به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی نورمفیدی، مدرس و پژوهشگر حوزه علمیه، 11 تیر در نشست علمی «تأملی در نظریه آیتالله العظمی سیدمحمد سعید حکیم در عدم حجیت اطمینان»، که از سوی پژوهشگاه فقه معاصر برگزار شد، با اشاره به چند مبنا درباره عدم حجیت اطمینان، گفت: مبنای اول این است که اطمینان، حجیت مطلق عقلی دارد یعنی عقل، اطمینان را حجت میداند، کمااینکه قطع را حجت میداند؛ برخی بزرگان تعبیر ذاتی را در این زمینه به کار بردهاند، زیرا ذاتی در قطع با ذاتی در اطمینان، تفاوت دارد. این بزرگان معمولاً تاکید میکنند که اطمینان نیازمند جعل حجیت نیست، ولی سلب حجیت از آن امکانپذیر است. مثلاً مرحوم نراقی گفته است: علمی که در شرعیات، حجت است علم عادی است و احتمال خلاف در آن است زیرا علم منطقی و حقیقی در بسیاری از مسائل امکانپذیر نیست و نیاز به اثبات ندارد. همچنین مرحوم آیتالله منتظری تعبیر کرده که «حجیته تکون ذاتیه ...» یا آیتالله فیاض، از مراجع تقلید نجف، قائل به حجیت ذاتی است. البته توضیحی نداده است.
نورمفیدی با بیان اینکه اطمینان، در اثبات نیازمند دلیل نیست، اظهار کرد: شهید صدر از طریق دیگری نظریه حق الطاعه را بیان فرموده است و بر این اساس، حجیت هر نوع احتمال موجهی را ذاتی میداند و از این راه اطمینان هم حجیت ذاتی پیدا خواهد کرد. مبنای دیگر حجیت عقلایی است، یعنی اطمینان، حجیت ذاتی ندارد، بلکه از باب سیره عقلا هم در احکام و هم موضوعات، اطمینان، حجت است. در اینجا فقها و علمایی که مشهور قریب به اتفاق آیات خویی، سیدمحسن حکیم و نائینی هستند به سیره عقلا تعبیر میکنند.
وی گفت: قلمرو حجیت اطمینان در اینجا ضیق خواهد شد ولی در مبنای دوم، قلمرو تابع سیره عقلاست. مثلاً سیدیزدی تصریح میکند که اطمینان اهل خبره حجت است نه جهال، و تصریح دارد که اطمینان اکثر مردم از نوع جهال و غیرقابل اعتماد است. مرحوم آیتالله محقق داماد و آیتالله شبیری زنجانی هم تاکید دارند که اطمینان نوعی حجت است و مبنای این بزرگواران مبتنی بر سیره عقلاست و برخی اطمینان شخصی را حجت میدانند. مسلک دیگر عدم حجیت اطمینان است که نظریه مرحوم آیتالله العظمی حکیم هم در این زمره است که رایی کم سابقه است و قبل از ایشان فقط محقق عراقی این نظر را دارد و قائل به این هستند که اصل در اطمینان، عدم حجیت است و ما دلیلی بر حجیت اطمینان نداریم. ایشان در تحلیل بر عروة الوثقی تصریح کرده است که به اطمینان نمیتوان تکیه کرد، زیرا حجیت آن ثابت نیست به خصوص در موضوعات و ذیل روایت مسعده بن صدقه هم بیان کرده که این روایت ناظر به موضوعات است و در روایت مسئله علم مطرح است که شامل اطمینان نیست.
نورمفیدی با اشاره به نظریه آیتالله سیدسعید حکیم، تصریح کرد: بحث ایشان چند امتیاز دارد؛ اول اینکه ایشان رایی را که در فقه و اصول اثرگذار و کم سابقه است مورد بحث و بررسی قرار داده و آن را وارد فقه و اصول کرده است؛ برخی استدلالهایی که ایشان مطرح میکند ابتکاری است و مورد توجه دیگران نبوده است. همچنین وی ضمن نفی عموم حجیت اطمینان و اصل را بر عدم حجیت قرار داده، ولی در برخی موارد حجیت اطمینان را پذیرفته و برای آن ادله آورده است. ایشان ادله دیگران در حجیت اطمینان را یک به یک بررسی و در آن خدشه کرده است؛ وی آورده که برخی مشایخ ما(آیتالله خویی) در درسشان فرمودهاند که در اطمینان علم به یقین هم در عرف و در هم لغت اطلاق میشود، یعنی عرف در جایی که اطمینان به چیزی دارد میگوید من به آن علم دارم. از منظر ایشان با اندک تسامحی یقین و اطمینان هممعنا هستند.
وی افزود: مرحوم آیتالله حکیم معتقد است که اطلاق عرفی یعنی بر فرض بگوییم عرف اطمینان را به معنای یقین میداند برای ما خلق حجیت نمیکند. بنابراین حجیت ذاتی نداریم و باز برای حجیت نیازمند دلیل هستیم و اگر ادله لفظی و تعبدی بخواهیم هم در حد خودش حجیت دارد. ایشان میگوید اطمینان حالتی است که احتمال خلاف ولو ضعیف در آن وجود دارد. بنابراین نباید اطمینان اصطلاحی را با لغوی خلط کنیم و به همین دلیل قرآن کریم فرموده است: «لیطمئن قلبی» یا در آیه دیگری «تطمئن القلوب» را به کار برده که در اینجا اطمینان به معنای یقین بسیار زیاد است که احتمال در آن نیست.
