به گزارش ایکنا، جلسه شرح صحیفه سجادیه با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علیاکبری؛ رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه طبق روال هر هفته، شامگاه دوشنبه 31 اردیبهشت در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه میخوانید؛
اولا ایام پربرکت ولادت امام رضا(ع) را تبریک عرض میکنم. روز میلاد آن حضرت حاوی بشارتها است و دربرگیرنده عنایات خاص الهی است. از حضرت حق تمنا میکنیم آنچه به برکت این میلاد فرخنده به بهترین دوستان آن حضرت کرامت میکند به جمع ما عنایت کند. علی القاعده نه من و نه شما باورمان نمیشد در این جلسه بنشینیم و در غم از دست دادن یک جمعی از بهترین خدمتگزاران کشور و نظام و رهبری به سوگ بنشینیم. این واقعهای بود که اتفاق افتاد و واقعا دلها را آکنده از غم و اندوه کرد.
این بخش از دعای مکارم که الآن میخوانیم با حال این روزهای ما خیلی تناسب دارد. جان کلام و اصل مسئله عبارت است از اینکه انسان از رهگذر تربیت وحیانی به یک حال توحیدی برسد. این آن چیزی است که حضرت رضا(ع) در حدیث شریف سلسله الذهب به شکل خاصی از آن پردهبرداری کرده است. جایی که فرمود «کلمه لااله الا الله حصنی» مسئله مسئله ورود به حصن توحید است، یعنی در این عالم و در جریان زندگی همه بساطی که در کائنات فراهم شده است حاصلش انسان است و حاصل زیست انسان رسیدن به توحید است و تمام این فراز و نشیبها، نوع چیدمان این عالم، نوع طراحی این عالم، عجین شدن زندگی با مرگ و کاملا جنبه مقدماتی پیدا کردن زیست این جهانی مقدماتی هستند تا انسان به فهم توحیدی و نگرش توحیدی و زاویه دید موحدانه برسد و یک مومن موحد شود.
سهم ما از زیست اینجهانی توحید است. بقیهاش سراب است. قرآن فرمود کسانی که کافر شدند اعمالشان مثل سرابی است که آدم تشنه آن را آب میپندارد. وقتی انسان موفق شود درست نگاه کند میبیند این خیالی بیش نبود. آنچه در آنجا برایش آشکار میشود عبارت است از حق، چون آنجا با حق یعنی خدای متعال روبرو میشود. البته کسی که در توهمات بوده وقتی با حق روبرو میشود برایش روبرو شدن شیرینی نیست و خدا به حسابش میرسد چون این آدم فرصت زندگی با حقیقت را از دست داده و همهاش با سراب زندگی کرده. لذا حالا که حق آشکار شده است برایش شیرین نیست. این برای کسانی است که در منطق قرآن کریم مبتلا به کفر هستند.
اگر انسان از آب حقیقت، عطش فطرت خودش را سیراب کند این شخص گرفتار سراب نمیشود. این عطش اصلش عطش فطری است. عطش فطرت برای این است که ما را به سرچشمه آب حیات ببرد و ما را با حیات واقعی روبرو کند، ما را با جاودانگی و عالم حیات و زندگی حقیقی پیوند بزند. این عطش برای این است که شما دنبال آن آب باشی. اگر از آب سیراب شدی گرفتار سراب نمیشوی، اگر سیراب نشدی پاسخ به این عطش تو را گرفتار سراب میکند. لذا انسان فکر میکند کمال او در مال است، در جاه است، در شهرت است، در ریاست است، در لذتهای مادی است بعد میبیند هیچ خبری نیست و اینها سرابی بیش نبوده است.
