به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «علم جدید به مثابه ابزار تبلیغ دین نزد علمای دوران قاجار» امروز شنبه 8 مهرماه از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. امیرمحمد گمینی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
برای بررسی پیشینه این بحث ابتدا لازم است به دیدگاههای سید محمدعلی حسینی شهرستانی معروف به هبةالدین شهرستانی درباره نجوم جدید اشاره کنم. شهرستانی مدعی است در روایات، نجوم جدید به صراحت آمده و این روایات جز با نجوم جدید تفسیر نمیشود. مثلاً اگر در روایت آمده که زمین بر شاخ گاو قرار گرفته است، منظور این روایت، مدار سیاره است و این شاخ، اشاره به مدار بیضی سیارات به دور خورشید دارد. وی قانون اول کپلر را هم میخواهد از این روایت استخراج کند. پیش از هبةالدین شهرستانی، ظاهراً علمای شیعه اظهار نظر چندانی درباره نظریه خورشدی مرکزی در ایران نکردهاند و در واقع شواهدی نداریم که علمای شیعه با نجوم جدید مخالفتی کرده باشند همانند آن اتفاقی که بین گالیله و کلیسای کاتولیک افتاد.
جالب است در طول تمام این سالهای دوران حکومت ناصرالدین شاه که دوران اوج ورود علم جدید به ایران است و افرادی همانند نجمالدوله، نجوم جدید را در جامعه تبلیغ میکردند مشاهده نمیکنیم علمای شیعه اصولی با این موضوع در افتاده و آن را تحریم کرده باشند بلکه فقط محمدحسین شهرستانی است که البته مخالفت وی دینی نیست بلکه علمی است. به همین دلیل تکفیری علیه علوم نجوم جدید در آن دوران وجود ندارد.
از اوایل دوره ناصری مشاهده میکنیم رهبر اصلی فرقه شیخیه در آن روزگار یعنی محمد کریمخان کرمانی که پیروان بسیار زیادی در کرمان داشت و مردم در مسائل مختلف با او در ارتباط بودند چند رساله در رد نجوم جدید مینویسد و اینها را متضاد با آموزههای دینی میداند. وی میگوید ما در اسلام به سمت آسمان دعا میکنیم بنابراین باید در وسط عالم باشیم در غیر اینصورت این نظم به هم میخورد. البته دلایل وی باز هم عمدتاً از جنس دلایل فلسفی است اما کسی که ترویج علم جدید در دوران ناصری را بر عهده داشت اعتضاد السلطنه، وزیر علوم ناصری بود که روزنامه علمیهِ دولتِ علیهِ ایران را دارا بود و اتفاقا مطالب نجومی این مجله از دیگر مطالب بیشتر است. وی و کرمانی همانند آب و آتش بودند.
سؤال این است که آیا علمای شیعه اولین کسانی بودند که توانستند بین آیات و روایات و نجوم جدید ارتباط برقرار کرده و مفهوم اعجاز علمی قرآن را مطرح کنند؟ واقعیت این است که علمای شیعه، نه تنها اولین نفر نبودند بلکه آخرین نفر بودند و پیش از آنها علمای اهل سنت اینکار را انجام دادند و محمد عبده و رشید رضا، اینکار را کردند. آنها بین آیات قرآن و علوم جدید ارتباط میدیدند و موضوع اعجاز علمی را مطرح کردند و مثلا میگفتند اگر در قرآن گفته شده «فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ؛ سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادریم» (معارج/ 40) منظور کروی بودن زمین است. اما آیا اعجاز علمی اولین بار در میان مسلمانان اتفاق افتاد؟ جواب منفی است چون واقعیت این است که استفاده از سرمایه علم جدید برای تبلیغ دین، اولین بار توسط علمای کلیسای کاتولیک انجام شد که بزرگترین دشمنان علم جدید هم بودند و سر این مسئله که خورشید مرکز است یا خیر با گالیله در افتادند ولی بعدها از همین علم جدید برای تبلیغ دین بهره برده و پس از آنها اهل سنت اینکار را انجام دادند.
به مرور زمان علمای شیعه هم به این فکر افتادند که از علم جدید برای تبلیغ دین استفاده کنند. مثلاً در کتاب «البیان فی تفسیر القرآن» اثر آیت الله خویی، نمونه این موضوع را مشاهده میکنیم. آیتالله خویی، تحت تاثیر هبهالدین شهرستانی قرار گرفته بود و شواهد آن هم در کتاب وی در تفسیر آیه «الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّىٰ؛ همان خدایی که زمین را آسایشگاه شما قرار داد و در آن راهها برای شما پدید آورد؛ و هم از آسمان آب نازل کرد تا به آن آب آسمانی انواع نباتات مختلف از زمین برویانیدیم» (طه/ 53) وجود دارد که میگوید این آیه به زیبایی به حرکت زمین اشاره میکند. وی معتقد است حرکت مهد و زمین شباهت چندانی ندارند مگر اینکه هر دو آرام حرکت میکنند و انسان آن را حس نمیکنند. بنابراین مسائل علمی از قبل در آیات قرآن گفته شده است.
برخی علمای شیعه اساساً میگفتند که نجوم جدید مربوط اهل بیت(ع) و مخصوصاً امام صادق(ع) و جابر بن حیان است و بعداً به دست غربیها رسیده است لذا نه ریشه غربی بلکه ریشه اسلامی دارد. البته بسیار از افراد شک دارند که متون جابر بن حیان، در قرن دوم یعنی زمان امام جعفر صادق(ع) نوشته باشند چراکه در متون متقدم رجالی شیعی اشارهای به جابر بن حیان وجود ندارد. به همین دلیل متخصصانِ متونِ جابری معتقدند احتمالا گروهی از اسماعیلیه در قرون سوم و چهارم این متون را نوشته و آن را به امام صادق(ع) نسبت دادهاند.
تا الان مقدمهای درباره نحوه مواجهه علمای شیعه با علوم جدید را بیان کردم و در ادامه به دیدگاههای یکی از علمای دوران قاجاریه یعنی محمدحسین کاشف الغطا درباره علوم جدید میپردازم. وی کتب متعددی دارد که نظریات خود درباره علوم جدید مخصوصاً اعجاز علمی قرآن را مطرح کرده است که از جمله آنها کتاب «الدین و الاسلام» است که قبل از دوران مشروطه نوشته شده است. وی در این کتاب در مورد نظریه تکامل اظهار نظر میکند و ضمن اظهار نظر درباره نظریه تکامل داروین که وارد دنیای اسلام هم شده بود میگوید که نجوم جدید را قبول ندارد. البته این دیدگاه در آن دوران پذیرفته شده بود. وی این مسئله را با نظریه تکامل انسان مقایسه میکند و میگوید اینکه منشأ انسان از میمون است مانند این است که بگوییم درخت بید از نخل یا زیتون از انگور است و برعکس، لذا وی با نظریه تکامل انسان مخالف است. تلقی بنده این است که وی تکامل به طور کلی را رد نکرده و بیشتر مسئله تکامل انسان را در نظر داشته و با آن مخالفت کرده است.
کاشف الغطا میگوید قرآن، نظریه حرکت خورشید را تایید نمیکند. همچنین وی درباره آیه 88 سوره نمل که خداوند فرموده است: «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ۚ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ ۚ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ؛ و در آن هنگام کوهها را بنگری و جامد و ساکن تصور کنی در صورتی که مانند ابر (تند سیر) در حرکتند. صنع خداست که هر چیزی را در کمال اتقان و استحکام ساخته، که علم کامل او به افعال همه شما خلایق محیط است». اعتقاد دارد این آیه میتواند اشارهای به حرکت زمین باشد البته به شرط اینکه فکر نکنیم این آیه درباره اوضاع قیامت است؛ هرچند بسیاری از مفسران از جمله علامه طباطبایی آن را درباره اوضاع قیامت میدانند. در عبارات کاشف الغظا مشاهده نمیکنیم که وی از این آیات، اعجاز علمی را نتیجه بگیرد بلکه برعکس میگوید درستی نجوم جدید محرز است اما باید آیات قرآن را به گونهای تفسیر کنیم که با آن سازگار باشد.
انتهای پیام