کد خبر: 4195571
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۴
به انگیزه روز پدر

آیت‌الله صلواتی به روایت فرزند + فیلم

خادم پیر، قدبلند و خمیده مدرسه حجتیه روایت می‌کند؛ سال ۵۲ یکی از مدیران مدارس تعریف می‌کرد که پدرتان مجرد بود و در مدرسه حجتیه درس می‌خواند، لامپ حجره‌اش سوخته بود و من لامپ جدیدی به ایشان دادم، بعد از ساعتی متوجه شدم از لامپ استفاده نکرده و وقتی علت را با اصرار جویا شدم، گفتند؛ لامپ حجره ۴۰ وات بود و این لامپ جدید ۶۰ وات، لذا استفاده از آن را جایز ندیدم.

نگاهی به زندگی آیت الله غلامرضا صلواتی(ره) از زبان فرزند

به انگیزه ۱۳ رجب ولادت امیرالمؤمنین علی(ع) و به بهانه چهارمین ماه ارتحال آیت‌الله غلامرضا صلواتی(ره)، مهمان فرزند ارشد ایشان حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین صلواتی که خود از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم است، شدیم تا پای سخنانی فرزندی از پدری روحانی باشیم و او از سیره علمی و عملی آیت‌الله صلواتی برایمان بگوید.

ایکنا ـ برای آغاز گفت و گو لطفا مختصری از شرح حال آیت‌الله صلواتی بیان کنید.

صحبت درباره مرحوم والد برایم سخت است، چون ایشان خودشان هم راضی به مصاحبه‌های رسمی نبودند، اما لازم می‌بینم نکاتی درباره زندگی ایشان بیان کنم. صحبتم را در چند مرحله بیان می‌کنم؛ ابتدا توضیح مختصری از دوران ولادت و کودکی ایشان، ورود به حوزه، شروع تدریس، هجرت به قم آغاز نهضت انقلاب اسلامی، پس از انقلاب تا پایان عمر بابرکتشان برایتان نقل خواهم کرد.

مردم‌داری و رعایت حق‌الناس از ویژگی‌های برجسته آیت‌الله صلواتی بود

در آستانه ۱۳ رجب ولادت باسعادت مولی الکونین امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع) هستیم از باب تیمن و تبرک این روایت را که بار‌ها در جلسات مختلف از مرحوم آیت‌الله صلواتی (ره) شنیده بودیم را بیان می‌کنم؛ قال النبی صلی‌الله علیه و آله وسلم لعلی علیه‌السلام؛ «یَا عَلِیُّ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَةِ أَقْعُدُ أَنَا وَ أَنْتَ وَ جَبْرَئِیلُ عَلَى اَلصِّرَاطِ فَلَمْ یَجُزْ أَحَدٌ إِلاَّ مَنْ کَانَ مَعَهُ کِتَابٌ فِیهِ بَرَاءَةٌ بِوَلاَیَتِکَ»، رسول گرامی اسلام (ص) به امیرالمومنین (ع) فرمودند: «یا علی! چون روز قیامت شود، من و تو و جبرئیل بر صراط می‌نشینیم و هیچ‌کس از صراط نخواهد گذشت، مگر اینکه جواز ولایت تو را با خود داشته باشد. [ بحار الانوار جلد ۸ صفحه ۶۶]

تولد، خردسالی، اشتغال و تحصیل

آیت‌الله غلامرضا صلواتی یکم فرودین ۱۳۰۷ هجری شمسی مطابق با ۲۹ رمضان ۱۳۴۶ هجری قمری به دنیا آمد. پدرش مرحوم آقای اصغر صلواتی (معروف به شیخ اصغر) متولد شهر کرمان بود. در ایام جوانی به همراه کاروانی از آشنایان جهت زیارت قبور ائمه اطهار (ع) در عتبات عالیات راهی عراق می‌شود، ولی پس از طی مقداری از طریق از بسته بودن راه مطلع می‌شود. کاروان مدتی در شهر اراک به انتظار می‌نشیند تا شاید توفیق زیارت نصیب او شود. حضور او در اراک و آشنایی با بعض اهالی آن دیار، او را به سکونت در این شهر و اقامت در آن جهت اشتغال به امر کسب و تجارت و امرار معاش ترغیب می‌کند.

مرحوم شیخ اصغر که خود فردی دیندار و متقی و کاسبی محتاط بود، پس از مدتی کوتاه با خانمی پارسا و پرهیزگار از نسل سادات موسوی ازدواج کرد. بی‌بی سیده در دامن مادری پاکدامن و مربی قرآن تربیت شد. مرحوم صاحب جاه، جده مادری مرحوم آیت‌الله صلواتی که از اولاد امامزاده عظیم‌الشان حضرت صالح قصیر دوم مدفون در روستای صالح از استان چهارمحال است. از تولد پدرم زمانی نگذشته بود که مادرش در عنفوان جوانی درگذشت. نگهداری و تربیت این فرزند به جده مادری او سپرده شد.