نورمفیدی با بیان اینکه از منظر ایشان، رجوع به تسامح عرفی هم در تشخیص موضوعات اعتباری ندارند، گفت: چون آیتالله خویی به سیره عقلا تمسک میکند و این تمسک منافاتی با این ندارد که حجیت اطمینان، ذاتی باشد یا نباشد. دلیل دیگری که آیتالله حکیم بررسی و سپس آن را رد کردند این است که بسیاری از بزرگان و مشهور اصولیون فرمودهاند سیره عقلا در حجیت اطمینان وجود دارد و این سیره تا عصر معصوم وجود داشته و شارع هم ردی بر حجیت اطمینان نکرده، بلکه آن را امضا کرده است. بنابراین از باب سیره عقلا، حجیت است.
مدرس و پژوهشگر حوزه علمیه بیان کرد: آیتالله حکیم این مسئله را نقد کرده و فرموده است این سیره عقلا ثابت نیست و حتی اگر ثابت باشد، با ادلههای دیگر رد میشود. ایشان این نقد را هم دارد که این سیره که گفته شده است مسلم و برای ما روشن نیست. اثبات سیره عقلا و عدم رد شارع باید به صورت قطعی ثابت شود و آیا مدعیان این مسئله چنین یقین و قطعی دارند؟
وی ادامه داد: دلیل دیگر ایشان این است که عقلا، اطمینان ابتدایی را حجت نمیدانند؛ مثلاً خواب و تفال را نمیتوان حجت دانست و از باب اطمینان نوعی به آن توجه میشود. ایشان تنبه میدهد که نظریه حجیت ذاتی درست نیست و این موارد را هم شاهد میگیرد که سیره عقلا برای اثبات بحث، کفایت نمیکند. ایشان میفرماید اینکه عقلا به اطمینان توجه میکند دلیلی بر حجیت اطمینان نیست، زیرا عقلا به احتمالات توجه میکنند و به دنبال برخی احتمالات میروند که درصد صحت آن بیشتر است. ایشان میگوید ما در برخی موارد، سیره عقلا را قبول داریم و حجیت اطمینان را میپذیریم مانند حجیت خبر واحد یا در جایی که ادله لفظی داریم میپذیریم یا در جایی که علم و اطمینان را شارع قبول کرده است میپذیریم، ولی به صورت کلی اصل اعتماد به اطمینان را رد میکنیم.
نورمفیدی بیان کرد: دلیل دیگری که ایشان در رد سیره عقلا آورده این است که اگر ما بپذیریم سیره وجود دارد ادلهای برای رد سیره عقلا و خدشه بر این سیره را داریم. لذا باید ثابت کنیم که شارع هم سیره عقلا را رد نمیکند؛ وی عموم ادله اصول را دلیلی بر تایید سخن خودش فرموده است. عمده مشکل این است که آیا اطلاق و عموم ادله کلی میتواند سیره عقلا به آن محکمی را رد کند یا فقط ایشان به عنوان تردید در سیره عقلا آن را بیان کرده است؟ ایشان به برخی روایات هم برای عدم حجیت اطمینان تمسک کرده که از جمله میتوان روایت موثقه عمار است که جزء ابتکارات ایشان محسوب میشود.
وی گفت: شخصی به حضرت گفت که من در آبی مرارا وضو گرفتم و غسل کردم و بعد دیدم در آن موشی از هم پاشیده شده وجود دارد؛ یعنی مدتی طولانی در آب مانده بوده است، در اینجا فرد اطمینان دارد که موش برای مدتی طولانی آنجا بوده است، ولی حضرت فرمودند: اطمینان حجیتی ندارد و ممکن است در همان لحظه گربهای این موش را در درون آب انداخته باشد. البته اگر این روایت دلالت بر ردع(بازداشتن کسی از چیزی و منع کردن) اطمینان هم داشته باشد فقط منوط به بحث طهارت است یا روایاتی در مورد نماز وجود دارد مثلاً طرف یقین دارد که تکبیرةالاحرام نگفته، ولی چون یقین منطقی مطرح است، حضرت به آن اطمینان نکرده است؛ در روایت دیگری داریم که طرف در نماز، خون یا منی دیده است و از حضرت در مورد صحت نمازش پرسیده و حضرت به اطمینان این افراد اکتفا نکرده است.
نورمفیدی در پایان تأکید کرد: سیدحکیم به ادله شهادت هم تمسک کرده است که اگر چیزی را مانند خورشید مشاهده کردیم و چنان چه کف دستمان را میشناسیم نسبت به موضوعی اطمینان و یقین داریم قابل قبول است؛ بسیاری از فقها گفتهاند ما به اطمینان حجت میدهیم جز در چند باب مانند طهارت و شهادت و... مانند مرحوم آیتالله میرزاهاشم آملی و آیتالله ملکی تبریزی. اشکال آخر بر مبنای ایشان هم این است که سیره عقلا یک سیره محکم است و رد آن هم باید مستحکم صورت بگیرد؛ یعنی بین رادع و مردوع باید تناسب وجود داشته باشد لذا نمیتوان سیره عقلا را به صورت کلی رد کنیم. البته برخی مانند آقامصطفی خمینی تناسب بین رادع و مردوع را لازم نمیداند و معتقد است که یک روایت صحیحالسند و تامالدلاله میتواند یک سیره مستحکم عقلا را از بین ببرد.
انتهای پیام