دعای مضطران پریشان روزگار
کد خبر: 4181376
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۹
در صحبت قرآن/ 281

دعای مضطران پریشان روزگار

غیر از خدا هیچ کس در جهان نیست که دعای نیازمند بیچاره‌ای را برآورده کند و سختی‌ها و بلاها را از او بگرداند و باز بر ایشان رحمت کند و ایشان را در روی زمین به قدرت و اقتدار پادشاهی برساند.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
 
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
 
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
 
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و هشتاد و یکمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «دعای مضطران پریشان روزگار» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
 
أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۶۲﴾
أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۳﴾(نمل)
 
کدامین کس(جز خدایی یکتا) که دعای بیچارگان مضطر را به اجابت می‌رساند و رنج و محنت آنان را بر کناری می‌کند و شما مومنان را در زمین خلیفه(و صاحب قدرت) می‌گرداند؟ آیا با وجود چنین خدای یکتا و یگانه‌ای در جهان خدای دیگری تواند بود؟(البته نخواهد بود) اما اندکی از مردم از این حقیقت آگاه می‌شوند(62) آیا آن کیست که در تاریکی‌های برّ و بحر عالم شما را(به نور خورشید و ماه و ستارگان) هدایت می‌کند؟ و کیست که بادها را از رحمت خویش به مژده و بشارت بر مردمان می‌فرستد. آیا با چنین خدایی خدای دیگری هست(هرگز نیست) و او بسی برتر و بالاتر است از آنچه(جاهلان و مشرکان) شریک وی می‌شمرند(63). 
 
این آیات قدسی شاید همان کلماتی باشد که آدم از پروردگارش آموخت تا به شفاعت آن به درگاه خدا بازگردد و از هیبت آن خطاب «اهبطوا» آرام گیرد. ما فرزندان آدم از صحف آسمان این گونه کلمات بسیار آموخته‌ایم و می‌توان گفت که دعاهای قرآنی همه از گنجینه‌ همان کلمات باشد که خداوند به آدم تلقین فرمود (بقره37).
 
این دعا را مردمان اغلب در هنگام سختی و بلا به صورت فردی یا گروهی تلاوت می‌کنند در این دعا آدمی می‌آموزد که غیر از خدا هیچ کس در جهان نیست که دعای نیازمند بیچاره‌ای را برآورده کند و سختی‌ها و بلاها را از او بگرداند و باز بر ایشان رحمت کند و ایشان را در روی زمین به قدرت و اقتدار پادشاهی برساند و عجبا که آدمیان بت بی‌جانی را یا انسان حقیر و ناتوانی را به جای پروردگار غنی و مقتدر طلب می‌کنند و از بت‌های باطلی چون جاه طلبی و تکبر و حرص و ظلم کمک می‌گیرند و ایشان را به تضرع و زاری می‌خوانند تا خواسته‌هایشان برآورده شود در حالی که اگر به حق و حقیقت روی آورند و به خوبی و راستی و درستی و زیبایی متمایل شوند اوست که می‌تواند در ظلمات غم و غصه عالم، نفس رحمانی خود را چون بشارتی برای بندگان بفرستد و دل‌های ایشان را شاد کند. آیا باز آدمیان برای چنین پروردگاری شریک و نظیر و بدیل قائل می‌شوند؟ 
 
اهتزازی از معانی این دعا را در اشعار نظامی و عطار می‌یابیم. 
 
یار شو ای مونس غمخوارگان
چاره کن ای چاره بیچارگان 
بر که پناهیم تویی بی‌نظیر
در که گریزیم تویی دستگیر 
جز درِ تو قبله نخواهیم ساخت
گر ننوازی تو، که خواهد نواخت 
دست چنین پیش که دارد که ما
زاری از این بیش که آرد که ما 
درگذر از جُرم که خواهنده‌ایم
چاره ما کن که پناهنده‌ایم 
پیش تو گر بی‌سر و پای آمدیم
هم به امید تو خدای آمدیم 
ای خدای بی‌نهایت جز تو کیست
چون تویی بی‌حدّ و غایت جز تو چیست 
یا اله العالمین درمانده‌ام
غرق خون بر خشک، کشتی رانده‌ام 
دست من گیر و مرا فریاد رس
دست بر سر چند دارم چون مگس
ای گناه امرز و عذرآموز من
سوختم صد ره چه خواهی سوز من 
یا رب آگاهی ز یارب‌های من
حاضری در ماتم شبهای من 
ماتمم از حد بشد سوری فرست
در میان ظلمتم نوری فرست 

 

انتهای پیام
captcha