اگر طلبه شدی اینجا نیا

حضانت و سرپرستی ایشان ابتدا به عهده مادربزرگشان بنام "صاحب جاه" که از اساتید قرآن آن زمان در مکتبخانه بود و پس از آن خاله و خاندان مادریشان قرار می‌گیرد. در ده سالگی وارد بازار اراک می‌شوند، در آنجا تحت نظر یکی از متدینین به نام آقای حشمتی مشغول به کار می‌شوند و پس از مدتی صاحب مغازه اختیار تام به مرحوم والد در امور منزل و مغازه را می‌دهد، در فاصله نزدیک به چند مغازه مرحوم آیت‌الله ستوده نیز در یکی دیگر از مغازه‌ها مشغول به کار بوده‌اند که در اثر تردد علمای بزرگی نظیر مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سیداحمد خوانساری(ره) در بازار و مغازه آقای حشمتی، آیت‌الله صلواتی و آیت‌الله ستوده، در ۱۴ سالگی علاقمند به دروس حوزه می‌شوند، تصمیم می‌گیرند هر دو دروس حوزه و طلبگی را بعد از ظهر‌ها شروع کنند. این دوران مصادف بود با پهلوی اول که جو بسیار بدی برای حوزه و روحانیت وجود داشت و حتی برخی بستگان با طلبه شدن ایشان مخالفت می‌کنند و برای منصرف کردن وی از ادامه راه، می‌گویند اگر طلبه شدی اینجا نیا، ایشان می‌فرمایند چشم به اینجا نمی‌آیم.

تحصیل تمام وقت دروس حوزوی

مرحوم ابوی نقل می‌کنند، من دیگر هیچ جا را نداشتم و در مغازه بعد از درس شبانه، استراحت می‌کردم، تا اینکه با مرحوم آیت‌الله ستوده تصمیم می‌گیرند تجارت و کسب را رها کنند و تمام وقت به دروس حوزه در مدرسه حاج محمد ابراهیم شهر اراک بپردازند، این رفاقت تا پایان عمر مرحوم آیت‌الله ستوده ادامه داشت و بیشترین مباحثات مرحوم والد با آیت‌الله ستوده بود، البته در دوران تحصیل هم مباحثه‌های متعدد نظیر آیت‌الله سیدمهدی یثربی کاشانی، آیت‌الله سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی، آیت‌الله طاهر شمس و آیت الله سیدجواد مدرسی یزدی و... داشتند و مقید بودند و به طلاب سفارش می‌کردند از ضروریات هر درس پیش مطالعه و مباحثه و در مرحله بعد تدریس آن درس است.

دروس مقدمات تا شرح لمعه را در اراک نزد اساتید بزرگ حوزه علمیه اراک به اتمام می‌رسانند نبوغ علمی ایشان حتی مورد تحسین مرحوم آیت‌الله العظمی سلطان (ره) که صاحب حاشیه معروف بر کفایه الاصول مرحوم آخوند خراسانی (ره) است، واقع می‌شود و جایزه و هدیه به دست مبارک ایشان همین‌طور مقرری ماهیانه ویژه، از طرف ایشان به مرحوم والد تعلق می‌گیرد.

در مکاتبه‌ای که با یکی از مراجع ثلاث، مرحوم آیت‌الله العظمی حجت(ره) داشتند، متقاضی ادامه تحصیل در قم بودند، سپس همراه آیت‌الله ستوده در سال ۱۳۲۵ تصمیم به هجرت و ادامه تحصیل در قم، دقیقا سالیان نه چندان دور از تاسیس آن به دست مرحوم آیت‌الله العظمی حائری یزدی (ره) گذشته را می‌گیرند.

ابتدا در مدرسه فیضیه سپس در مدرسه حجتیه ساکن یکی از حجره‌ها می‌شوند، که از هم حجره‌های ایشان می‌توان به آیت‌الله سیدجواد علم الهدی، آیت‌الله شب زنده‌دار، آیت‌الله شریعتمدار جهرمی، آیت‌الله انصاری همدانی و آیت‌الله حاج شیخ یحیی انواری اشاره کرد. همزمان در حجره‌های اطراف آیات عظام و حجج اسلام والمسلمین سیستانی، باهنر، بهشتی، محمدعلی ابطحی و محمدباقر ابطحی و... ساکن بودند.

توجه به حق‌الناس و بیت‌المال

یکی از خادمان مدرسه حجتیه که پیرمردی بلند قد و خمیده بود، ابتدای طلبگی‌ام در سال ۱۳۵۲ شمسی برای بنده نقل می‌کرد، پدر شما زمانی که جوان بود و مجرد در این مدرسه حجره داشت، یک شب دیروقت بود که مغازه‌ها تعطیل شده بودند به بنده مراجعه کردند که لامپ حجره من سوخته، اگر لامپی در انبار است بدهید، یک لامپ به ایشان دادم، پس از ساعتی در حیاط مدرسه قدم می‌زدم متوجه شدم چراغ گردسوزی در حجره آقای صلواتی روشن و با آن مطالعه می‌کند، پرسیدم لامپ جدید سالم نبود؟ ایشان با اصرار بنده پاسخ دادند که؛ «دیدم لامپ قبلی مثلا ۴۰ وات است و لامپ جدید ۶۰ وات، گفتم مبادا این خلاف نظر واقف مدرسه باشد، و لامپ قوی‌تر را استفاده نکردم.

مردم‌داری و رعایت حق‌الناس از ویژگی‌های برجسته آیت‌الله صلواتی بود

استفاده از کلمه مباحثه بجای تدریس 

در تدریس باید به این نکته اشاره کنم مرحوم والد هیچ وقت نمی‌فرمودند من درس می‌دهم، همیشه می‌فرمود، مباحثه دارم یا هیچ وقت بیان نمی‌کردند، فلانی شاگرد من است و اکراه داشتند مطرح شود و بگویند چه بزرگانی در درسشان حضور داشتند، ما از زبان خود آقایان یا همدوره‌ها متوجه می‌شدیم چه کسانی از شاگردان ایشان هستند.

