نقدی بر تحریف گزارشات تاریخی مرتبط با زندگی حضرت فاطمه(س)
کد خبر: 4190293
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۰
یادداشت

نقدی بر تحریف گزارشات تاریخی مرتبط با زندگی حضرت فاطمه(س)

سخنان امام جمعه شهر ریزه تایباد در نفی شهادت حضرت زهرا(س) و حوادثی چون احراق بیت و .. مخالف با منابع متقن و مسلم و مورد اعتماد خود اهل سنت است.

محمدکاظم اسماعیلیبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدکاظم اسماعیلی؛ پژوهشگر بنیاد بین‌المللی امامت با ارسال یادداشتی به ایکنا به نقد نظرات امام جمعه یکی از شهرهای تایباد پرداخت.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

در روزهای اخیر، کلیپی از نماز جمعه اهل سنت یکی از شهرها، از توابع تایباد، در فضای مجازی منتشر شد که امام جمعه محترم، با بیان مباحثی در زمینه عقاید اهل سنت نسبت به حضرت فاطمه(س)، در صدد وارونه جلوه‌دادن برخی از «واقعیات تاریخی» است، که بایسته است در فضای علمی و با استناد به منابع مورد اعتماد اهل سنت، مورد بررسی قرار گیرد:

امام جمعه محترم، با تأکید بر کلمه وفات به جای شهادت، گویا در صدد انکار شهادت آن حضرت بر آمده است در حالی که در برخی منابع اهل سنت، ماجرای حمله به خانه، مضروب‌شدن حضرت فاطمه و سقط جنین گزارش شده است همان گونه که شهرستانی از قول نظام نقل می‌کند.[1](الملل و النحل، 1/57) و ذهبی از «ابی دارم» ماجرای ضربه به حضرت فاطمه(س) و سقط حضرت محسن را نقل می‌کند، گر چه ذهبی بر اساس دیدگاه شخصی، نظر وی را نمی‌پذیرد اما می‌توان باورمندی نسبت به این واقعه را نزد گروهی از اهل سنت همچون ابی دارم کشف کرد.(سیر اعلام النبلاء، 15/576)

همچنین واقعه بیعت‌ستانی و تهدید به احراق بیت، در منابع اهل سنت نقل شده است، از جمله خلیفه اول به دلیل مخالفت حضرت علی(ع)، خواستار بیعت گرفتن از آن حضرت شد از این رو عمر به همراه شعله‌ای از آتش به در خانه حضرت فاطمه آمد و از قصدش مبنی بر آتش‌زدن خانه، با حضرت فاطمه سخن گفت.[2]( الاستیعاب، 3/975؛ انساب الاشراف، 1/586) .

در گزارش دیگر آمده است: خلیفه اول، برای بیعت‌ستانی خلیفه دوم را به سمت خانه حضرت فاطمه فرستاد و دستور داد اگر از فرمان تو سر باز زدند با آنان بجنگ؛ سپس خلیفه دوم، با شعله‌ای از آتش برای آتش زدن خانه حرکت کرد که حضرت فاطمه به او فرمود: کجا اى پسر خطاب! آمده‌‏اى تا خانه ما را به آتش بکشى؟! گفت: بلى مگر در آنچه امت وارد شده،‏ وارد شوید.[3]

اما آشکارترین تحریف امام جمعه محترم، ادعای نماز خواندن خلیفه اول بر جنازه حضرت فاطمه(س) است، در حالی که بنا بر گزارش مهم‌ترین منابع اهل سنت، پس از امتناع خلیفه اول از واگذاری فدک، حضرت صدیقه طاهره بر وی غضب کرد و از او رویگردان شد که تا پایان عمر، ادامه یافت به گونه‌ای که حتی خلیفه رخصت بر حضور در نماز و تدفین آن حضرت را نیافت و حضرت علی(ع)، مخفیانه بر او نماز خواند و شبانه به خاک سپرد و خلیفه را آگاه نکرد.[4] (صحیح بخاری، 5/139؛ صحیح مسلم، 5/153؛ سنن بیهقی، 6/489)

چنان که صنعانی و ابن بطال نیز تصریح می‌کنند، فاطمه دختر پیامبر، شبانه به خاک سپرده شد تا ابوبکر بر وی نماز نخواند چون بین آن دو اتفاقاتی رخ داده بود.(المصنف، 3/521؛ شرح صحیح بخاری، 3/325) افزون بر آن که گزارش‌هایی مبنی بر پشیمانی خلیفه اول از حمله به خانه حضرت فاطمه وجود دارد، که در منابع اهل سنت انعکاس یافته است. (المعجم الکبیر، 1/62؛ تاریخ الاسلام ذهبی، 3/118) و حضرت زهرا برای اظهار مخالفت با خلفا، با شیوه اختفای قبر، نارضایتی خود را ابراز  نمود (شرح نهج البلاغه، 16/170) همچنین در گزارش‌هایی دیگر از رسول خدا(ص)، ضمن بیان اولین فرد ملحق یافته، به «مقتوله» بودن آن حضرت تصریح شده است.[5](فرائد السمطین، 2/35)

وارونه‌ جلوه‌دادن گزارشات تاریخی

با چنین گزارش‌های صریح و روشن بسی جای تعجب است که امام جمعه محترم، چگونه این گزارش‌ها را یا ملاحظه نموده که بعید است یا در صدد وارانه جلوه دادن، گزارش‌های تاریخی است.

