به گزارش ایکنا، اعظم پرچم، استاد دانشگاه اصفهان، 18 خرداد ماه در نشست علمی «نقد نظریه اخلاق فردی لیبرالی سروش و شبستری براساس آیات و روایات» با بیان اینکه آیا اخلاق در حاشیه دین و مسائل اجتماعی مطرح است یا خیر؟ گفت: سروش و شبستری وقتی در آثار خود مانند تجربه دینی و مدارا و مدیریت و ... به اخلاق میپرداختند بر روی اخلاق حساسیت بسیار زیادی داشتند و علت این حساسیت هم این بود که از ابتدای انقلاب، وقتی امام خمینی(ره) فرمایشاتی داشتند در شورای عالی انقلاب مورد بحث بود تا در برنامهریزیهای فرهنگی مورد توجه قرار بگیرد.
پرچم افزود: آقای سروش عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود و در دهه 60 هم بنیادی فرهنگی تأسیس کرد و نگرانی وی این بود که مبادا دین، اجتماعی شود. سروش بر این مقوله متمرکز شد که ساحت دین همان اخلاق است و معتقد بود که دین انسانها را از جهت اخلاق فردی، تربیت میکند ولی اینکه آیا دین به جامعه اسلامی استقلال میدهد و در عرصه اجتماعی نقش دارد را قبول نداشت.
پرچم بیان کرد: سروش، اخلاقیبودن را مقابل اجتماعیبودن میداند و اخلاق را در رأس هرم دین میدانست؛ او دین را مانند ریسمان صامت و خاموش میداند. وی میگفت ما باید نگاه حداقلی به دین داشته باشیم و افرادی که دین را وارد ساحات اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و ... میکنند دین را بدون جهت امتداد میدهند در حالی که ذاتاً کشش هضم این نوع مسائل را ندارد؛ درست مانند بچهای که آدامس میخرد و آن را میجود و کش میدهد در حالی که اصل آدامس شی کوچکی است.
دانشیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان با بیان اینکه شبستری و سروش معتقدند که دین برای منفعت بشر است، اظهار کرد: سروش وقتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی بود و چون در سطح استادان دانشگاه و مسئولان کشور اثرگذار بود رنگ و بوی چنین تفکری تا حدودی قابل مشاهده بود. براساس این نگرش، ما نباید نگاه حق و باطلی به دین داشته باشیم.
وی افزود: سروش میگوید ما باید ببینیم آیا برای همه نیازهای جامعه نیاز به دین داریم؟ یعنی اولین نگرش او به دین، بحث نیاز به آن یا غیر نیاز است یعنی قلمرو دین مربوط به حیات شخصی انسان است و کاری به عرصه اجتماع ندارد. ایشان میگوید ما باید رویکرد بروندینی داشته باشیم و معنای وی از بروندینی هم یعنی عقلگرایی ابزاری و هر نوع تفکری که خودمان داریم.
دانشیار دانشگاه اصفهان با بیان اینکه سروش معتقد است که قلمرو دین صرفاً برای حیات اخروی انسان است و ما باید مسائل دنیوی را با عقل خودمان تدبیر کنیم، تصریح کرد: وقتی دین، فردی و دنیوی شد، مهمترین عنصر دین که فقه است باید کنار برود زیرا فقه یکسری احکام است ولی نمیتواند برای ما برنامهریزی کند یعنی ما برای بهداشت و درمان و محیط زیست و ... نباید به فقه مراجعه کنیم. بنابراین از منظر وی، انسانشناسی مقدم بر دینشناسی است و دین تابع بشر است نه اینکه بشر باید تابع دین باشد؛ اصالت با نیازهای انسانی است و این انسان است که تشخیص میدهد با چه نیازهایی سراغ دین برود.
