عرفان بدون قرآن و توسل به اهل بیت(ع) ناممکن است
کد خبر: 4130326
تاریخ انتشار : ۰۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۷:۲۷
حجت‌الاسلام شمشیری:

عرفان بدون قرآن و توسل به اهل بیت(ع) ناممکن است

استاد حوزه علمیه گفت: امکان ندارد که انسان دنبال عرفان باشد ولی دنبال انس با قرآن نباشد و دوست نداشته باشد که خدا با او حرف بزند. باید یاد خدا را در سبک زندگی خودمان امتداد دهیم و قرآن ولو به اندازه اندک برای همه گروه‌ها و اقشار لازم است.

امین شمشیریبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام امین شمشیری،  استاد حوزه علمیه هشتم فروردین ماه در ادامه سلسله مباحث تفسیر آیات عرفانی قرآن که از سوی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی شیراز در حال برگزاری است، به تفسیر آیات دیگری پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است:

عرفان به معنای حرکت به باطن است و انسان به خاطر تمرکز بر مباحث دنیوی و دوری از آخرت گرفتار غفلت خواهد شد و اصل و حقیقت خود را فراموش می‌کند بنابراین باید از حجاب ظاهری به سمت باطن خود حرکت کند.

ماجرای مرحوم حداد

مادرخانم مرحوم حداد، زن عرب بدخلقی بوده و قدرت بدنی زیادی داشته است؛ مرحوم حداد از شاگردان مرحوم آیت‌الله قاضی بوده است و به مرحوم حداد گفته بود که حجاب تو این است و باید در برابر بدخلقی او صبر داشته باشی.

مرحوم حداد وارد منزل می‌شود و خودش را برای صبر کردن آماده می‌کند ولی وقتی وارد خانه شد مادرزن فحش‌های زشتی را نثار او می‌کند و مرحوم حداد از شدت اینکه نتوانست این فحش‌ها را تحمل کند از پله‌ها بالا رفت ولی مادرزن باز رها نکرد و او از پله‌ها پایین آمد و به بیرون از منزل رفت و دید دو نفر شده است یعنی یک حدادی که از رفتار مادرزن ناراحت نیست و حدادی که ناراحت است و برگشت دست و پای مادرزنش را می‌بوسید به خاطر این رتبه‌ای که پیدا کرده بود.

او از این حجاب بیرون آمد و به حداد بالاتری رسید که شدت حجاب کمتری دارد؛ ما اگر انتقادپذیر و در برابر آزار دیگران صبور باشیم حجاب بزرگتری را از سر راه برداشته‌ایم. گفته شد در ماه مبارک وقت قیام و رفتن به سمت باطن رسیده است یعنی هرقدر از اعتباریات و ظواهر دنیا و من و ما دور شویم به سمت باطن حرکت می‌کنیم، حالا کم‌صبری حجاب برای مرحوم حداد بوده است و ممکن است برای فرد دیگری موضوع دیگری مانند اینکه علم من بیشتر است و من پولدارتر هستم و ... باشد.  پس وقت قیام است و هرقدر در دنیا گرفتار باشیم به همان مقدار از باطن دور هستیم.

اهل غفلت و تمسخرکنندگان به دین را اگر به باطن دین توجه بدهیم جرقه بیداری ایشان خورده خواهد شد، مشکل جوانان عمدتاً هم توجه بیش از حد به ظواهر دنیا و دوری از غیب و گرفتار خودشیفتگی شدن است.

یکی از آثار توجه به باطن پرهیز از کنکاش در زندگی دیگران است؛ ابن سینا آورده است که عارف دنبال جست و جو و تحقیق از زندگی این و آن نیست. اینکه فلانی درباره من چه گفت؟ آیا مرا رد کرد یا پذیرفت؟ توحید افعالی یعنی همین یعنی تا خدا اراده نکند کسی نمی‌تواند به ما آسیب برساند و اینکه دیگران در عالم کاره‌ای نیستند.

اینهایی که کشف حجاب می‌کنند و انواع عمل‌ها را روی بدنشان می‌کنند و ساعت‌ها در برابر آینه می‌ایستند و خودشان را برای نامحرم آرایش می‌کنند مشکل ظاهرگرایی دارند و چون از غیب غافل هستند به سمت باطن حرکت نمی‌کنند و ما باید آنها را به سمت بیداری سوق دهیم.

برای خودمان که بیداری داریم ولی گاهی گرفتار غفلت می‌شویم، باید بیشتر از ظواهری چون ریا و حب دنیا فاصله بگیریم و اخلاص خود را بیشتر کنیم. کار دیگر این است که بیداری خود را امتداد دهیم؛ الان سبک جدیدی در خوراک در ماه رمضان داریم و ناهار و صبحانه حذف شده است؛ در افطار نماز جماعت می‌رویم و روزانه قرآن می‌خوانیم و حتی بدحجاب‌ها هم در این ماه اهل مجلس قرآن و دعا می‌شوند و ما باید از چنین ایام و فرصت‌ها برای خروج از غفلت خود و دیگران بهره ببریم.

