کد خبر: 4139364
تاریخ انتشار : ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۵
عبدالحسین کلانتری بیان کرد:

تاثیر جدی کنشگران بیرونی بر نهاد دانشگاه

معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم گفت: تغییر مهمی که باید در نظامات تحلیلی ما خودش را نشان دهد تغییر در کارکرد نظام علم و دانشگاه است. این تغییری مشهود است که کنشگرانی فراتر از محیط دانشگاه تأثیرگذار هستند تا جایی که بعضا نهاد دانشگاه به معنای کلاسیک را بی‌اثر و منزوی کرده‌اند.

عبدالحسین کلانتری

به گزارش خبرنگار ایکنا، عبدالحسین کلانتری، معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، امروز دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه در همایش «مسائل اجتماعی زندگی دانشگاهی» که از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار می‌شود به سخنرانی پرداخت.

در ادامه سخنان وی را می‌خوانید؛

وقتی از زندگی دانشگاهی صحبت می‌کنیم قاعدتا یک سؤال اساسی مطرح می‌شود که این امر چه نسبتی با زندگی دانشجویی، زندگی استادی و حتی زندگی کارکنان مجموعه‌های آموزشی و پژوهشی دارد؟ آیا این میدان زندگی دانشگاهی، تمام این خرده‌میدان‌ها را پوشش می‌دهد و آیا انتزاع این میدان مانع از توجه به عینیت‌های این خرده‌میدان‌ها نمی‌شود؟ دغدغه بنده صرفا نظری نیست که بخواهم پاسخ نظری بدهم بلکه دغدغه بنده برآمده از میدان است و به میزان آورده میدانی این تنقیحات مفهومی توجه دارم و برایم اهمیت دارد.

گسترده میدان زیست دانشگاهی

به تعبیر بوردیو، به انسان آکادمیک توجه کمتری شده است لذا میدان زیست دانشگاهی میدانی عام است که نباید مانع از این شود که میدان‌های خاص را در متن زندگی دانشگاهی نادیده بگیریم و اتفاقا بنده و سایر افراد در دانشگاه‌ها به عنوان افرادی که در میدان حضور داریم باید در نظر داشته باشیم که توجه ویژه به خرده‌میدان‌ها به میزان زیادی به ما کمک می‌کند. در این راستا تلاش‌هایی هم صورت گرفته اما به برخی بازیگران توجه بیشتر و به برخی توجه کمتری شده است و به برخی بازیگران همانند کارکنان دانشگاه‌ها هم توجهی نشده است در حالی که این یاوران علمی منشأ بسیاری از تحولات علمی در دانشگاه‌ها هستند اما بعضاً صدا و نگاه آنها سرکوب شده و نگاه دسته دومی به آنها صورت گرفته است لذا توجه عینی به این میدان‌ها و خرده‌میدان‌ها بسیار رهگشا است و تصور کامل‌تری از موضوع به ما می‌دهد

نکته دیگر اینکه واقعیت تلخ این است که هنوز برآورد دقیقی از مسائل دانشگاه در مقیاس ملی نداریم و تا الان که با شما صحبت می‌کنم تعیین اعتباری برای آن صورت نگرفته است و این در حالی است که دکتر غلامی تلاش زیادی در این راستا انجام داده‌اند و ما فعلا شرمنده ایشان شده‌ایم. البته برای امسال قول‌هایی داده شده است اما تجربه به ما نشان داده که نباید خوشبین بود بلکه باید در عرصه عمل پیگیری کرد. ما نیازمند رصد دقیق جامعه شناسانه و نه فقط روانشناسانه از فضای فرهنگی دانشگاه هستیم که به صورت توأمان، ظرفیت‌ها و مشکلات را ببیند و استفاده بهینه از فرصت‌ها را به ما نشان دهد. ما نیازمند چنین رصد دقیق و جامعی هستیم که قاعدتا باید در موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی صورت گیرد.

تغییرات نسلی در دانشگاه‌ها

نکته دیگر اینکه به نظر می‌رسد با احصایی که بنده داشته‌ام نه تنها نوع مسائل، بلکه نظام و شبکه مسائل دانشگاهی و فرادانشگاهی مخصوصا در ایران تغییر کرده لذا علاوه بر داده‌های جزیی، یکی از مسائل ما عدم ادراک نظری مقتضی و روزآمد از نظام مسائل اجتماعی دانشگاه است. ما باید نظام و ادراک منسجم دیگری را از این مسائل داشته باشیم چون نظام مسائل هم تغییر کرده است و این امر به خاطر تغییرات زیاد در ساحت‌های مختلف است که به خاطر گسترش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بوده است. این تغییرات، خودش را در ساحت‌های مختلف نشان داده و بازیگران جدیدی را تقویت و بازیگران تأثیرگذار گذشته را بعضا بی‌تأثیر و آرایش نیروهای اجتماعی در دانشگاه را تغییر داده است.