پرچم اظهار کرد: مسئله دیگری که ایشان مطرح کرده است میگوید دین، داور است و نه منبع و از طریق داوری، آموزگاری میکند. وی معتقد است که هیچ دلیل عقلی و شرعی وجود ندارد که ثابت کنیم دین هم دنیا و هم آخرت را آباد میکند و کسانی که عاشق دین هستند برای دین، جامعیتی را خواستار هستند که دین توان آن را ندارد و چون اینها عاشق دین هستند این نوع خواست را دارند؛ وی میگوید ما برای تأمین معیشت دنیوی باید سراغ عقل جمعی بشر برویم و عقل است که مفاسد و مصالح را تشخیص میدهد.
استاد دانشگاه اصفهان اضافه کرد: وی میگوید کسانی که در سطح اجتماعی مدعی هستند که دین برای برنامههای اجتماعی، دستورالعمل و برنامه دارد، در حقیقت دین را دنیوی و معاشی کردهاند. از منظر وی نباید دین را ایدئولوژیک کرد زیرا فقط نقش تربیتی دارد.
پرچم با بیان اینکه سروش میگوید ما یک سعادت مادی دنیوی و یک سعادت معنوی دنیوی داریم، تصریح کرد: سعادت مادی دنیوی از منظر وی، رفاه و پیشرفت و تکنولوژی و ... است که مصادیق امروز آن هوش مصنوعی است و دین با این مقولات کاری ندارد ولی دین با سعادت معنوی دنیوی سر و کار دارد یعنی موضوعاتی مانند نظم و عدالت و آزادی و ... ؛ اشکال دیگر وی هم ترجیح نگاه بروندینی بر دروندینی و غلبه نوعی سلیقهگرایی است.
وی اضافه کرد: وقتی دین از منظر وی ریسمان خاموش بود آیات قرآن و روایات حجیت شرعی ندارند، حدیث ثقلین برای زمان پیامبر(ص) است و امروز معنایی برای ما ندارد؛ وی خاتمیت را به معنای آن میداند که بعد از وفات پیامبر(ص)، هیچ کسی حق ندارد از موضع بالا و آمرانه سخن بگوید و خاتمیت یعنی ما به هیچ کسی وابسته نیستیم و از همه دلیل میطلبیم؛ سخن ما با وی این است که شما چرا در بیان مفهوم دین آمرانه و از موضع بالا و بدون دلیل چنین برداشتی داری و تلاش میکنی تا سخن خود را بر دیگران تحمیل کنی.
استاد دانشگاه اصفهان تصریح کرد: در روایات داریم که هرگاه آتش فتنهها چون شب ظلمانی به سراغ شما آمد سراغ قرآن بروید ولی با برداشت سروش، قرآن، هیچ حجیتی ندارد و این روایت هم معنا نخواهد داشت. آقای سروش شما که معتقدی ماهیت دین براساس انتظارات بشر است ادعایی بدون استدلال است و نسبت به دیگران آمرانه سخن گفتن است و شما به اسم عقلگرایی و خردگرایی حجیت سخنان ائمه(ع) و قرآن را کنار میگذاری. ترجیح سلیقه شخصی و تقویت بروندینی خودش تحریف است؛ در آیات مرتبط با بعثت انبیاء بیان شده است که انبیاء آمدند تا اختلافات بین بشر را رفع کنند؛ حالا این رفع اختلاف برای آخرت است یا برای دنیا؟ یا فرموده است ما مردم را عذاب نمیکنیم تا وقتی رسولی نفرستاده باشیم.
وی افزود: حال اگر ما به سخنان شما پایبند باشیم در این صورت فلسفه بعثت انبیاء ثمری ندارد زیرا به تعبیر شما ایشان آمدهاند تا خرد جمعی بشر را اصلاح کنند و اگر ما طبق گفته شما باید با خرد جمعی سراغ دین برویم، پس انبیاء برای چه باید در خرد جمعی مردم دخالت کنند. خرد جمعی مردم زمان لوط، همجنسبازی و خرد مردم زمان شعیب، کمفروشی بوده است؛ بنابراین چرا انبیاء در خرد جمعی آنها دخالت کردهاند؛ پس نبوت همیشه منجی بشر در طول تاریخ بوده است.
انتهای پیام