لذا امام رضا(ع) در حدیث سلسله الذهب میفرماید اگر کسی موفق شود وارد این حصن شود در امان است. امام در ادامه راه ورود به این حصن حصین را معرفی کرده است و فرموده «انا من شروطها». کسی که به سرچشمه حیات متصل است و ساقی این آب حیات است ولیّ کامل است. اگر شما با او مرتبط شوید این جام به دست شما میرسد و الا در این عطش کذایی خواهید ماند. فقط او است که میتواند سقایت کند. ساقی آب حیات که همان توحید و حق است ولیّ کامل است. شما باید خودت را به محضر امیرالمومنین(ع) برسانی و جام حقیقت را از او بگیری که جلوه اینجهانیاش همین معارف توحیدی است، جلوه آنجهانیاش کوثر است که مقام امن است.
آنچه اتفاق افتاد پروازی بود که به پرواز دیگری انجامید. فضا خیلی فضای عجیبی است. این جمعی که در این پرواز بودند خیلی منتخب بودند؛ پروازی که به پرواز ابدی ملحق شد. این جمعی که در بالگرد بودند خصوصیت مشترکشان دلدادگی به اهل بیت(ع) بود. این حلقه مشترکشان بود. خصوصیت مشترک دیگرشان این بود که این جمع در مقام خدمت به ولایت علی بن موسی الرضا(ع) تلاش میکردند. ایران، حرم حضرت رضا(ع) است. چشم حاج قاسم میخواهد که ببیند و بگوید جمهوری اسلامی ایران حرم است و هر کسی نمیتواند این را ببیند.
در این جماعت یک کسی هست که خداوند تبارک و تعالی مقدر کرده مسیرهای خدمت را از جوانی طی کند تا بشود خادم اول حرم اصلی. آقای رئیسی قبل از خادمی حضرت رضا(ع) و بعدش دو حالت داشت. در آنجا امام رضا(ع) زادش را به او داد. خدمتش هم خیلی خدمت خالص و شیرینی بود. ما با آقای رئیسی رفاقت داشتیم و ایشان از اوایل همینطور بود. دال مرکزی شخصیت ایشان صداقتش بود. آقای رئیسی از گوهر صدق بهرهمند بود و این در جریان خدمت به آستان حضرت رضا(ع) صیقل خورد و به یک مراتب بالایی از اخلاص رسید و انسان این اخلاص را در وجود او میدید. بعد فراخوان شد برای دستگاه اجرایی کشور. تو که در آن حرم موفق شدی حالا بیا به کل منطقه حرم خدمت کن که در ایام خدمت تو، شعاعش باید گسترش بیشتری پیدا کند.
گرچه دوران ریاست جمهوری ایشان دوران کوتاهی بود ولی به حسب چشم ظاهری خودمان یک کلمه میگوییم و آن اینکه «حیف شد». خیلی خوب کار میکرد. ایامی هم بود که آقا خیالشان راحت بود. این را کمتر دیده بودیم. بالاخره موقف، موقف حساسی است. آقای رئیسی هم قوی بود و هم امین. شما میدیدید سرشار بود از نشاط، از ایمان، از امید و همواره بیقرار بود. او میخواست اول و آخر کشور را به هم بدوزد برای تحقق ایران قوی که هدفی بود که پیش روی او بود لذا قرار نداشت.
ایشان عنایت حضرت رضا(ع) را گرفته بود لذا در سختترین شرایط نگرانی نداشت. حتی بعضی از رفقا میگفتند ایشان چقدر خوشبین است در حالی که خوشبینی مثبت داشت یعنی فهم درست. اگر بخواهم راجع به آقای رئیسی یک کلمه بگویم که حق مسئله ادا شود این است؛ زاویه نگاه این مرد با زاویه دید امامش کاملا هماهنگ بود. آن اخلاص و صدق باعث شده بود روشنبینی در او به اوج برسد لذا احساس میکردیم این آقا هیچ نوع تعلقی ندارد و فقط و فقط فکر میکرد این آرمان باید محقق شود و جمهوری اسلامی باید به قله برسد. لذا تمام ظرفیت قوه مجریه را با تمام عقبافتادگی و دشواریهایی که داشت در خدمت این آرمان آورد.
انتهای پیام