در راستای بهرهمندی جامعه انسانی از این اثر خواندنی و ماندنی، چند تن از ادیبان و مولویشناسان اقدام به تصحیح و ارائه نسخهای جامع از «فیه ما فیه» جهت تسهیل خوانش آن برای علاقهمندان کردهاند. از جمله بهترین تلاشهای صورت گرفته، نسخه تعلیقنویسی شده به قلم استاد «بدیع الزمان فروزانفر» است که در زمره معتبرترین نسخههای این کتاب هم قرار میگیرد؛ اما به هرحال در این نسخه هم مواردی بوده که نیاز به اصلاح داشته است.
از این رو در یکی از جدیدترین تصحیحهای صورت گرفته از این اثر «کریم زمانی» اقدام به انتشار شرح کامل فیه ما فیه کرده که عمدتا براساس نسخه فروزانفر نوشته شده اما با اصلاح اغلاط و درج روایاتی از نسخ دیگر، آن را غنیتر از قبل در اختیار مخاطب قرار داده است.
از جمله دیگر محاسن کتاب «شرح کامل فیه ما فیه» از «کریم زمانی» میتوان به حروف چینی کاملا نوین و جذاب اثر اشاره کرد. نشانهگذاریهای متن به شیوهای صورت گرفته که خوانش اثر را برای مخاطب راحتتر میکند و کریم زمانی با آوردن شرح به دنبال روایت، خواننده را در جریان کم و کیف آن قرار میدهد و همچنین به معنای واژگان و ترکیبات دشوار متن میپردازد.
در بخشی از این اثر در باب «مقام «خوف و رجا» به عنوان لازمه ایمان انسان آمده است:
یکی سؤال کرد که چون ما خير کنیم و عمل صالح کنیم، اگر از خدا امیدوار باشیم و متوقع خير باشیم و جزا، ما را آن زیان دارد یا نی؟ فرمود: ای والله! امید باید داشتن و ایمان، همين خوف و رجاست.
یکی مرا پرسید که رجا خود خوش است، اين خوف چیست؟! گفتم: تو مرا خوفی بنما بیخوف! چون از هم جدا نیستند و بیهمدیگر نیستند. چون میپرسی مثلاً یکی گندم کارید، رجا دارد البته که گندم برآید و در ضمن آن هم خائف است که مبادا مانعی و آفتی پیش آید. پس معلوم شد که رجا بیخوف نیست و هرگز نتوان تصوّر کردنِ خوف بیرجا یا رجا بیخوف.
اکنون اگر امیدوار باشد و متوقعِ جزا و احسان، قطعاً در آن کار، گرم تر و مُجِدّتر باشد. آن توقع، پَرِ اوست. هرچند پرش قویتر، پروازش بیشتر! و اگر ناامید باشد، کاهل گردد و از او دیگر خیری و بندگیی نیاید. همچنان که بیمار داروی تلخ را میخورد و ده لذتِ شیرین را ترک میکند. اگر او را امید صحّت نباشد. این را کی تواند تحمّل کردن؟!
شرح :
مولانا میگوید اساس ایمان، خوف و رجا داشتن است و اين هر دو برای سالک همچون دو بال برای پرنده است. بدون خوف و رجا ایمان متصور نیست.
حق همی خواهد که هر مير و اسیر
با رجا و خوف باشند و حذیر
این رجا و خوف در پرده بُوَد
تا پسِ این پرده پرورده بُوَد
(دفتر اول ۳۶۱۵-۳۶۱۶)
خوف و رجاء از جمله احوال است. حاصل تقریرات عرفا در این باب چنین است که خوف، نتیجه علم و معرفت سالک است. گفتهاند که موحد نباید از خوف خالی باشد که توحید بیخوف، بقا ندارد (خلاصه شرح تعرّف، ص ۲۹۱)
و هر که از آینده انتظار نکویی داشته باشد صاحب رجاء و امید است. مولانا در مثنوی میگوید عارفان عاشق از مرحله خوف و رجاء گذشتهاند:
هست زاهد را غمِ پایانِ کار
تا چه باشد حال او روزِشمار؟
عارفان ز آغاز گشته هوشمند
از غم و احوال آخر فارغاند
بود عارف را همین خوف و رجا
سابقه دانیش، خورَد آن هر دو را
دید کو سابق زراعت کرد ماش
او همی داند چه خواهد بود چاش
عارف است و باز رَست از خوف و بیم
هایهو را کرد تیغ حق، دو نیم
(دفتر پنجم ۴۰۵۶_ ۴۰۶۹)
برگرفته از شرح کامل فیهمافیه، صفحه 224 و 225، کریم زمانی
انتهای پیام