عرفان بدون انس با قرآن ناممکن است

این ایام یعنی شب قدر و ماه رمضان، شب جمعه و ... مانند نوروز و شب یلدا قراردادی نیست بلکه حقیقتی در پشت آن وجود دارد؛ ملکوت شب قدر از همه متفاوت است پس سعی کنیم که یک برنامه داشته باشیم که بعد از ماه رمضان هم مایه رشد ما باشد؛ برای نمونه قرآن برای همه گروه‌ها اعم از سالک و عارف و غافل و کمی غافل و ... لازم است.

امکان ندارد که انسان دنبال عرفان باشد ولی دنبال انس با قرآن نباشد و دوست نداشته باشد که خدا با او حرف بزند. آیا می‌شود ما بگوییم من فلانی را دوست دارم ولی از حرف زدن با او بدمان می‌آید؟ این تناقض است بنابراین باید یاد خدا را  در سبک زندگی خودمان امتداد دهیم و قرآن ولو به اندازه اندک برای همه گروه‌ها و اقشار لازم است. نمی‌توان دم از عرفان زد ولی برای نماز اذان و اقامه نگوییم و تندتند نماز بخوانیم.

سلوک نیازمند آرامش است؛ چطور اگر کسی را دوست داریم دائما می‌خواهیم با او حرف بزنیم و نشست و برخاست کنیم. تهجد و گریه و شب‌زنده داری برای عرفان و حرکت به سمت باطن لازم است. رزق و روزی و حیات ما به دست خداوند است و ملائکه هم جنود او هستند و حالا در برابر خدایی که چنین با ما مهربان است و نعمات بی حد و حصر به ما داده است آیا شایسته است به یاد او نباشیم؟

لزوم توجه به امام زمان(عج) در سیر و سلوک

در بسیاری از نحله‌های عرفانی و سیر و سلوکی، امام زمان(عج) جایی ندارد. نمی‌شود دم از سلوک و رشد و کمال بزنیم ولی نسبت به امام و به نمازمان کم توجه باشیم. توجه مدام به تضعیف نفس از جمله لوازم این کار است.   

اگر کسی قرآن زیاد بخواند نتایجی در همین دنیا هم برای او دارد از جمله اینکه ممکن است استخاره‌های او دقیق شود و حتی ممکن است ذهن برخی افراد را بخواند، البته اگر کسی تهذیب نداشته باشد دنبال سوء استفاده از این مسائل است که مورد پذیرش اسلام در سیر و سلوک نیست زیرا برخی کارهای این مدلی را مرتاضان با ریاضت به دست می‌آورند.

توبه مداوم هم یکی از راهکارهای تهذیب نفس و حرکت به سمت عرفان است یا استماع سخنان اهل سلوک؛ ما در وجودمان زغالی داریم که باید دائما آن را باد بزنیم تا خاموش نشود.

در ادامه به چند آیه جدید اشاره می‌کنیم. در قرآن آیاتی است که از ظلمات و خروج از آن به سمت نور سخن گفته است؛ از جمله در آیات معروف به آیةالکرسی می‌خوانیم خداوند ولی مؤمنان است و آنها را از ظلمت خارج کرده و به سمت نور می‌برد؛ اختلاس و دزدی و کشف حجاب و ... ظلمت است.

آیه دیگر فرموده است که ما رسولی برای شما فرستادیم که آیات خدا را برای شما تلاوت می‌کند و افراد با ایمان را به سمت نور هدایت می‌کند بنابراین ما باید مسیر را انتخاب کنیم و خود را تحت ولایت خدا قرار دهیم تا از ظلمات به سمت نور برویم.

در آیه دیگری فرموده است که ما آیاتمان را برای موسی(ع) فرستادیم و به او دستور دادیم که قومت را با این آیات روشن از ظلمات به سمت نور بیرون ببر. آیه دیگر در این باره فرموده است: خداوند کسی است که ملائکه او برای شما تقاضای رحمت می‌کنند تا شما را از ظلمات به سمت نور هدایت کند  و خدا همیشه به مؤمنان لطف و رحمت دارد. 

یوگا و قانون جذب راه عرفان نیست

در قرآن سلسله آیاتی وجود دارد که موضوعات ظلمات و نور در آن مطرح شده است و سیاق و رموز و لحن به خصوصی دارند و نشان می‌دهند که یکسری ظلماتی وجود دارد که ما را اسیر خودش کرده است و نجات یافتن از آن فقط یک راه دارد و آن مسیر عبودیت است و این کار با عرفان حلقه و قانون جذب، کنترل ذهن و یوگا و ... نمی‌شود. با عبودیت می‌توان چنین کاری کرد و فقط عبودیت و پذیرش دعوت حق راه تزکیه و دور شدن از ظلمات است.

اگر انسان این حجاب‌ها را کنار نزند به صورت حیوان محشور خواهد شد، آبروی دیگران را می‌برد، آبروی خودش را می‌برد و به دیگران و خودش ظلم می‌کند، اگر به خودش نیاید دچار هلاکت و خسران ابدی خواهد شد بنابراین باید حجاب‌های ظلمانی را کنار بزنیم.

در آیاتی که در نماز غفیله خوانده می‌شود هم فرموده است که لا اله الا انت سبحانک؛ تو پاک و منزه هستی و این من هستم که ظالم و ستمگر و بیچاره هستم و خداوند تضرع و دعای حضرت یونس و اندوه او را برطرف کرد و اینگونه همه مؤمنان را نجات می‌دهد.

انتهای پیام
captcha