اساتید و شاگردان

از شاگردان ایشان می‌توان به آیات عظام و حجج اسلام والمسلمین مصلحی، اراکی (فرزند آیت‌الله العظمی اراکی)، مؤمن، گرامی، طاهری خرم آبادی، علوی بروجردی، ری شهری، نکونام گلپایگانی، احمد عابدی، حسین انصاریان، قاضی‌عسکر، قرائتی، ناطق نوری، محمدی گلپایگانی، حسن روحانی، صادق لاریجانی، اعرافی، حسینی بوشهری، مسیح مسجدجامعی، دری نجف آبادی، ناصررفیعی و... اشاره کرد.

مرحوم پدر، تدریس را از همان آغاز طلبگی در اراک شروع کردند و تا ۹۰ سالگی حدود ۷۰ سال تدریس داشتند. عمده تحصیل مرحوم والد در محضر مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی (ره) بود که حدود ۱۳ سال درس ایشان، بیش از ۱۵ سال در درس مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی(ره)، بیش از ۱۵ سال در درس مرحوم آیت‌الله العظمی اراکی (ره)، بیش از ۱۰ سال در درس مرحوم آیت‌الله داماد(ره) شرکت داشتند. آیت‌الله صلواتی از شاگردان خصوصی درس آیت‌الله العظمی سیداحمد خوانساری(ره) خصوصا در علم کلام بودند، در درس حضرت امام (ره) مدت کمی حضور و ارادت ویژه نسبت به همه حضرات و آیات داشتند. حتی یادم می‌آید در کودکی خدمت حضرت امام خمینی (ره) با مرحوم والد و مرحوم آیت‌الله ستوده می‌رسیدیم، ایشان خیلی محبت داشتند حتی در کنار خود به این مرحوم پدر جا می‌دادند. 

تواضع و فروتنی مراجع و علما

من در طفولیت همراه پدر در درس آیات گلپایگانی و اراکی (ره) شرکت می‌کردم، مرحوم والد در درس حضرات شروع به صحبت و اشکال در درس می‌کردند، خجالت می‌کشیدم که نکند دارند باهم دعوا می‌کنند.

نقل شده است درس مرحوم آیت‌الله گلپایگانی از مسجد امام حسن عسکری (ع) به مدرسه فیضیه منتقل شد، ایشان از برنامه‌ریزان درسی سوال کردند درس ما مزاحمتی برای درس آقای صلواتی ایجاد نکند، این تواضع آیت‌الله العظمی گلپایگانی و مقام علمی مرحوم والد را می‌رساند که مورد توجه مرجع بزرگی همچون آیت‌الله العظمی گلپایگانی(ره) بوده‌اند.

مرحوم والد احترام ویژه‌ای برای اساتید خود قائل بودند که عمده از مراجع تراز اول زمان بوده‌اند و مورد محبت از طرف این بزرگواران قرار می‌گرفتند و توجه ویژه‌ای به ایشان داشتند و گاهی اوقات در منزل مرحوم والد به بازدیدشان تشریف‌فرما می‌شدند.

ایکنا ـ شنیده‌ها حاکی از حضور فعال آیت‌الله صلواتی در دوران انقلاب است، در این باره نکاتی بیان کنید.

در مورد نهضت انقلاب اسلامی خاطرم است سال ۱۳۴۲ شهادت حضرت امام جعفرصادق(ع) همراه پدر حدود ۶ سالگی در مدرسه فیضیه حضور داشتم که مجلس روضه‌ای از طرف آیت‌الله العظمی گلپایگانی تشکیل شده بود در وسط مراسم ناگهان مشاهده شد عده‌ای بدون دلیل بلند صلوات می‌فرستند و شروع به جاوید شاه گفتن می‌کنند، بعد درگیری شروع می‌شود هر کدام از طلاب به گوشه‌ای پناه می‌برد دورتادور مدرسه سراسر تحت کنترل مأموران شهربانی و ساواک قرار می‌گیرد، در ازدحام جمعیت من در آغوش مرحوم والد بودم در یکی از دالان‌های بن‌بست بین مدرسه فیضیه و دارالشفا گیر افتادیم، من از شلوغی جمعیت و سر و صدا ترسیده بودم، کفشم نیز گم شده بود گریه می‌کردم، یکی از ماموران من و پدر را به طرف حوض فیضیه برد متوجه شدم چیزی شبیه اسلحه کمری کلت، روی سینه ایشان گرفت، یکی دیگر از مأموران گفت، رهایش کنید، بچه کوچک دارد که گریه هم می‌کند، اما گفتند لباس‌های روحانیت خود را دربیاورید و بروید و فردا بیایید پس بگیرید. تَل بزرگی ازعبا، قبا وعمامه در وسط حیاط جمع شده بود که ظاهرا همه را به آتش کشیدند.

مردم‌داری و رعایت حق‌الناس از ویژگی‌های برجسته آیت‌الله صلواتی بود

همراه پدر از سمت دارالشفا خارج شدیم، به دلیل جو امنیتی، به منزل نرفتیم، مدتی تا اوایل شب در مغازه یکی از بستگان روبری مدرسه دارالشفا ماندیم، سپس بخاطر اینکه لباس روحانیت دیگری در دسترس ایشان نبود، پالتویی آوردند، همراه پدر در اواخر شب با پالتویی که به سر کشیده بودند من را بغل کردند و با هم به منزل برگشتم.