برخی تغییرات نسلی جدید نیز اتفاق افتاده و ادبیات مفصلی در این زمینه شکل گرفته و نسل‌بندی‌هایی که صورت گرفته اگرچه برخی اوقات اغراق آمیز است اما به هر حال بهره‌ای از واقعیت دارند. در این راستا باید نظام مسائل بر اساس تغییرات نسلی که در جامعه صورت گرفته بازنگری شود. محل بروز عمده این تغییرات نسلی هم در دانشگاه است. البته در آموزش و پرورش هم خودش را نشان می‌دهد اما در دانشگاه بروز بیشتری دارد و به همین دلیل است که جلوه‌های آن بیشتر در دانشگاه دیده می‌شود. این امر هم باید در تحلیل‌های منفرد و کلان ما از مسائل و آسیب‌های اجتماعی در متن دانشگاه مورد توجه قرار گیرد.

لزوم داشتن چشم‌انداز جهانی برای تحلیل مسائل

تغییر دیگری که مهم است به آن توجه شود و عموم دستگاه‌های ما به آن توجه نکرده‌اند این است که هنوز یک چشم‌انداز جهانی برای تحلیل مسائل نداریم و صرفاً به صورت موردی اقداماتی در این زمینه صورت گرفته است اما عموم تحلیل‌ها، ملی هستند که به چندین دهه یا حتی سده قبل بازمی‌گردند بنابراین باید مولفه‌های تأثیرگذار در مقیاس فراملی را هم دید و بر آن اساس نظام تحلیل مسائل را سامان داد. تغییر مهم دیگری که باید در نظامات تحلیلی ما خودش را نشان دهد تغییر در کارکرد نظام علم و دانشگاه است. این تغییری مشهود است که کنشگرانی فراتر از محیط دانشگاه تأثیرگذار هستند تا جایی که بعضا نهاد دانشگاه به معنای کلاسیک را بی‌اثر و منزوی کرده‌اند برای مثال دوره‌های آموزشی کوتاه‌مدتی که در اقصی نقاط جهان شکل گرفته و توسط پلتفرم‌های مختلف تکثیر می‌شود و مدارک آنها هم مورد تأیید در میان شرکت‌های بزرگ جهانی است باعث شده نیاز به نهاد دانشگاه کم شود.

بنابراین تغییرات در نهاد دانشگاه هم باید در تحلیل‌های ما مورد توجه جدی قرار گیرد. از سوی دیگر دانشگاه به صنعت نزدیک شده و پارک‌های علم و فناوری و شرکت‌های اطراف آن بعضا بزرگتر از خود دانشگاه شده‌اند. اینها دگرگونی‌های عظیمی را به وجود آورده‌ است. حتی مناسبات بین استاد و دانشگاه هم دگرگون شده است. تغییراتی هم در فرهنگ جوانی و هویت دختران صورت گرفته است و اینها هم مسائل جدید اجتماعی را با خود به همراه داشته است. برای مثال اختلالات در زمینه هویت جنسی، جدیدا خیلی زیاد شده است. بنده آمار دقیقی در این زمینه ندارم اما قطعا چنین مسائلی باید در نظام تحلیلی ما انعکاس پیدا کند تا تحلیل دقیق‌ترین از نظام مسائل اجتماعی دانشگاه داشته باشیم.

یکی از مسائلی که معاونت فرهنگی در مورد آن کار می‌کند افزایش امید در میان دانشگاهیان است اما واقعیت این است که این امیدی که از آن صحبت می‌کنیم تناقضاتی با واقعیت‌های اجتماعی دارد چراکه امید به آینده صرفا با حرف و تکثیر برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی در داخل دانشگاه‌ها صورت نمی‌گیرد بلکه دانشجویان ادراکی از واقعیت‌های اجتماعی دارند که تناسبی با انگاره‌های ذهنی آنها ندارد بنابراین ان‌شاء‌الله چنین همایش‌ها و گفت‌وگوهایی منشأ اثری باشد تا نقاط بحرانی، آسیب‌زا، شکننده و حتی گاهی متناقض را پیدا کنیم تا برای رفع این مشکلات اقتصاد شود.

انتهای پیام
captcha