حب دنیا و هرزه‌گردی خیال عامل اصلی عدم حضور قلب است
کد خبر: 4136514
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۷:۳۵
استاد حوزه:

حب دنیا و هرزه‌گردی خیال عامل اصلی عدم حضور قلب است

استاد حوزه علمیه گفت: اگر نماز را تعمدا ترک کنیم جای آن نماز در عبودیت انسان و در ایجاد پازل حیات طیبه خالی است و مانع استقرار انسان در جوار قدس خداوند خواهد شد و موجودیت عبودی انسان به خطر می‌افتد.

ارسال/ حب دنیا و هرزه‌گردی خیال عامل اصلی عدم حضور قلب استبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین امین شمشیری، استاد حوزه علمیه 5 اردیبهشت ماه در ادامه سلسله مباحث تفسیر عرفانی قرآن کریم سخنرانی کرد.

متن سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین امین شمشیری، استاد حوزه علمیه به شرح زیر است: 

گفته شد محل هجمه شیاطین قلب انسان است و انسان در قلب خودش خلاصه می‌شود و همه قوای وجودی اعم از ادراکی و ... از قلب منشا می‌گیرد. پراکندگی قلب در عالم اغیار و غوطه‌وری آن سبب حبس قلب و عدم حضور قلب انسان است. از منظر امام خمینی(ره)، حب دنیا و هرزه‌گردی خیال دو عامل اصلی در عدم حضور قلب و پراکندگی قلب هستند.

بعد از اینکه انسان از هرزه‌گردی خیال و حب دنیا دور و بیدار شد باید یک قدم عملی دیگری بردارد و آن توبه است؛ باید توبه را جدی بگیریم؛ اگر برخی افراد مقداری سیر و سلوک داشته‌اند ولی الان احساس توقف دارند توبه را جدی نگرفته‌اند و یا نگاه سلبی به آن داشته‌اند و مقطعی توبه را جدی گرفتند ولی کاملا از گناهان پاک نشده‌اند. ما حتی وقتی از گناهان توبه کردیم از عبادات خودمان هم باید توبه کنیم و توبه از توبه خودمان داشته باشیم و بدانیم که توبه‌های ما هم توبه نیست.

کسانی که در سیر و سلوک سقوط کرده‌اند تا چند روز تحول روحی در خودشان دیده‌اند انتظار داشته‌اند ملائکه به آن‌ها اقتدا کنند لذا وقتی اعتنایی به آنها نشود از مسیرشان دست می‌کشند. آیات بسیاری در قرآن در مورد توبه به عنوان یک امر مسلم دینی وجود دارد. 

در توبه هم ابتدا خدا به سوی انسان می‌آید و توبه عبد بین دو توبه خداوند و ناشی از محبت الهی است. متأسفانه یکسری تفاسیر ظاهرگرایانه از توبه در نزد مردم وجود دارد به همین دلیل به سمت جبران واجباتی که از آن‌ها فوت شده است نمی‌روند، ولی تفسیر عرفانی به ما می‌گوید که باید این واجبات از نو ادا شود زیرا هر کدام از این تکالیف در نشئه وجودی، آخرت و اینده انسان را می‌سازند و سبب می‌شوند تا حیات طیبه داشته باشیم و کسی نشئه اخروی و حیات طیبه دارد که واجبات از او فوت نشده باشد و اگر شده است جبران کند. 

ادای عبادات قضاشده واجب است

صور باطنی فرائض آن نشئه را ایجاد می‌کنند و ما با خوردن غذا و کسب علم حقیقی هم بدن جسمی و هم بدن دهری و اخروی خود را می‌سازیم؛ در روایات بیان شده است که وقتی انسان لا اله الا الله می‌گوید آجرهای بنای اخروی خود را می‌سازد. بنابراین مسئله، عمیق است یعنی هر عبادت و تکلیفی برای ساخت نشئه اخروی انسان لازم است و باطن و حقیقت نماز و روزه و ... با وجود ظاهری آن تحقق می‌یابد و کسی که اینها را انجام نداده است باطنی هم ندارد یا کسی ممکن است در نماز ایستاده و فقط خم و راست شده است ولی توجه چندانی به باطن آن نداشته است. 

اگر نماز را تعمدا ترک کنیم جای آن نماز در عبودیت انسان و در ایجاد پازل حیات طیبه خالی است و مانع استقرار انسان در جوار قدس خداوند خواهد شد و موجودیت عبودی انسان به خطر می‌افتد. برخی کشف حجاب می‌کنند و در ملأعام روزه هم می‌خورند ولی گردنکشی هم می‌کنند؛ اینها نمی‌دانند که فقط ظاهر عالم را می‌بینند و از عاقبت آن دنیا بی‌اطلاع‌اند از این رو قضاکردن عبادات از بین رفته بر فرد توبه‌کننده واجب است. طبق صریح آیات قرآن، جایگاه فردی که نماز را تعمدا ترک کند در سقر یعنی بدترین جای دوزخ است. 

مار و عقرب برزخی، نتیجه عمل انسان است

در روایات ائمه(ع) داریم که «یقضی ما فاته کما فاته» یعنی فرائض را به همان نحوی که فوت شده است ادا کند به همین دلیل گفته شده است اگر نماز دو رکعتی فوت شد قضای آن دو رکعت است. در آخرت بواطن کارهای ما ظاهر می‌شود ولی در دنیا همه چیز در سینه ما است لذا جهنم باطن اعمال ما است و ما خودمان با خودمان آتش و مار و عقرب می‌بریم و اینها مار و عقرب برزخی و باطن اعمال هستند.  