پس از این فاجعه بود که آیت‌الله العظمی گلپایگانی درصدد تاسیس بیمارستانی برآمدند، چون حکومت ممنوع کرده بود مجروحان این حادثه در بیمارستان تحت مداوا قرار گیرند، مرحوم والد نیز تا مدتی از یکی از مجروحان حادثه در منزل پرستاری و مراقبت کردند.

۱۵ خرداد همان سال در خاطرم است، منزل بودم صدای جمعیت را متوجه شدم فکر کردم سرکوچه دسته عزداری است، دیدم جمعیت زیادی از طرف پل آهنچی به سمت سه راه غفاری در حال آمدن هستند، نزدیک که شدند دیدم اوضاع دیگری است، معمولا با سلاح سرد بودند اما اینبار نیرو‌های ارتش و ساواک از روبرو در خیابان تیراندازی می‌کنند، از وسط جمعیت به خانه برگشتم، والده در منزل را برای پناه دادن به جمعیت تظاهرات‌کننده باز گذاشته بود و منزل مملو از جمعیتی بود که از دست نیرو‌های ستمشاهی فرار کرده بودند.

مرجعیت امام خمینی (ره) و امضا ۱۲ نفره

مرحوم والد نیز همان زمان در طرف دیگر خیابان همراه بعضی دیگری از اهالی محل در مغازه نانوایی پناه برده بودند و نقل کردند از داخل نانوایی و از سوراخ‌های پشت درب چوبی، به چشم خود دیدم ماموران ارتشی ابتدا جیب شهدا و مجروحان را خالی می‌کردند، حتی ساعت مچی مردم را نگاه می‌کردند پس از اطمینان از درست بودنش ساعت را برمی‌داشتند و سپس بدن آن‌ها را منتقل می‌کردند.

سال ۱۳۴۹ هجری شمسی پس از ارتحال آیت‌الله العظمی حکیم (ره) در عراق و پر رنگ شدن مرجعیت امام خمینی (ره)، رژیم ستمشاهی با این امر مخالف بود، چون بر اساس قانون اساسی آن زمان مراجع تقلید دارای مصونیت قضایی بودند و نمی‌شد ترتیبی برای اعدام او داد، عده‌ای از فضلای حوزه علمیه درصدد تنظیم بیانیه در تایید مرجعیت حضرت امام (ره) برآمدند و در نهایت در خرداد ماه سال ۱۳۴۹ بیانیه‌ای در یک صفحه به نوشته و امضای ۱۲ نفر از بزرگان حوزه در تایید مرجعیت حضرت امام (ره) تنظیم شد که یکی از آن‌ها مرحوم والد بودند که پس از انتشار آن دستور دستگیری و مقدمات تبعید آیت‌الله صلواتی و آیت‌الله خزعلی به زابل فراهم شد.

زندان و تبعید

در خاطرم است، همان ایام، ۱۳ سال داشتم، پس از نماز ظهر که آقایان عبایی خراسانی و شریعتی‌سبزواری به منزل آمدند و همراه خود بیانیه را آورده بودند تا آیت‌الله صلواتی در تایید مرجعیت امام خمینی (ره) پای برگه، کلامی مرقوم و امضا کنند، چند روز پس از آن وقت ناهار شخصی به منزل آمد ابتدا احساس کردیم برای استخاره یا پرسیدن مساله آمده، پس از چند دقیقه مرحوم والد داخل منزل می‌آیند، لباس می‌پوشند و همراه آن شخص و چند نفر دیگر که پشت در منزل در انتظار بودند می‌روند، بعد مطلع می‌شویم ایشان در بازداشتگاه ساواک در خیابان ایستگاه تحت‌الحفظ و بازداشت هستند.

رادیو بغداد و اعلام خبر تبعید

ترتیبی برای ملاقات والده و مرحوم والد داده می‌شود در زمان ملاقات دیدیم خانواده آیت‌الله خزعلی و خانواده شهید آیت‌الله سعیدی که درهمان ایام به شهادت رسیده بودند آنجا هستند، ناگهان قبل از ملاقات دیدیم در کرکره‌ای ساواک بالا رفت آیت‌الله صلواتی و آیت‌الله خزعلی با یک جیپ نظامی تحت الحفظ با چند نفر ارتشی مسلح به جای دیگری منتقل شدند، اما به هیچ کدام از ما گفته نشد به کجا منتقل شدند. چند شب بعد یکی از اقوام که فرزندش برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته بود، با ما تماس گرفت و گفت از رادیو بغداد که رسانه مخالف حکومت پهلوی بود، شنیده که آقایان صلواتی و خزعلی از اساتید حوزه علمیه قم به سیستان و بلوچستان تبعید شده‌اند.

محمدحسین صلواتی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم

ابتدا مورد استقبال حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدتقی حسینی از شهدای ۷ تیر قرار می‌گیرند و ایشان میزبان آیت‌الله صلواتی و آیت‌الله خزعلی بودند، همزمان با تبعید این دو بزرگوار دو تن از خطبا به نام آقایان کلانتر و مروارید هم در زابل تبعید بودند و ساکن منزلی می‌شوند، مرحوم والد نقل کردند در این مدت چند ماهه در تبعید روز‌ها با آیت‌الله خزعلی مباحثه تفسیر داشتیم.

اخلاق، رفتار، متانت این بزرگواران سبب جذب ماموران شهربانی و امنیتی شد به حدی که هرروز برای ابراز ارادت به محضر حضرات شرفیاب می‌شدند، چند ماه بعد برای محاکمه این بار از طریق مشهد به تهران منتقل می‌شوند، در آن سفر دیداری با آیت‌الله العظمی وحید خراسانی داشتند.

نقل شده در جلسه محاکمه دادگاه نظامی تهران به نحوی کوبنده و منطقی آیت‌الله صلواتی (ره) از خود دفاع کردند و گفتند؛ «اگر شما سپهبد یا تیمسار باشی بگوییم سرباز هستید، چطور است؟ قاضی که خود نیز از درجه داران ارتش بود جواب می‌دهد، توهین است، گفتند: از ما هم پرسیده شد آیت‌الله خمینی مرجع است، ما مرجعیت ایشان را تایید کردیم، که سبب تبرئه ایشان شده و پس از انتقال به قم علما و مراجع عظام قم به دیدار ایشان می‌آیند.

ایکنا ـ در خصوص شاگردپروری و تربیت شاگردان چه ویژگی داشتند، با خانواده چگونه برخورد می‌کردند؟

در خصوص نوع برخورد با شاگردان و تربیت آنان باید بگویم آنچه دیده‌ام و نقل کرده‌اند، بسیار دقیق و بامحبت بودند، حتی در مساله امتحانات شفاهی حوزه که یکی از ممتحنین بودند نقل می‌کنند؛ خیلی با احترام با طلاب برخورد می‌کردند و اگر حس می‌کرد طلبه‌ای اهل تلاش است کمک می‌کردند تا جّو سرشار از استرس امتحان تبدیل به جّوی صمیمی شود، حتی برخی از طلاب نقل می‌کردند ایشان با فضل خود نه با عدل با ما برخورد می‌کردند، اگر حتی ما مساله‌ای را در امتحان با ترس و اشتباه می‌خواستیم بگوییم، ایشان حرف درست را به زبان ما می‌آوردند.

استاد درس خارج که در زمان حیات اساتید خود، کرسی درس برپا نکرد

مرحوم آیت‌الله صلواتی در زمان حیات اساتید خودشان درس خارج شروع نکردند، پس از ارتحال حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی(ره) عده‌ای از بزرگان حوزه به ایشان پیشنهاد مرجعیت و انتشار رساله دادند که ایشان هرگز راضی به این امر نشدند. حتی در این اواخر آیت‌الله مرتضی مقتدایی از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به منزل مرحوم والد تشریف آوردند که بنده نیز در همان جلسه حضور داشتم، آیت‌الله مقتدایی فرمودند اتفاق همه جامعه مدرسین بر این است که در این خشکسالی آیت‌الله صلواتی، نماز باران بخوانند و اینجانب آمده‌ام تا از شما برای خواندن نماز باران که مقدماتش فراهم می‌شود، دعوت به عمل آورم، در نهایت حتی با اصرار آیت‌الله مقتدایی مرحوم والد این امر را نپذیرفتند و فرمودند تقاضا دارم برای این امر نزد مراجع بروید.

جا دارد اسامی برخی از شاگردان آیت‌الله صلواتی را برایتان بازگو کنم.

حضرات آیات و حجج اسلام والمسلمین:

