به گزارش ایکنا، آمریکا هفته پیش اعلام کرد که بیش از ۳ هزار پرسنل نظامی این کشور با دو کشتی جنگی وارد دریای سرخ شدهاند که بخشی از واکنش این کشور پس از توقیف نفتکش توسط ایران است. تقویت نیروی نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس با هدف حمایت از امنیت تجارت جهانی نفت روی دریا و مقابله با توقیف نفتکش ها از سوی ایران عنوان شده است.
حشمتالله فلاحتپیشه، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در گفتوگو با ایکنا درباره اقدام اخیر دولت بایدن و اهداف آمریکا از اعزام نیروی نظامی به منطقه خلیج فارس گفت: اقدام آمریکاییها در اعزام یک تیم نظامی ویژه به منطقه خلیج فارس و دریای عمان به اسم و عنوان رفع تهدید ایران است اما در اصل اقدام و سیاستی برای حفظ پایگاههای نظامی، سیاسی واقتصادی سابق آمریکا در منطقه است.
وی افزود: دولت آمریکا اعلام کرده بود در راستای راهبرد امنیت ملی ربع اول قرن 21، بخش اعظم ناوگان آمریکا در خلیج فارس و دریای عمان به واسطه چالش هژمونیک با چین به دریای چین منتقل میشود اما از آن زمان آمریکاییها با یک شرایط بدون تعارف در میان متحدان منطقهای خودشان مواجه شدند و متحدانی مانند عربستان به راحتی به سمت روسیه و چین رفتند و توافقنامههای امنیتی و حتی خرید تسلیحات منعقد کردند و همکاریهای راهبردی بلندمدت با چین شکل گرفت.
فلاحتپیشه اظهار کرد: این اتفاق یک نشانه و هشدار جدی برای آمریکاییها بود. راهبرد اقتصادی تعریفشده از سوی اعراب برای مقاطع زمانی 6 تا 20 ساله با چین بدین معناست که آنها حاضر نیستند در چالش هژمونیک آمریکا با چین مداخلهای به نفع آمریکا داشته باشند.
این کارشناس مسائل بینالملل بیان کرد: به نظر میرسد آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که دلیل اصلی عنانگریزی اعراب، ندیدن جای پای نظامی آمریکا در منطقه است و براین مبنا به دنبال بهانهای برای بازگشت بخشی از نیروهای نظامی خود به منطقه در قالب یک عملیات ویژه هستند که بخشی از دغدغه کشورهای عربی است. آنها در این راستا موضوع ایران را بهانه کردند و در عمل حدود 3 هزار نیروی نظامی خود را به منطقه بازگرداندند. به اعتقاد من هدف اصلی بیش از کنترل ایران، کنترل چین در منطقه در شرایط کنونی و در بلندمدت نیز جلوگیری از دیگر راهبردگریزیهای متحدان منطقهای آمریکاست.
فلاحتپیشه درباره تبعات این اقدام و احتمال درگیری نظامی در منطقه گفت: اگر این اقدام آمریکا بخشی از یک راهبرد جنگ سرد باشد، به معنای این است که آمریکاییها در پی اعمال بخشی از سیاستهای زمان جنگ سرد خود در منطقه هستند هرچند که بازهم اولویت آنها چین است اما نمیخواهند در کوتاهمدت مدیریت تحولات از دست آنها خارج شود اما اگر آمریکاییها سعی کنند این موضوع را تبدیل به یک راهبرد مقابله جدی کنند و سیاست اسکورت کشتیها را به زعم خود در مقابل تهدید ایران، در دستور کار قرار دهند چند مسئله پیش میآید.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در تشریح این مسائل گفت: اولین مسئله آن است که صاحبان، مالکان و کشورهای صاحب پرچم این کشتیها تا چه حد حاضر هستند با آمریکاییها همراهی کنند. زیرا وقتی نیروهای نظامی در یک کشتی مستقر میشوند آن کشتی تحت مقررات وضعیت جنگی قرار میگیرد و شرکتهای بیمه یا این کشتیها را بیمه نمیکنند یا اگر بیمه باشند در این وضعیت از خدمات بیمه مستثنی هستند زیرا در شرایط جنگی خسارتها باید در چالش بین دولتها پرداخت شود و این موجب یک چالش بزرگ برای صاحبان و کشورهای صاحب پرچم این کشتیها است.