وی حضرت فاطمه(س) را محبوب‌ترین افراد معرفی می‌کند که اسوه و الگو در مسئله حجاب و خانه‌داری و ... است اما پرسش این جاست اگر حضرت محبوب‌ترین افراد است و می‌تواند الگو در امور مختلف باشد، چرا در مسئله جانشینی پیامبر(ص)، الگو و اسوه نباشد حال آن که نزدیک‌ترین فرد به رسول خدا بوده است و چرا نسبت به رویکرد حضرت فاطمه نسبت به غصب خلافت و غصب دستگاه حاکم سکوت اختیار شده است؟

همان‌گونه که روشن است بنا بر گزارش‌های فراوان، حضرت صدیقه کبری از مخالفانِ خلافت خلیفه اول بودند و در هیچ گزارشی سخن از بیعت حضرت فاطمه(س) نیامده است و بنا بر روایاتی از معتبرترین منابع عامه که غصب فدک، زمینه کدورت حضرت فاطمه(س) بر خلیفه اول را فراهم نمود که تا پایان عمر امتداد یافت و هرگز با آن وی سخن نگفت (سنن ترمذی، 3/210) و با همان حال از دنیا  رفت، همان گونه که بخاری در سه باب از کتاب خود و همچنین مسلم و احمد بن حنبل آن را گزارش نموده‌اند.[6](صحیح بخاری، 4/79،5/139، 8/148؛صحیح مسلم، 5/153؛مسند احمد، 1/205).

حضور اسماء در ایام بیماری حضرت هیچ‌گونه دلالتی بر حسن روابط و شاهدی بر تحقق نیافتن شهادت حضرت زهرا(س) نیست زیرا شیخین پس از ارتکاب آن حمله، مورد فشار افکار عمومی قرار گرفتند که نسبت به دختر پیامبر، چه اهانت‌ها و جسارت‌هایی انجام دادند، از این رو تلاش وافری بر جلب رضایت حضرت فاطمه(س) کردند تا از فشار افکار عمومی خارج شوند.

اعراض فاطمه(س) از خلفا

بر همین اساس، خلیفه اول حساسیت و مخالفتی در رفت و آمد اسماء به خانه حضرت فاطمه(س)، از خود نشان نمی‌داد و او شاهد تلاش آن‌ها بر گرفتن رضایت و درخواست ملاقات با حضرت فاطمه(س) است که با مخالفت آن حضرت مواجه شدند و پس از واسطه قرار دادن حضرت علی(ع)، هنگام حضور در خانه، با اعراض و نفرین حضرت صدیقه کبری روبرو شدند. (الامامه و السیاسه، 1/20؛ انساب الاشراف، 10/79)

در بیان واقعیت‌های تاریخی، به‌ویژه شهادت حضرت زهرا(س) هیچ‌گونه کتمان و سانسوری نباید صورت گیرد همان گونه که مقام معظم رهبری با برگزاری مراسم  فاطمیه و با بیان حقایق مسلم تاریخی از سوی سخنرانان و مادحان در محضر ایشان، دیدگاه خویش را  روشن کرده‌اند که نمونه آن در سخنرانی سال‌های اخیر، با عنوان «خشم مقدس» و بیان نارضایتی حضرت زهرا(س) از خلفا، دیده می‌شود[7] از این رو اگر بنا باشد که هر مسئله‌ای از واقعیات تاریخی به بهانه تنافی با وحدت و یا توهین به مقدسات مطرح نشود، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و در این صورت هیچ یک از باورهای اعتقادی نباید بیان شود.

بر اساس نکات یاد شده، پیشنهاد می‌شود امام جمعه محترم، در همان مکان برگزاری نماز جمعه یا هر مکان مورد توافق، در فضایی علمی و دور از تعصب، زمینه گفت‌وگو را فراهم کند تا مباحث چالشی صدر اسلام بررسی شود و نسبت به ادعاهای بیان شده، گفت‌وگو صورت گیرد تا زمینه روشن شدن حقایق برای مردم آزاداندیش اهل سنت فراهم شود و مسلمانان با دید باز و از روی آگاهی، به وقایع صدر اسلام نظر کنند.

 

[1] . «ان عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتی القت الجنین من بطنها وکان یصیح احرقوا دارها بمن فیها وما کان فی الدار غیر علی وفاطمة والحسن والحسین».

[2] . انّ ابابکر ارسل الى علىٍّ یرید البیعة، فلم یبایع فجاء عمر ومعه فتیلة فتلقته فاطمة على الباب، فقالت فاطمة: یابن خطاب  أتراک محرقاً علىَّ بأبی؟ ! قال: نعم.

[3] . ثمّ انّ ابابکر بعث عمر بن خطاب الى علیٍ ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمة (رضی‏اللَّه عنها) وقال: ان ابى‏ علیک فقاتلهم، فاقبل عمر بشى‏ء من نار على ان یضرم الدار، فلقیته فاطمة (رضی‏اللَّه عنها) وقالت: الى این یابن الخطّاب؟  أجئت لتحرق دارنا؟ ! قال: نعم، او یدخلوا فیمادخل فیه الامّة.

[4] . «وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلي الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّي عليها.»

[5] . فتكون أوّل من يلحقني من أهل بيتي، فتقدم عليّ محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة.

[6] . فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم فهجرت‏ أبا بكر، فلم‏ تزل‏ مهاجرته‏ حتّى توفّيت، و عاشت بعد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم ستّة أشهر. (صحیح بخاری، 4/79)

[7] . دکتر رفیعی در مراسم فاطمیه 98.

انتهای پیام
captcha