کد خبر: 4140724
تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰
یادداشت وارده

عوامل تغییر موازنه قدرت در فلسطین

حملات مرگبار اخیر رژیم صهیونیستی به نوار غزه و پاسخ گسترده تلافی‌جویانه محور مقاومت حکایت از یک تغییر گسترده در موازنه قدرت و آرایش نیروها دارد که در این میان دستیابی محور مقاومت به سلاح‌های راهبردی، حذف موانع و گسترش پیوسته حوزه مقاومت تا اراضی اشغالی، تحولات پسا بهار عربی و اجتماعی‌سازی گفتمان مقاومت از جمله عوامل تغییر این موازنه به نفع جبهه مقاومت است.

محمد محمودی‌کیا

حملات مرگبار اخیر رژیم غاصب صهیونیستی به نوار غزه و ترور فرماندهان برجسته جهاد اسلامی بویژه فرماندهان یگان موشکی آن، حکایت از تغییرات راهبردی حادث شده در محیط امنیتی این رژیم تروریستی و جنایتکار دارد. دست‌یابی مقاومت به طیف متنوعی از موشک‌ها از حیث قدرت مانورپذیری، برد موثر، رادارگریزی، جنگال، وزن و قدرت تخریب سرجنگی و البته از حیث تعداد در حجم انبوه، موجب تغییر در توازن تهدید در میدان نبرد و افزایش آسیب‌پذیری سپر دفاع موشکی این رژیم و ناکارآمدی آن در برابر حملات تلافی‌جویانه مقاومت شده است. ضعف سامانه‌های دفاع موشکی گنبد آهنین و عبور موشک های مقاومت تا عمق مناطق راهبردی اسراییل موجب آسیب‌پذیری بی‌سابقه این رژیم و روی آوردن استفاده از سامانه‌های جدید دفاعی با عنوان «فلاخن داوود» شده است.

هر چند پیروزی‌های مکرر مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و شکست‌های پی در پی ارتش تا بن دندان مسلح این رژیم جعلی طی دو دهه اخیر، بویژه از خروج خفت‌آور شبانه نیروی اشغالگر از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و جنگ ۳۳ روزه در تابستان ۲۰۰۶ و پس از آن دومینوی شکست‌های اسراییل در مواجهه با مقاومت فلسطینی به امری عادی برای ناظران و تحلیل‌گران مسائل نظامی تبدیل شده است که طی دهه‌های ماقبل آن افسانه شکست‌ناپذیری این رژیم به کابوسی برای رژیم‌های عربی تبدیل شده بود.

طبعا تغییرات رخداده را نمی‌توان به صورت تک عاملی و خطی تحلیل نمود؛ چراکه طیف قابل توجهی از عوامل بر آن مؤثر بوده که از سطح داخلی، بین‌المللی و منطقه‌ای نشأت می‌گیرد. با این مقدمه که به عنوان نشانه‌ای آشکار حکایت از تغییر در هندسه قدرت و نیز در آرایش نیروها در منطقه راهبردی جنوب غرب آسیا دارد، در این نوشتار درصدد ارائه تحلیلی از عواملی هستیم که موجب تغییر در وضع ژئوپلیتیکی در منطقه جنوب غرب آسیا شده است.

۱. موشک سلاح راهبردی مقاومت؛ یکی از مهم‌ترین مولفه‌های تغییردهنده موازنه قدرت در میدان نبرد به نفع مقاومت به سلاح‌های راهبردی و به طور خاص قدرت موشکی است؛ موشک‌هایی گاه به ارزش چند صد دلار با سامانه‌های دفاع موشکی اسراییل درگیر می شوند که این امر هزینه فوق العاده ای را به رژیم صهیونیستی تحمیل می کند‌. برای مثال در نبرد اخیر بنابه برآورد رسانه‌های صهیونیستی، هر موشک سامانه گنبد آهنین بالغ بر ۷۰ هزار دلار هزینه روی دست رژیم صهیونیستی هزینه می‌گذارد و هزینه استفاده از این سامانه در یک روز جنگی به بیش از ۳۹ میلیون دلار می‌رسد. همچنین رژیم صهیونیستی، در درگیری‌های اخیر برای نخستین بار از سامانه فلاخن داود جهت رهگیری موشک‌های مقاومت استفاده کرد؛ اما استفاده از این سامانه ۱۴ برابر هزینه هر موشک سامانه گنبد آهنین، به رژیم صهیونیستی خسارت وارد نمود؛ مبلغی که برای هر استفاده به بیش از یک میلیون دلار می‌رسد.

۲. حذف موانع و گسترش پیوسته حوزه مقاومت تا اراضی اشغالی؛ قدرت‌یابی ایران طی دهه‌های پس از انقلاب و محوریت یافتن آن در بازسازی قدرت منطقه‌ای خود و فراهم‌آوردن شرکای راهبردی در منطقه موجب شده است تا زمینه برای کنشگری فعالانه ایران در ترتیبات منطقه‌ای بیش از گذشته فراهم شود و البته این مسئله سیری فزاینده نیز یافته است. خروج اشغالگران صهیونیست از جنوب لبنان، شکست‌های متوالی ارتش اسرائیل از مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین در جنگ‌های ۳۳ روزه، ۲۲ روزه، ۵۵ روزه و دیگر مصاف‌های نظامی گسترده و محدود خود با مقاومت از یک سو، و فروپاشی نظام بعثی در عراق در پی حملات نیروهای ائتلاف به این کشور، فضای تنفسی گسترده‌ای به این کشور اعطا کرد تا راه زمینی به سوریه و لبنان برای حمایت از بدنه فعال مقاومت در منطقه برای ایران با سهولت بیشتر فراهم گردد.

