کد خبر: 4166483
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۵
در صحبت قرآن/ 221

چشم روشنی پنهان خداوند برای نیکوکاران

خوبی و زیبایی، هر دم به چهره‌ای دیگر ظاهر می‌شوند و به افسون نگاه و لبخند، نیکوکار را تا حرم آن یار یگانه، سرچشمه همه خوبی‌ها و زیبایی‌ها، هدایت می‌کنند و آنجاست که هیچ کس نمی‌داند که پروردگارش چه هدیه و چشم روشنی تازه‌ای به او عطا خواهد کرد.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و بیست و یکمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «چشم روشنی پنهان خداوند برای نیکوکاران» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿سجده۱۷﴾

هیچ نفسی نمی‌داند و در خاطرش نمی‌گنجد آنچه را که خداوند برای او به پاداش اعمال، چه بهجت و شادی و چه چشم روشنی در پرده نهان داشته است(17). 
مژده‌ای است شیرین و عشق آگین به همه کسانی که کار نیکو می‌کنند و چشم امید به پاداش ابدی پروردگار خویش دارند. نخستین نعمتی که خداوند به نیکوکاران عطا می‌کند این است که چشم ایشان را به جمال فرشته نیکویی روشن می‌گرداند. 

چون در جهان با کمال اشتیاق به سوی آن فرشته حرکت می‌کردند، نخستین پاداش ایشان رسیدن به همان فرشته است و البته نیکوکاران حقیقی عالم در انتظار پاداش دیگری نیستند. خوبی و زیبایی، هر دم به چهره‌ای دیگر ظاهر می‌شوند و به افسون نگاه و لبخند، نیکوکار را تا حرم آن یار یگانه، سرچشمه همه خوبی‌ها و زیبایی‌ها، هدایت می‌کنند و آنجاست که هیچ کس نمی‌داند که پروردگارش چه هدیه و چشم روشنی تازه‌ای به او عطا خواهد کرد. آن چشم روشنی شاید روشن شدن چشم خوبان به دیدار پادشاه خوبان است: 

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی‌تو به جان آمد، وقت است که باز‌آیی (حافظ) 

و آن دیدار خود به تنهایی با همه نعمت‌های دو عالم برابر است و مژده این چشم‌روشنی عارفان را در همین جهان نقد حال می‌شود، چنانکه حافظ و نظامی و دانته و سعدی و مولانا و دیگران هر یک به زبانی از این چشم روشنی که هیچکس نمی‌داند چیست در پرده الفاظ و عبارات عاشقانه سخن گفته‌اند.

دانی که چیست دولت، دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن (حافظ) 

یافت شبی چون سحر آراسته
خواسته‌های به دعا خواسته (نظامی) 

کار من از طاقت من در گذشت
کاب حیاتم ز دهن درگذشت (نظامی) 

نظامی در دیباچه مخزن الاسرار در فصل باغ دل در وصف دیداری که با دلداری کرده گفته است که شبی از روز روشن‌تر تمامی آرزوهایی که تاکنون مردمان به دعا خواسته‌اند بر من حاصل گردید چنانکه از طاقت من بیرون بود که نه تنها مرا آب حیات دادند بلکه در آب حیات غرق کردند. 

حافظ نیز در غزل معروف «دوش دیدم که ملائک» مشابه همین احوال را نقل می‌کند و سخن نظامی و حافظ با آنچه دانته از واقعه دیدار فرخنده خویش حکایت کرده مشابه است. 
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند 
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند 
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده ‌شبی
آن شب قدر که این تازه‌براتم دادند 
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
که بر آن جور و جفا صبر و ثباتم دادند 
بعد ازین موی من و آینه و وصف جمال
که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند
اینهمه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند 

رایحه لطیف این چشم روشنی فرخنده را از اشعار سعدی نیز به مشام می‌رسد: 

منم یا رب در این دولت که روی یار می‌بینم
فراز سرو سیمینش گلی پربار می‌بینم
ز گردون نعره می‌آید که اینت بوالعجب کاری
که سعدی را ز روی دوست برخوردار می‌بینم (سعدی) 

گویم قمری بود کس از من نپسندد
باغی که به هر شاخ درختش قمری بود (سعدی) 

انتهای پیام
captcha