۱. آقای سیدجواد گلپایگانی
۲. آقای سید مهدی گلپایگانی (ره)
۳. آقای سید محمدباقر گلپایگانی
۴. آقای سید محمد شبیری زنجانی
۵. آقای شیخ مهدی بیگدلی داماد آیت الله زنجانی (ره) [ممتحن امتحان شفاهی)
۶. آقای سید حسن آل طه [ممتحن امتحان شفاهی]۷. آقای عبدالکریم شرعی [نماینده اسبق قم]۸. آقای شیخ حسین انصاریان [واعظ]۹. آقای احمد رحمانی همدانی (ره) [واعظ]۱۰. آقای دری نجف آبادی [امام جمعه اراک]۱۱. آقای محمد محمدی ری شهری (ره) [تولیت سابق حرم حضرت عبدالعظیم]۱۲. آقای سید علی قاضی عسکر [تولیت حرم حضرت عبدالعظیم]۱۳. آقای احمد عابدی
۱۴. آقای محمدرضا فاکر (ره)
۱۵. آقای سیدمحمدرضا مدرسی یزدی [شورای نگهبان]۱۶. آقای حسن روحانی [رئیس جمهورسابق]۱۷. آقای سید علی فرحی اراکی [نوه آیت الله اراکی (ره)]۱۸. آقای علی اکبر ناطق نوری [رییس اسبق مجلس]۱۹. آقای حاج شیخ ابوالحسن مصلحی اراکی (ره) [آقازاده آیت الله اراکی (ره)]۲۰. آقای رسول فلاحتی [امام جمعه رشت]۲۱. آقای سید اصغر ناظم زاده قمی
۲۲. آقای علی نکونام گلپایگانی
۲۳. آقای محمدعلی گرامی [از مراجع عظام]۲۴. آقای سید حسین میرمومنی [امام جمعه کهک]۲۵. آقای اسدالله ایمانی [امام جمعه شیراز]۲۶. آقای محمود رجبی [رییس موسسه امام خمینی]۲۷. آقای دکتر ناصر رفیعی [واعظ]۲۸. آقای سید محمدجواد پیشوایی [از ائمه جماعت تهران]۳۰. شهید آقای شیخ عباس شیرازی (ره) [سازمان تبلیغات]۳۱. آقای محسن قرائتی 
۳۲. آقای محمد محمدی اشتهاردی (ره) [مولف]۳۳. آقای سیدمحمدجواد ذهنی تهرانی (ره) [مولف]۳۴. آقای رضا مختاری [مولف]۳۵. آقای سیدعادل علوی
۳۷. آقاضیا مسجدجامعی
۳۸. آقای محمدمومن قمی (ره) [از اعضای شورای نگهبان و خبرگان رهبری]۳۹. آقای علی مومن قمی
۴۰. آقای محمدی گلپایگانی [رییس دفتر مقام معظم رهبری]۴۲. آقای سیدابوالفضل یثربی (ره) [واعظ]۴۳. آقای علیرضا اعرافی [مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور]۴۴. آقای سید هاشم حسینی بوشهری [رییس جامعه مدرسین]۴۵. آقای محمدباقر تحریری [تولیت مدرسه مروی تهران]۴۶. آقای محمد نقدی [حج و زیارت قم]۴۷. آقای سید عبدالفتاح نواب [نماینده، ولی فقیه حج و زیارت]۴۸. آقای صادق آملی لاریجانی [رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام]۴۹. آقای سیدمصطفی خامنه‌ای [آقازاده مقام معظم رهبری]۵۰. آقای ابوالقاسم علیدوست
۵۱. آقای سید یوسف طباطبایی نژاد [ امام جمعه اصفهان]۵۲. آقای سید محمدجواد علوی بروجردی
۵۳. آقای محمدترابی [ از اساتید پیشکسوت دامغان متولد ۱۳۱۸]۵۴. آقای نورالله طبرسی (ره) [امام جمعه ساری]۵۵. آقای محمدصادق حسینی طهرانی
۵۶. آقای خلیل سروش محلاتی (ره) متولد ۱۳۰۹،
۵۷. آقای سید حسن طاهری خرم آبادی (ره)
۵۸. آقای محمدباقر محمدی لائینی [امام جمعه ساری]۵۹. آقای محمدمسجد جامعی [سفیر سابق ایران در واتیکان]۶۰. آقای علامه تنکابنی
۶۱. آقای مسیح مسجد جامعی
۶۲. آقای محمدحسن معزی
۶۳. آقای عباسعلی اختری (ره) [نماینده خبرگان رهبری]۶۴. آقای علی نظری منفرد [واعظ]۶۵. اقای علی محمدی [رییس سازمان اوقاف]۶۶. آقای حسین ایرانی (ره) [نماینده قم]۶۷. آقای سیدمحمدتقی جواهری [ممتحن امتحان شفاهی]۶۸. آقای حجت الله ساکی خرم آبادی ره استاد حوزه علمیه لرستان متولد ۱۳۱۹،
۶۹. آقای کاظم ضرابی [تولیت سابق مدرسه مروی تهران]۷۰. آقای محمدرضا ناصری [امام جمعه یزد]۷۱. آقای محمدحسین صلواتی
۷۲. آقای سید جواد شیخ الاسلامی
۷۳. آقای سید علی اکبر محتشمی پور (ره)
۷۴. آقای علی موحدی ساوجی (ره)
۷۵. آقای محمدحسن زمانی [بین الملل حوزه]۷۶. آقای علی اکبر رشاد [از اعضای شورای حوزه علمیه تهران]۷۷. آقای سید مصطفی موسوی اصفهانی [عضو جامعه مدرسین مدیر حوزه علمیه همدان]۷۸. آقای حسین دشتی [نماینده، ولی فقیه در سپاه قم]۷۹. آقای محمدعلی سپهر همدانی از اساتید حوزه
۸۰. علیرضا صابری یزدی [مولف]۸۱. آقای محمود عبداللهی [از اعضای جامعه مدرسین]۸۲. آقای سید رضا اکرمی
۸۳. آقای سیدهادی خسروشاهی (ره) [سفیر سابق ایران در واتیکان]۸۴. آقای سید حسین حسینی قمی [واعظ وکارشناس برنامه سمت خدا]۸۵. آقای ابوالقاسم اشعری
۸۶. آقای محمدکریم مروجی
۸۷. آقای حسین ملکا [رییس دفتر مقام معظم رهبری در قم]۸۸. آقای محمدحسن فاضل گلپایگانی زالی (ره) [عضو خبرگان رهبری]۸۹. آقای نعیم آبادی [امام جمعه سابق بندرعباس]۹۰. آقای ذاکر زاده
۹۱. آقای حبیب الله طاهری مازندرانی (ره) [مدیر مرکز خدمات حوزه علمیه استان قم]۹۲. آقای دکتر صادق رزاقی (ره) [رئیس نهادرهبری در دانشگاه‌های البرز و استادیار دانشگاه خوارزمی]۹۳. آقای سید محمد ابن الرضا
۹۴. آقای سید جعفر احمدی اصفهانی
۹۵. آقای حسین بهجتی [نماینده بعثه رهبری در عراق]۹۶. آقای حسین رضوانی (ره) [نماینده بعثه رهبری در مدینه]۹۷. آقای محمدتقی شهیدی
۹۸. آقای غلامرضا فیاضی [از اعضای خبرگان رهبری]۹۹. محمدتقی منتظری [مدیر مدرسه رضویه قم]۱۰۰. آقای حبیب اله صباحی
و.

