به گزارش ایکنا، پرفسور غلامحسین ریاضی، استاد دانشگاه تهران، شامگاه 20 تیر در نشست «فلسفه و بیوشیمی با تأکید بر تحلیل معنای حیات»، که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، با بیان اینکه وقتی در هندسه میگوییم نقطه هیچ بعدی ندارد، یعنی هیچ چیزی وجود ندارد، گفت: وقتی دو نقطه داشته باشیم و این دو نقطه را وصل کنیم، چیزی دارای ابعاد پدید میآید که «نوپدید» نام دارد و این نوپدید میتواند جهت و بُردار داشته باشد و محاسبه شود و در این صورت ما جهان را طور دیگری ببینیم و اگر نقطه سوم را اضافه کنیم، مثلث پدید خواهد آمد.
وی با بیان اینکه بنده بیش از 200 مقاله علمی در زمینه حیات و حرکت و موضوعات مختلف بیوشیمی نوشتهام، ولی مدعی نیستم که همه چیز را میدانم، افزود: مطالبی که بیان میشود حاصل تجربیات چند دهه فعالیت علمی بنده است و به این باور رسیدهام که اگر زندگی با بیخبری و جهل اتفاق افتد زندگی محسوب نمیشود و شعور پایینی هم در این زندگی وجود دارد، ولی اگر از علم بهرهمندی وجود داشته باشد، انسان از حیات بالاتری هم بهرهمند خواهد شد، بنابراین حیات وابسته به تعداد عوامل تشکیلدهنده سیستم است.
استاد دانشگاه تهران اظهار کرد: در فلسفه ما همیشه چرایی و جای خالی مسئله را خوب مطرح میکنیم، ولی برای اثبات فرضیات چاره نداریم تا آن را به آزمایشگاه ببریم و مشاهده کنیم و علم هم به این دلیل پدید آمده است. از این رو اگر علم را قبول نکنیم و فکر کنیم فقط فلسفه میتواند جوابگوی همه سؤالات ما باشد، گرچه اشکالی ندارد و خیلی از اوقات این کار را میتوان کرد ولی اگر بخواهیم چگونگی یک اتفاق را بشناسیم نیازمند علم هستیم.
ریاضی با بیان اینکه نگاه بیوشیمی به مسئله میگوید هرقدر تعداد عوامل تشکیلدهنده یک سیستم بیشتر باشد خواص بیشتری هم فراهم خواهد شد و عقل و هوشمندی هم جزء این خواص است با عوامل بیشتری سر و کار دارد، تصریح کرد: در بیوشیمی مجبوریم روی مولکولها کار کنیم. البته برخی پیچیدگیها با وجود باور بشر مبنی بر رفع پیچیدگی آن وجود دارد که یک مورد آن کروموزوم و دیانای است.
وی افزود: حیات شاید سادهتر از چیزی باشد که ما در فلسفه فکر میکنیم؛ ما در فلسفه مسئله را خیلی پیچیده میبینیم در حالی که وقتی در موجود زنده میبینیم سادهتر است؛ مثلاً همین مولکول ارثیه، با اینکه مولکول بلندی هم هست از 4 مولکول ساده درست شده است و اینها در یک ردیف روی پلیمر ننشستهاند و میتوانند همه حافظههای ارثی مانند رنگ چشم و شکل صورت و... را به فرزند منتقل کنند، یعنی در طبیعت از سادهترین امکانات استفاده شده است تا پیچیدهترین پدیده یعنی حیات را ایجاد کند.
استاد دانشگاه تهران اظهار کرد: اگر پروتئینها را نگاه کنیم فقط از 20 اسید آمینه درست شدهاند و این تعداد اسید آمینه مشترکات زیادی دارند و اختلاف آن خیلی کم است، ولی همین تعداد، میلیونها خواص ایجاد کرده و نقش اساسی در حیات هر موجود زندهای دارند، به گونهای که اگر یک پروتئین کم یا زیاد شود بیماری ایجاد میکند. همیشه از دانشجویان سؤال میکنم باهوشترین اتمها در جدول مندلیف کدام هستند و به اتم کربن میرسیدیم، زیرا وقتی قرار بود حیات ایجاد شود، با هوشمندی اتم کربن ایجاد شد و کمهوشترین اتم هیدروژن است؛ گرچه در همه جا حضور دارد، زیرا 80 درصد بدن ما آب است که هیدروژن دارد و به تعبیر قرآن «و جعلنا من الماء کل شیء حی». یعنی هیدروژن مهمترین عامل برای بقا و حیات موجودات عالم است.