وی ادامه داد: مسئله دوم این است که طبق قوانین داخلی آمریکا، مقدمه حضور نظامیان آمریکایی در هر کشور، پذیرش حق کاپیتولاسیون از سوی کشور میزبان است. برای نمونه چون عراقیها در سال 2011 میلادی حق کاپیتولاسیون را برای نظامیان آمریکایی نپذیرفتند، اوباما مجبور شد که نظامیان آمریکایی را از عراق خارج کند اما همان زمان مجلس سنای افغانستان با پذیرش این حق موافقت کرد و لذا آمریکاییها 16 پایگاه نظامی خود را تا زمان به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان حفظ کردند.
فلاحتپیشه اظهار کرد: مسئله حضور نیروهای نظامی در کشتیها به همین شکل است و عرشه کشتیها عرشه پرچم کشور میزبان است و کشور میزبان برای حضور نیروهای نظامی آمریکا باید طبق قوانین داخلی آمریکا حق کاپیتولاسیون را بپذیرد.
وی بیان کرد: سومین و مهمترین مسئله احتمال درگیری نظامی میان ایران و آمریکاست. تاکنون نظارت ایران بر تنگه هرمز برمبنای نظارت بر یک تنگه اقتصادی شکل گرفته و براساس حقوق بینالملل این آبراه نیز یک آبراه اقتصادی و تجاری تعریف شده است. حال زمانی که یک فرد نظامی یا یک اسلحه در داخل یک کشتی باشد تعریف ایران از آن، یک کشتی نظامی است و به طور طبیعی ایران هم مقررات نظامی خود را در تنگه هرمز ارتقا خواهد داد و نتیجه ارتقای دو رفتار نظامی نزدیک شدن به چالشها و درگیریهای نظامی احتمالی است. اگر یک کشتی توقیف شود بالاخره رفع توقیف میشود اما اگر یک کشتی به محل جنگ تبدیل شود، آن کشتی و خدمه آن به احتمال زیاد نابود میشوند و اینها شرایطی است که به نظر میرسد آمریکاییها پیشبینی نکردهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه اجرای سیاست اسکورت نظامی کشتیها از سوی آمریکاییها در تنگه هرمز با چالشهای مختلف سیاسی، حقوقی، نظامی و امنیتی روبرو است، گفت: به اعتقاد من آمریکاییها هدف بالاتری را دنبال میکنند؛ آنها میخواهند دوباره سایه حضور خود را در منطقه بگسترانند؛ سایهای که برداشته شده بود و باعث شد حتی عربستان به سمت ایران حرکت کند.
فلاحتپیشه درباره احتمال تأثیر این اقدام آمریکاییها در کند کردن یا اختلال در تحولات مثبت اخیر در منطقه از جمله از سرگیری روابط ایران و عربستان گفت: به اعتقاد من عربستانیها رابطه با ایران را به مثابه یک رابطه ثانویه تعریف کردهاند و تعلل در بازگشایی سفارتخانه خود در تهران، به معنای آن است که خود را یک مسافر میدانند و اتفاقاً در همین زمان هم دیدیم برخی چالشهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به یکباره دوباره برجسته شدند؛ مانند موضوع جزایر سهگانه ایرانی و میدان گازی آرش و برخی مسائل دیگر.
وی اظهار کرد: الان هم عربستانیها به نوعی در حال فروش توافق پکن و احیای رابطه با ایران به آمریکا هستند. دغدغه عربستانیها از زمان حمله به آرامکو این بود که آمریکاییها به تعهدات امنیتی خود در قبال متحدان منطقهای عمل نمیکنند و در این راستا اقداماتی مانند نزدیک شدن به چین و روسیه و تنشزدایی با ایران را بدون اطلاع آمریکا انجام دادند. حال که آمریکاییها متوجه تبعات فقدان سایه حضور خود در منطقه شدهاند عربستانیها با بهرهبرداری از این مسئله در حال باز کردن پرونده جدیدی با آمریکا هستند.
فلاحتپیشه درباره محتوای این پرونده جدید گفت: محتوای این پرونده آن است که سعودی میخواهد در قالب کشورهای همکار با ناتو یا باید چتر حمایتی آمریکا از عربستان تبدیل به یک قانون شود یا اینکه سعودیها به حرکت و نزدیکی خود به سمت چین، روسیه و ایران ادامه میدهند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان اظهار کرد: اکنون در مرحله بازی عربستان قرار داریم و به نظر من نباید به سرعت سفارت خود را در ریاض بازگشایی میکردیم بدون اینکه بهره چندانی از این توافق برده باشم، چرا که عربستان همچنان در حال بهرهبرداری از این توافق به منزله یک برگ بازی است.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام