کد خبر: 4175383
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۴
در صحبت قرآن/ 255

مراتب متعالی نفس

لذت نفس مطمئنه در ادراک و مصاحبت حق است و برخلاف عامه مردمان که به سبب غلبه نفس اماره حق را تخل احساس می‌کنند، نفس ناطقه را چیزی خوش‌تر و شیرین‌تر از حق نیست.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و پنجاه و پنجمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در بیان مراتب متعالی نفس» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾
ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ﴿۲۸﴾
فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿۲۹﴾
وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿۳۰﴾ ( فجر 30-27) 

ای نفس قدسی متین و مطمئن(27) امروز به سوی پروردگارت باز گرد، تو از وی خشنود و او از تو خرسند(28) پس در جرگه بندگان من درآی(29) و به بهشت من داخل شو(30) 
لذت خطاب خداوند با نفس آدمی و ذوق و مستی این تخصیص در وهم نمی‌گنجد. این خطاب موهبتی چندان عظیم است که آدمی بی‌اختیار چون حافظ می‌گوید: 
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم 
نفس مطمئنه، ابراهیمی است پس از آزمون زنده کردن مرغان یا اسماعیلی است پیش از آزمون قربانی، آیینه‌‌ای است پاک از غبار انکار که نقش جمال الهی در آن هویدا است و هنگام مرگ در مقام آرامش و اطمینان است و علی‌وار گوید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا» یعنی اگر پرده برگیرند، یقین من افزون نخواهد شد. 
اما نفس راضیه مرضیه مقامی است که در آن معشوق از عاشق کمال رضایت را دارد و عاشق نیز از معشوق در کمال خشنودی است و حالی خوشتر از این در جهان نیست، زیرا در بیشتر موارد یا چنان است که خدا از بنده راضی نیست به سبب قصور در اجرای فرامین عشق و یا بنده از پروردگار راضی نیست به سبب بی‌خبری و شکایت از حکمت و مقصود پروردگار در مشیّت‌ها و یا حالی ناخوش‌تر از این دو که نه خداوند از بنده راضی است و نه بنده از خداوند و این از نشانه‌های فراق و بُعد و دوری از خداست. 
اما نفسی را که به مقام رضایت متقابل با پروردگار رسیده در هنگام مرگ یکی از فرشتگان «ناشطات نشطا» که جان مومنان را به نشاط و انبساط می‌ستانند در می‌رسد و پیام مستی‌بخش خداوند را در گوش انسان می‌خواند که: «ای صاحب نفس مطمئنه به سوی پروردگارت بازگرد، تو از وی خشنود و او از تو خشنود، پس در جرگه بندگان من در آی و به بهشت من داخل شو» 
حکیم ابونصر فارابی در فصوص الحکم گفته است هر قوه‌ای را لذتی است که نشان رسیدن آن قوه به کمال لایق حال اوست، چنانکه قوه ذائقه را از شیرینی لذت است زیرا رفع نیاز بدن و کمال او در آن شیرینی است. اما لذت نفس مطمئنه در ادراک و مصاحبت حق است و برخلاف عامه مردمان که به سبب غلبه نفس اماره حق را تخل احساس می‌کنند، نفس ناطقه را چیزی خوشتر و شیرین‌تر از حق نیست. از این رو به هر چه حق و حقیقت است رو می‌کنند و از هر آنچه ناحق است روی درمی‌کشند. 
زیرا جرگه بندگان حقیقی همان حلقه عشق است و بهشتی خوش‌تر از حلقه عشق نیست چه در این جهان و چه در نشئه آخرت. انسان از بهشتی به بهشتی دیگر می‌رود زیرا نفس مطمئنه هر کجا هست در بهشت است، بهشتی که انبساط وجود خود اوست. 
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمئی چند پریزاده کنی (حافظ) 
عشق به زیبایی و دانایی و نیکویی و مصاحبت دانایان و نیکوان و هنرمندان بهشت نقد است که گاه از آن تعبیر به خرابات و میخانه کرده‌اند.

انتهای پیام
captcha