وی با بیان اینکه وقتی از حیات حرف میزنیم، از شعور سخن میگوییم، اظهار کرد: حیات، شعور و هوش موجودات دو روی یک سکه هستند؛ سخن از شعور و سخن از حافظه در حقیقت سخن از روح است. بنابراین فلسفه چرایی پدیده است، ولی علم کمّیگراست و باید در آزمایشگاه نتیجهگیری شود. وقتی بگوییم در پروتئینها دو نوع آمینو اسید راست و چپ وجود دارند که آئینه همدیگر هستند، این سؤال پیش میآید که آیا حیات هم تصویر آئینهای دارد یا خیر و آیا آن دنیا تصویری آئینهای از حیات دنیاست؟ پاسخ این سؤال برعهده فلسفه است.
ریاضی با اشاره به اینکه در طبیعت هرقدر یکنواختی در پدیدهای وجود داشته باشد، سطح شعور پایینتری هم دارد، اضافه کرد: به حرکت در طبیعت نگاه مکانیکی و ساده داریم؛ یعنی ما و حیوانات به راحتی حرکت میکنیم، ولی در موجود زنده هیچ مولکولی بدون قابلیت حرکت وجود ندارند و به همین سبب حیات را از جنس حرکت میدانیم و اگر ملاصدرا حرکت جوهری را مطرح کرده است، میتواند ناشی از این باشد. شعور از جنس حرکت است و میتواند از جنس زمان هم باشد.
وی با اشاره به انجام آزمایشی درباره حیات، اظهار کرد: از چند دهه قبل بر روی پروتئین مغز حیواناتی چون بز، گوسفند، موش، موش صحرایی، خوک و شتر کار کردهام. تحرک این پروتئین در مغز در بین حیوانات مختلف تفاوت زیادی دارد، مثلاً شتر از بقیه تحرک بیشتری نشان میدهد تا گوسفند و گوسفند در پایینترین حالت است. لذا کمهوشترین حیوان گوسفند است و گاو هوش بیشتری را نشان میدهد. در سنگ هم مولکول بسیاری وجود دارد، ولی چون رابطه معناداری با هم ندارند جامد هستند و حیات و هوشمندی ندارند، گرچه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری دارند.
ریاضی با بیان اینکه حرکت اصل اولی حیات است، ادامه داد: بنده نظریهای را مطرح کردم که حافظه ناشی از زمان است و حافظه و حرکت یعنی هوش که بازتاب خوبی داشت. در روایتی خوانده بودم که پیامبر(ص) فرمودند که اگر میخواهید فرزندتان باهوش باشد، در وقت حاملگی کندر بخورید. این مسئله را بر روی موش آزمایش کردیم و موشهایی که کندر رقیقشده به آنها خورانده شد دوبرابر سایر موشها هوش داشتند.
حجتالاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، هم در این نشست با بیان اینکه بین نگاه شما به حیات با آنچه در فلسفه مطرح است تفاوت جزئی وجود دارد، گفت: در بیان شما چهار عنصر شاخص حیات هستند؛ جذب، دفع، حرکت و تکثیر، ولی در فلسفه یونان و فلسفه اسلامی معمولاً حیات از نفس نباتی آغاز میشود و سه ویژگی نمو و رشد، تولید مثل و تغذیه را به عنوان شاخص آن برمیشمارند. به تعبیر دیگر در بیان شما قبل از نفس نباتی هم حیات داریم، ولی در فلسفه از این مرحله آغاز میشود.
ریاضی درباره این موضوع اظهار کرد: نمو همان حرکت است؛ در زمان فارابی و بوعلی سینا و حتی تا زمان متأخر چون میکروسکوپ نبود، نتایج نظریات فرق دارد و اگر امروز ابن سینا بود، حتما سخنان جدیدی میگفت و کتابهایش را اصلاح میکرد. الان در فیزیک سخن از کوانتوم است، ولی در آن دوره ابزار لازم را نداشتند و با توجه به امکانات خود مطالب علمی خوبی نوشتهاند و اگر امروز بودند، با وجود میکروسکوپ، قطعا از نباتات هم پایینتر رفته و میکروبها را جزء جمادات نمیدانستند.
استاد دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که نگاه شما به حیات مادی است، گفت: وقتی ما دندان درد داریم، با آن فیزیکالیستی و مادی برخورد میکنیم؛ یعنی قرص میخوریم تا درد کم شود، در حالی که درد مادی نیست. در هر علم و تخصصی گفته میشود که از منظر تخصصی خودم میخواهم مسئله را حل کنم و آنچه بنده بیان میکنم از منظر بیوشیمی است. لذا باید فیزیکالیستی و مادی برخورد کنم. البته مدعی نیستم که همه چیز را درست میگویم و بلدم، ولی نتیجه تحقیقات چند دههای بنده نشان میدهد که حیات پدیدهای است که از پیچیدگی اجزای مختلف یک سامانه به وجود میآید.
انتهای پیام