یکی از اهداف ماه مبارک رمضان هم که هنوز چند روزی بیشتر از آن فاصله نگرفته‌ایم همین پیداکردن قرب به خداوند است نه اینکه ما صرفاً 30 روز آن هم در ساعاتی نخوریم و نیاشامیم و بعد از ماه هم برگردیم به حالت اول خودمان. امروز چون وضعیت جامعه خوب نیست اگر قرب پیدا نکنیم معلوم نیست سال آینده اهل روزه و نماز باشیم زیرا موج شهوات و دنیاطلبی و مادیات به سمت ما در حال حرکت است. 

چرا خدا محبت‌کردن به انسان را دوست دارد؟

گفته شد که خدا به انسان محبت دارد ولی چرا؟ چرا خدا می‌خواهد بنده به او قرب پیدا کند. اولین پاسخ، عشق و حب حضرت حق به ذات خود او است؛ خدا نیاز ندارد که موجودات او را بشناسند ولی حب ذات دارد و دوست دارد از سوی بندگانش شناخته شود لذا کسانی که توبه نکرده‌اند پرده و حجاب بر قلبشان افتاده است و در حال ضرر هستند درست مانند کسی که مثلا وام کلانی می‌دهند و فقط برخی می‌فهمند و آن را می‌گیرند. انسان اگر ذات الهی را نشناسد ضرر کرده است و بیشترین لذت عالم هم در این است.

امام حسین(ع) چنین حالاتی داشتند و صاحبدلان عالم هم اینطور هستند(در ازل پرتو حسنت به تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد)؛ خداوند با یک حرکت حبی و با عشق همه عالم را آفرید. جامی هم گفته است: در آن خلوت که هستی‌ات نشان بود/ خدا بود و خدا بود.

خداوند دوست داشت ذاتش را در انسان کامل تجلی دهد و ببیند لذا امروز حضرت بقیت‌الله نماد تجلی خداوند است؛ خداوند در مرتبه جلال خودش هست و خودش ولی دوست دارد خودش را در آئینه انسان کامل ببیند بنابراین انسان باید پاک باشد تا بتواند آئینه خداوند شود و امام زمان(ع) واجد این ویژگی است و هر انسانی به مرتبه پاکی خود می‌تواند مظهر تجلی ذات الهی باشد و به همین دلیل اگر انسان کامل در هر دوره‌ای نباشد، زمین و آسمان فرو می‌ریزند و اهلش را می‌بلعند.

البته موجودات، خدا نمی‌شوند بلکه منعکس‌کننده برخی صفات الهی هستند لذا خیال نکنیم اگر جمال و جلال و پول و منالی داریم از خودمان است؛ عالم، آئینه علم خداست. در عرفان، تجلی داریم و خدا با عشقش عالم را آفرید. انسان خودخواه و دارای منیت و غرور بیجا به همین دلیل نمی‌تواند به مرتبه تجلی الهی راه یابد. ما نباید با ترک واجبات، لیاقت خود را به عنوان آئینه‌شدن تجلی خدا از دست بدهیم.

حضرت داود(ع) به خداوند گفت خدایا برای چه مردم را خلق کردی و خداوند فرمود من کنز و گنج پنهان بودم و دوست داشتم کشف شوم و دنیا را آفریدم تا شناخته شوم. اگر کسی این عشق و محبت را درک کند سلول‌های وجودش آتش خواهند گرفت.

پس در کنار حب ذاتی که خدا به خود دارد و فقط انسان کامل می‌تواند تجلی آن باشد خدا دوست دارد خودش را در آئینه انسان ببیند لذا عاشق انسان است و او را دوست دارد به همین دلیل با رحمت خودش به سمت بندگانش بازگشت می‌کند و آن‌ها فرصت توبه می‌یابند ولی برخی انسان‌ها به خاطر خودخواهی و جهل و گاهی عناد دنبال توبه نمی‌روند بلکه کشف حجاب می‌کنند تا لج دینداران را دربیاورند و گرفتار خذلان الهی شده و حتی وارد وادی کفر و معصیت می‌شوند که همه اینها مؤیدات قرآنی دارد.

قرآن عامل جلب عشق الهی است

به همین دلیل در آیات متعدد خداوند قرآن را ذکر معرفی کرده است تا با قرائت آن، انسان‌ها به یاد خداوند بیفتند ولی برخی انسان‌ها که از عشق و محبت خدا بی‌بهره‌اند قرآن را آتش می‌زنند و مورد بی احترامی قرار می‌دهند. اگر باطن این کار در قیامت آشکار شود انسان از سرافکندگی خواهد مرد. مؤمن خودخواه و کافر، عشق را نمی‌فهمد و شمر وجودش او را محصور کرده است و دنبال آزار و اذیت خود و دیگران است.

البته برخی این حرف‌ها را می‌فهمند ولی دنبال شهوات می‌روند زیرا اینترنشنال و بی بی سی و دنباله‌های داخلی آنان نمی‌گذارند عده‌ای به سمت دین و دینداری بروند و خدا را فراموش می‌کنند و به شهوات میل عظیم دارند. خدا می‌خواهد با رأفت و رحمت به سوی انسان برود ولی دشمنان اجازه نمی‌دهند تا فرد توبه کرده و به این عشق و توبه خدا به انسان، پاسخ مثبت دهد.

تفسیر توبه، عشق بود و این رسانه‌های منحرف جلوی این عشق را می‌گیرند، جنود شیطان قصد دارند چنین اتفاقی در عالم نیفتد. بنابراین سعی کنیم با عشق در دنیا زندگی کنیم، چنین انسانی میل به درگیری با دیگران و آزار و اذیت ندارد. 

انتهای پیام
captcha