خاطراتی درباره صبر در مصیبت و زهد عملی 

صبیه ایشان، خانمی مبلغه واهل علم، تقوا و منشا خدمات بودند که ۲۵ سال پیش، شب ۱۷ربیع‌الاول در سانحه تصادف در جاده مشهد از دنیا می‌روند، آیت‎الله صلواتی آن زمان برای زیارت، اقامه نماز و درس اخلاق به دعوت آیت‌الله ابن‌الرضا) ره) مشهد مشرف بودند در جلسه جشن عمامه‌گذاری طلاب خوانسار از وفات همشیره اطلاع پیدا کردم، بعد گفتیم چطور خبر را به آیت‌الله صلواتی بدهیم که مرحوم حاج‌آقا رضا انصاریان مداح اهل‌بیت(ع) صاحب صوت ماندگار صلوات خاصه حضرت امام رضا (ع) آماده شدند برای گفتن به مرحوم والد، اول خودشان بلند بلند گریه کردند تا بالاخره به یک نحوه خبر وفات همشیره رو بیان کردند. آن سال واقعا عام الحزن برای مرحوم والد بود، ۲۸ صفر ارتحال حضرت آیت‌الله ستوده) ره) و ۱۷ ربیع الاول وفات صبیه ایشان بود. اما مقام رضای الهی و صبر در مصیبت اینطور بود که آرامش ایشان حتی برای ما هم تسلی بود بطوریکه آیه شریفه «انالله واناالیه راجعون» را بر زبان جاری کردند.

محبت پدر _ فرزندی همیشه پابرجا بود

بعد از وفات همشیره فقط سه جا دیده شد که ایشان در حضور جمع گریه کرده باشند، یکی در همان سال، زیارت وداع با حضرت رضا (ع) و در مقابل حضرت که اولین کار بعد از شنیدن خبر وفات صبیه‌شان مشرف شدن خدمت حضرت بود، یکی وقتی پیکر همشیره را قبل از دفن دیدند که در آن حال متذکر خدمات در راه اهل‌بیت (ع) توسط همشیره شدند، و دیگر در مطالعه بعضی دفاتر منبر و جلسات همشیره که چند روز بعد از درگذشت‌شان ملاحظه و مطالعه نمودند.

اما محبت پدر و فرزندی کاملا پابرجا بود گاهی در خلوت اشک می‌ریختند، خصوصا در نیمه شب وقت نماز شب و آثار شکستگی در ایشان بعد از ارتحال مرحوم آیت الله ستوده (ره) و همشیره قابل مشاهده بود.

عشق و علاقه به همسر

دومین خاطره، صبر ایشان در برابر درگذشت همسرشان که یک سال و نیم قبل ارتحالشان بود و ایشان مدتی در بستر کسالت بودند. از وفات همسرشان اطلاع پیدا کردند خیلی منقلب شدند، با گریه می‌فرمودند؛ «خانم خوبی بود، خیلی به ما خدمت کرد، خدا رحمتش کنه، با حضرت فاطمه زهرا (س) محشور شوند. پس از آن صبر بر مصیبت پیشه کردند و این همان مقام رضا و تسلیم در مقابل امر پروردگار است.

مرحوم والد احترام ویژه‌ای برای والده قائل بودند و البته این احترام متقابل بود، هر زمان هرکدام از فرزندان و نوه‌ها برای دستبوسی و عرض ادب خدمت ایشان در محل مطالعه آیت‌الله صلواتی حاضر می‌شدند، ایشان می‌فرمود؛ ابتدا خدمت مادر برسید بعد بنده در خدمت هستم، در کار‌های منزل هم تا این اواخر کمک والده می‌کردند. جا دارد اینجا به این مطلب اشاره کنم که همسر ایشان حاجیه خانم مشایخی بودند. والده ما همشیره مرحوم حاج مشایخی واعظ بود که از وعاظ شهیر ایام خود بودند.

نقل است با اینکه مرحوم حاج مشایخی از نظر سن و سال بزرگتر از آیت‌الله صلواتی بودند، اما احترام خاصی برای ایشان قائل و البته این احترام متقابل بود. 

سومین خاطره، صبر و رضای مرحوم آیت‌الله صلواتی در مقابل قضا و قدر الهی و بلایا در این دنیا، ایشان چند سال آخر به علت پادرد شدید و ضعف عمومی از منزل بیرون نمی‌رفتند مگر برای بیمارستان یا دکتر، بدن ایشان به شدت ضعیف شده بود، حتی در مقطعی بینایی‌شان را از دست دادند که الحمدلله به دعای مؤمنین و علما و برکت تربت سیدالشهدا، آب زمزم، آب فرات و مصرف بعضی دارو‌ها بینایی شان تاحدودی برگشت. همینطور این اواخر به علت مشکلات گوارش و ریه در مقطعی تغذیه ایشان از طریق بینی به معده بود، این امور برای ما فرزندان ایشان خیلی سخت و غیر قابل تحمل بود، اما ندیدیم این عالم بزرگوار گله و شکایتی کنند و همیشه و در همه حال شاکر خداوند متعال بودند و هروقت می‌پرسیدیم حال مبارک خوبه می‌فرمودند؛ «الحمدلله علی کل حال» و تذکر می‌دادند که حضرات معصومین صلوات‌الله علیهم اجمعین در جواب احوالپرسی، زمانی که در صحت بودند می‌فرموند؛ «الحمدلله»، وقتی کسالت داشتند در جواب احوالپرسی «الحمدلله علی کل حال» می‌فرمودند؛ لذا رفتار ایشان آرامش برای همه ما بود و باعث کاهش نگرانی می‌شد.

