
۳۶۵ روز در صحبت
قرآن، نوشته
استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و هفتاد و یکمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در کیفیت نزول وحی توسط روحالامین» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿۱۵﴾
الْجَوَارِ الْكُنَّسِ ﴿۱۶﴾
وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ ﴿۱۷﴾
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ ﴿۱۸﴾
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿۱۹﴾
ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ ﴿۲۰﴾
مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ﴿۲۱﴾
وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ ﴿۲۲﴾
وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ ﴿۲۳﴾
وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ ﴿۲۴﴾
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ﴿۲۵﴾
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ ﴿۲۶﴾
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۲۷﴾
لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ ﴿۲۸﴾
وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۲۹﴾(تکویر)
سوگند به ستارگان بازگردنده که به گردش آیند(15) و در مکان خود رخ پنهان کنند(16) و سوگند به شب تار هنگامی که روی جهان را تاریک گرداند(17) و سوگند به صبح روشن هنگامی که نفسی برزند و عالم را به روی خود بیفروزد(18) سوگند به این آیات الهی که همانا قرآن کلام سفیر بزرگوار حق جبرئیل است(19) که فرشتگان از او اطاعت میکند(20) امین وحی الهی است(21) و این یار و مصاحب شما، محمد، هرگز دیوانه نیست(22) همانا که او آن فرشته باکرامت را در افق اعلای مشرق مشاهده کرد(23) و این رسول در بیان اسرار غیب بخل نمیورزد (بلکه شما را از آن آگاه میکند)(24) و این کلام او سخن شیطان رجیم نیست(25) پس شما ای اهل عالم به کجا میروید(26) این قرآن نیست مرگ ذکر و موعظهای برای جمیع عالمیان(27) برای هر کس که بخواهد راست و درست گردد(28) و شما(منکران و معاندان) هرگز نخواهید(که به صراط مستقیم درآیید) مگر آنکه پروردگار عالمیان خواسته باشد(29).
این قطعه به جعبه جواهری ماننده است که هر دم از آن لعلی و دُری بیرون میآید نخست خداوند چهار سوگند یاد میکند به چهار پدیده طبیعت: دو پدیده از ستارگان و دو پدیده دیگر: یکی شب، هنگامی که پرده تاریکی بر جهان میافکند و یکی صبح روشن که نفسی برمیزند و آفاق روشن میشود. آنگاه فرماید: بدین پدیدههای شگفت سوگند که این سخنان قرآن بافته خیالات این و آن نیست، بلکه کلام سفیر با کرامت حق و ملک مقربی است که فرشتگان از او اطاعت میکنند و نزد خداوند مقام و مرتبتی بلند دارد و آن سفیر جبرئیل است که امین درگاه خداست و هیچ خیانتی در انتقال امانت نمیکند و سپس میافزاید که: این دوست شما محمد این سخنان را از روی جنون و آشفتگی نمیگوید بلکه او آن فرشته عالی مقام را در افقی بلند و آشکار مشاهده کرد و کلام و پیام الهی و گوهرهای حکمت را از او دریافت داشت و او بر بخشش این گوهرهای غیبی خسّت و ظنّت نمیورزد بلکه بیدریغ آن را با شما در میان میگذارد و نیز شیطانی در این میان سخنی نگفته است تا کلامی به او منسوب شود و آیات شیطانی به حساب آید. پس شما ای مردمان با این وحی روشن الهی به کجا میروید و به دنبال کدام حق و حقیقت از این روشنتر میگردید؟ این کلامی است که عالمیان را به یاد میآورد از عهدی که با پروردگار خود بستهاند و این کلامی است که هر کس از شما بخواهد راست و درست شود میتواند ازآن بهره گیرد و البته چنین است که شما آن راه مستقیم را نخواهید خواست مگر آنکه پروردگار عالمیان خواسته باشد.
در آیه آخر ممکن است شائبه جبر احساس شود که خواست آدمیان به دست خود ایشان نیست و وابسته به خواست الهی است اگر خدا بخواهد آنها خواهند خواست. اما چون ما آدمیان از مشیّت الهی باخبر نیستیم چه بهتر که توجّهی به این شائبه نکنیم و بگوییم بهتر است ما راه راست را بخواهیم و طلب کنیم تا این خواست ما نشان خواست الهی باشد نه علت آن.
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم (سعدی)
گویی آن صبح کجا رفت که شبهای دگر
نفسی میزد و آفاق منوّر میشد (سعدی)
بیا، آخر تا چند بیگانهای در میانه سودها و سوداها (فیه ما فیه)
بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری
چو ما به هر دو جهان خود کجاست دلداری
بیا بیا و به هر سوی روزگار مبر
که نیست نقد تو را پیش غیر بازاری
بیا به جانب دارالشفای خالق خویش
کز آن طبیب ندارد گزیر بیماری
بیا و فکرت من کن که فکرتت دادم
چو لعل میخری از کان من بخر باری
بپای جانب آن کس برو که پایت داد
بدو نگر به دو دیده که داد دیداری (دیوان شمس)
اهتزازی از معانی این آیات را در اشعار زیر مییابیم:
ای دهنده عقلها فریاد رس
تا نخواهی تو نخواهد هیچ کس
هم طلب از توست، هم آن نیکویی
ما کهایم، اول تویی آخر تویی
هم تو گوی و هم تو بشنو، هم تو باش
ما هم لاشیم، با چندین تراس
جبر باشد پرّ و بال کاملان
جبر هم زندان و بند کاهلان
بال بازان را سوی سلطان برد
بال زاغان را به گورستان برد (مثنوی)
آیه «فاین تذهبون» یعنی پس به کجا میروید؟ خود یک کتاب است، اگر آن را باز کنند و بخوانند. کتاب oue vadis (کجا میروی)، اثر هنریک سنکویچ، از بزرگترین نویسندگان لهستان که پرفروشترین کتاب آن دیار بوده است حکایت عبرتآموز و جذّابی است از حوادث دوران اولیه رشد مسیحیت که در آن شکوه ایمان و استقامت در برابر ظلم و ستم بخصوص در صحنه آخر که پهلوان قصه برای نجات دختری قدیس چون ژاندارک با یک گاو وحشی نبرد میکند و گردن گاو را با دستهای خود میشکند، به نمایش گذاشته شده است و پس از پایان داستان و غلبه حق بر باطل نخست عبارت کجا میروی معنایی ژرف و تکاندهنده به خود میگیرد. این کتاب به فارسی فصیح و روان ترجمه شده و فیلم باعظمتی نیز از داستان آن با همین عنوان oue vadis در سالهای شکوفایی فیلمهای ارزنده در هالیوود ساخته شده است.
ستارگان آسمان بعضی ثوابتند که پیوسته با حرکتی ثابت از مشرق به مغرب میروند و این انعکاس حرکت وضعی زمین است و بعضی سیاراتند که حرکات خاص دارند، گاهی متوقف میشوند و گاهی باز میگردند و گاهی رخ نهان میکنند و برای شرح بیشتر میتوان به کتابهای ساده ستاره شناسی مراجعه کرد.
انتهای پیام