سی روز ماه مبارک رمضان این است که اگر توانستیم کنترل‌ها و صیانت‌هایی که از نفس خود داشتیم، در یازده ماه بعدی استمرار بدهیم، ماه رمضان ما مورد قبول واقع شده است، وگرنه مورد قبول نیست. چون ما فقط به اجبار روزه، خودمان را کنترل کردیم و بعد از ماه رمضان دوباره شروع کردیم و این اعضا و جوارح خودمان را در مسیر غیراخلاقی به کار بردیم، در آن صورت قطعاً توفیق لازم در ماه رمضان را پیدا نکردیم.
 
امام علی(ع) در این خطبه، ساحت بعدی که بیان می‌کنند، گفتار است و می‌فرمایند: وَ لْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ، زبان را در گنج نگه دارد و اجازه فعالیت بیشتر به زبان را ندهد. شما ببینید زبان ما کجا قرار دارد، در یک گنجینه قرار گرفته است، فک بالا استخوانی است که حافظ زبان است، فک پایینی هم همینطور. بنابراین به ضرورت باید آن را باز کنید، همیشه و همه جا نباید از زبان استفاده کنید. در اینجا الرَّجُلُ به معنای مرد نیست، بلکه به معنی انسان است و انسان باید زبانش را حفظ کند و در این چارچوب قرار دهد.
 
انسان‌های مؤمن زمانی حرف می‌زنند که ضرورت ایجاب می‌کند و وقتی کسی از ما سؤالی نکند، نباید جواب بدهیم و وقتی سؤالی پرسید، جواب بدهیم. اگر کسی از من می‌پرسد، اسم پدرت چیست؟ من فقط اسم پدرم را بگویم و حق ندارم لقبش را بگویم. نباید اضافه کنم که پدرم سواد دارد یا ندارد و یا شغلش چیست؛ بنابراین به ضرورت و به اندازه باید سخن گفت. در این صورت معنایش این می‌شود که زبانمان را در خزینه‌ای قرار دادیم. چون این زبان مثل اسب چموش(جَمُوحٌ) است و اگر رها کنید همه را نیش می‌زند.  
 
امام علی(ع) در جای دیگری می‌فرماید؛ زبان ما مثل عقربی است که اگر رهایش کنید قطعاً دیگران را نیش خواهد زد. از این نیش زدن‌های مکرر باید جلوگیری کنیم. «یک زبان عالمی را ویران کند/ روبهان مرده را شیران کند»، این زبان تیغ دو دم است و هم می‌تواند عالم را آتش بزند و هم رابطه‌ها را به هم بزند، خانواده‌ها را درگیر هم بکند، می‌تواند آدم‌ها را در مقابل هم قرار دهد و هم می‌تواند موجب التیام در‌ها و ایجاد رابطه‌ها شود.
 
حال اگر توانستیم بعد از ماه مبارک رمضان اعضا و جوارح خودمان داشته باشیم و توانستیم این زبان را در خزینه و گنجی قرار دهیم و مانند گوهر از آن مراقبت کنیم، ما می‌توانیم ادعا کنیم که از ماه رمضان موفق و سربلند بیرون آمدیم و شهد شیرین جشن عید فطر را به جان احساس خواهیم کرد و گرنه به بدن خودمان آسیب زدیم و در روایات داریم؛ چه بسا روزه دارانی که خود را از غذا خوردن باز می‌دارند و به بدنشان آسیب زدند و بدنشان را محروم کردند و هیچ طرف معنوی نبستند.
 
بنابراین امام علی(ع) برای ما بیان می‌کنند که در واقع حواسمان باشد که بتوانیم این زبان را به خوبی نگه داریم و از سایر اعضا و جوارحمان به خوبی استفاده کنیم. 
 
همچنین علی(ع) می‌فرماید؛ به خدا سوگند پرهیزکاری را ندیدم که تقوا بر او سودمند باشد، مگر آنکه زبانش را حفظ کرده باشد. بنابراین معلوم می‌شود که این زبان خیلی مهم است و اتفاقاً در نهج‌البلاغه داریم که زبان دریچه نیکی‌ها و بدی‌هاست. اگر بتوانیم به خوبی از این زبان استفاده کنیم، موجب ایجاد رابطه، محبت و دگرگونی‌های مثبت می‌شود و اگر مواظبت نکنیم و خیلی راحت به خلق الله اتهام و تهمت بزنیم و ناسزا بگوییم، طبیعی است از مسیر اعتدال خارج شدیم و از قوای خودمان به خوبی استفاده نکردیم و ان‌شاء‌الله که خداوند توفیق دهد به خوبی زبانمان را حفاظت کنیم تا موجب رنجش دیگران نشویم که اگر این زبان کنترل نشود، اثر منفی آن از اثر ضربه شمشیر هم بدتر خواهد شد. چون اثر ضربه شمشیر بعد از مدتی التیام می‌یابد، اما زخم زبان تا آخرین روز زندگی انسان ادامه خواهد یافت.
 
انتهای پیام
captcha