۳. تحولات پسا بهار عربی؛ تحولات پسا بهار عربی نیز موجب تغییر در ساخت قدرت و نیز ترتیبات منطقه‌ای شد. افول سوریه و مصر از دایره بازیگران عمده عربی و ظهور بازیگران جدید با اقتصادهای روبه‌رشد در حاشیه جنوبی خلیج‌فارس موجب شد تا در غیاب عراق، سوریه و مصر، عقربه تحولات عربی بیشتر به منطقه جنوبی خلیج‌فارس با محوریت قطر، و امارات متحده عربی سوق پیدا کند. این امر نیز خود بر تغییر در صورت‌بندی نظم منطقه‌ای تأثیرگذار بوده است. با این حال، سیاست‌ عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی از سوی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، در تقابل با مرارت‌های آوارگان فلسطینی و ده‌ها سال مبارزه گروه‌های مقاومت برای اعاده سرزمین مادری است. موفقیت‌های اخیر در میدان نبرد، می‌تواند به آفرینش بازیگران جدید و قاعده‌ساز در منطقه منجر شود.

۴. اجتماعی‌سازی گفتمان مقاومت؛ نکته دیگر در ترتیبات منطقه‌ای، اجتماعی‌سازی گفتمان مقاومت در بین جوامع اسلامی و عرب منطقه است. براین‌اساس، تجربه خسارت‌بار و تلخ ظهور دولت افراط‌گرای داعش در بخشی از منطقه و عدم حمایت مؤثر آمریکا از دولت‌های درگیر در این بحران، بر این دیدگاه مهر تأییدی زد که آمریکا هم‌پیمان و تکیه‌گاه ایمنی در هنگامه بروز چالش‌ها و بحران‌ها نیست و نمی‌توان بر قدرت بیرونی برای صیانت از امنیت و تمامیت ارضی کشورها تکیه زد؛ لذا، گفتمان مقاومت به‌عنوان یک گفتمان درون‌زا توانسته است در میان بخش‌های گسترده‌ای از جوامع منطقه به‌عنوان گفتمانی کارآمد خود به منصه ظهور برساند.

با این وصف به نظر می رسد ادامه این روند می‌تواند به نتایج مختلفی در توزیع قدرت و موازنه تهدید در منطقه منجر شود:

۱. با عنایت به هزینه بالای دفاع موشکی از یک سو و عدم ر‌هگیری موفق تمام موشک‌های مقاومت، ادامه این روند به افزایش هزینه های جنگ برای رژیم صهیونیستی و تعمیق بحران اقتصادی آن منجر خواهد شد.

۲. با توجه به کارآمدی پایین سامانه‌های دفاع موشکی در شهرک‌های نزدیک به غزه، و دیگر مناطق همجوار، ادامه حملات موشکی مقاومت می‌تواند به افزایش نارضایتی‌های شهرک‌نشین‌ها از دولت نتانیاهو شود که این امر می تواند به تعمیق واگرایی در درون اسراییل منجر شود.

۳. شکست مجدد ارتش رژیم صهیونیستی در برابر بخش کوچکی از جریان مقاومت، به تضعیف قدرت اجماع‌سازی نتانیاهو در پیشبرد برنامه‌ها و مقاصد سیاسی و نظامی در مواجهه با مقاومت و به طور خاص ایران منجر خواهد شد و می‌توان انتظار داشت واگرایی سیاسی در درون طیف حاکم افزایش بیش از پیش پیدا کند.

۴. آسیب پذیری امنیتی درون مقاومت و ترور پی در پی فرماندهان ارشد آن نقطه ضعفی است که در صورت تداوم بحران می‌تواند صدمات جبران ناپذیری را به پیکره مقاومت وارد آورد.

۵. تداوم حملات موشکی مقاومت می‌تواند به شناخت نقاط ضعف سامانه‌های دفاع موشکی اسراییل منجر شده، و از این حیث، قابلیت و کارآمدی سامانه های جدید نیز در آینده با سوال جدی مواجه خواهد شد.

۶. افزایش برد موشک های مقاومت به تل‌آویو و دیگر مناطق حساس در عمق راهبردی اسراییل، می تواند به افزایش روند مهاجرت معکوس در اراضی اشغالی منجر شود.

۷. روند اخیر و پیش‌رونده قدرت‌یابی مقاومت می‌تواند در غیاب یک قدرت فراگیر عربی در سطح دولت - ملت‌ها، به تقویت این دیدگاه در میان توده جامعه عربی منتهی شود که تکیه بر قدرت اجتماعی مقاومت تنها راهکار غلبه بر محدودیت‌هایی است که از ده‌ها سال اشغالگری در منطقه برجای مانده است.

محمد محمودی‌کیا، عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی

انتهای پیام
captcha