احترام به خانواده و مهمانان

آیت‌الله صلواتی در منزل هرگز پای خود را دراز نمی‌کردند، مگر این اواخر که بابت کسالت پای خود را دراز می‌کردند، هرگز با لباس زیر نبودند، هرگز ما ندیدیم منزل مهمانی بیاید و ایشان بالای دست مهمان بشیند، حتی دامادها، بستگان، ایشان همیشه پایین می‌نشست. بعضی شخصیت‌ها که می‌آمدند با ایشان ملاقات می‌کردند، محافظانشان پایین بودند، می‌دیدیم آقا نیست، به ما هم نمی‌گفتند، خودشان سینی میوه و چای را داخل کوچه می‌برند و از پاسداران پذیرایی می‌کردند. اینگونه به مهمانان احترام می‌گذاشتند. اگر جایی سخنرانی می‌کردند و یک جمعیت هفت هشت نفره حضور داشتند، نگاهشان را نسبت به آنان تقسیم می‌کرد تا مبادا با کم نگاه کردن نسبت به مستمعی بی‌توجهی کرده باشد.

زهد و تقوای باطنی 

در طول عمر شریفشان مدام حتی در بستر بیماری از یاد خدا غافل نبودند و لبان مبارکشان در حال ذکر بود، حتی در بستر کسالت اگر تلویزیون دعای فرج یا سلامتی حضرت ولیعصر (عج) یا سلام به امام حسین (ع) را پخش می‌کرد، مرحوم والد از حالت خوابیده با احترام وادب کامل علی‌رغم درد و ضعفی که داشتند می‌نشستند و دعای فرج و سلامتی امام زمان (عج) را با دست‌های با حالت دعا و سلام به سیدالشهدا را با دست بر سینه گذاشتن تلاوت می‌کردند. زمانی که در مسجد رضائیه اقامه جماعت داشتند در مراسم‌هایی که پس از نماز جماعت برای عزاداری اهل‌بیت برپا می‌شد، زمانی که در آن جلسات حضور پیدا می‌کردند برای سینه زنی با اینکه درد پای شدید داشتند، ایستاده عرض ادب کرده و سینه می‌زدند. 

مطلب جالب توجه دیگر این بود درمدت بیماری که همه فرزندان‌ ایشان در خدمتشان بودیم، تقیدشان حتی در بیماری به بیداری در سحر و حتی بین الطلوعین را دیده بودیم که مصداق بارز آیه شریه «و بالاسحار هم یستغفرون» بود و این حالت از خصوصیات ایشان حتی از ابتدای نوجوانی بود که قبل طلوع آفتاب قرائت قرآن خصوصا با قرآنی که منتسب به پدربزرگوارشان بود و همینطور قبل از نماز صبح نافله شب و مناجات داشتند و در سه دهه اخیر که توفیق اقامه نماز جماعت صبح در حرم کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه (س) بود و قبل ازآن نیز اقامه نماز صبح در مسجد حضرت فاطمه زهرا(س) (مسجد آبشار) داشتند. در نهایت روح پرفتوح ایشان در ساعات اولیه شب جمعه (۳۱ شهریور ۱۴۰۲) در آستانه شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع) به ملکوت پیوست.

نظر مراجع و علما پیرامون آیت‌الله صلواتی

نکته دیگر درباره ایشان همان تواضع و بدون ادعا بودن ایشان است که تا همین اواخر نیز مورد عنایت و توجه مراجع بود که عمدتا همدوره‌شان بودند.

مرحوم آیت‌الله العظمی تبریزی(ره) به بنده فرمودند، آیت الله صلواتی از ابرار است.

مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(ره) محبت ویژه‌ای نسبت به مرحوم والد داشتند و می‌فرمودند، آقای صلواتی حتی اسمشان مذکر صلوات است.

حضرت آیت‌الله العظمی سبحانی حدود چهل سال قبل، که پس از درس خدمتشان رسیدم وقتی متوجه شدند فرزند مرحوم والد هستم، ابراز محبت داشتند و فرمودند، «خدایا ما را با آقای صلواتی محشور کن»؛ و پس از اقامه نماز بر پیکر مرحوم والد، آیت‌الله العظمی سبحانی فرمودند، ایشان همراه با آیت‌الله ستوده، دروس حوزه را بدون سر و صدا تدریس کرده از جهت علم منتهی و از نظر تقوا زبان من عاجز است.

حسن ختام جلسه این باشد که مرحوم آیت‌الله صلواتی (ره) در تمام صحبت‌هایی که در مسجد رضائیه یا درس اخلاق‌هایی که برای سایر مستمعین در هر جا داشتند، صحبت و سخن خود را پس از یاد و نام خدا با صلوات هدیه به حضرت فاطمه زهرا (س) که جده مادری ایشان نیز می‌شدند، شروع می‌کردند و این جالب توجه بود در زمان خاکسپاری ایشان در حرم کریمه اهل‌ بیت حضرت فاطمه معصومه (س)، دفن آیت الله صلواتی با یا زهرا (س) گفتن جمعیت و عزاداری و روضه حضرت فاطمه زهرا (س) همراه شد.

در اینجا از تمام عزیزان و بزرگان که به هر نحوی ابراز محبت به بیت ایشان اعم از شرکت در تشییع و مراسم‌های پس از ارتحال آیت‌الله صلواتی، همینطور بیان تسلیت همدردی داشتند، خصوصا مقام معظم رهبری، مراجع عظام تقلید، مدیران حوزه علمیه، علما وبزرگان حوزه، مسولان کشوری و لشکری کمال تشکر و قدردانی را دارم.

در پایان از خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) تشکر کنم که قبول زحمت کردند و این گفت‌وگو را انجام دادند تا به مناسبت ولادت امیرالمؤمنین (ع) به سمع و نظر مخاطبان و عاشقان خاندان عترت رسانده شود.

گفت‌وگو از اکبر پوست‌چیان

انتهای پیام
captcha