
به گزارش ایکنا، نهمین جلسه از سلسله جلسات تدبر در سوره «رعد» که به همت مدرسه دعا و نظامسازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی
قرآن و عترت دانشگاه تهران و با سخنرانی هانی چیتچیان برگزار میشود، شامگاه یکشنبه 30 اردیبهشتماه در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای این نشست چیتچیان با ابراز تأسف از سانحهای که برای هلیکوپتر حامل رئیسجمهور و هیئت همراه به وجود آمده است، به خلاصهای از مباحث جلسات پیشین پرداخت و گفت: موضوع و حقیقت مهمی که سوره رعد در پی بیان آن است، تقابل میان حق و باطل است و اساساً به دنبال مظاهری است تا ماهیت حق و باطل را بتوان از هم تمییز داد.
بیشتر بخوانید؛
بیشک در این سوره و بسیاری از سورههای قرآن، شاخصهایی مطرح است که با استفاده از آن میتوان به درک تفصیلی از موازین حق و باطل رسید هر چند که بدون دارا بودن آنها نیز این درک به شکل اجمالی خواهد بود. نسبت به آفرینش کائنات و نظام هستی هم مؤمن و هم کافر به این موضوع اتفاق نظر دارند که آنچه پدید آمده حاصل یک نیروی فراانسانی و فرامادی است، اما اینکه چرا مؤمن اینچنین به همه ابعاد نظام آفرینش واقف است و اما کافر به ستیزه با آن برمیخیزد، این امر حاصل همان تفاوت میان درک اجمالی و درک تفصیلی است.
این جلسه متمرکز بر روی آیه 19 از این سوره مبارکه است، آنجا که میفرماید: «أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ ۚ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ»(آیا کسی که میداند آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند کسی است که از نظر باطن نابیناست؟! فقط خردمندان بینادل متذکّرِ حق میشوند.) این آیه چالش اصلی این سوره است و دو گروه را با یکدیگر مقایسه میکند؛ قیاس میان کسانی که آنچه بر رسول خدا نازل شده است حق دانسته و آنان که با این امر مخالف هستند.
نکته جالب توجه آن است که بنا به اشاره آیه، افراد مخالف بر حقانیت رسالت الهی و آنچه که خداوند بر پیامبر راستین خود نازل کرده تعبیر بر دشمن و مخالف یا حتی کافر نمیکند و از آنها تحت عنوان «أَعمی» یاد شده است، یعنی کسی که کوردل است، اما باید دید چرا چنین تعبیری در این آیه به کار رفته است.
در اصل قیاس میان این دو مبحث از ناحیه افرادی صورت میگیرد که با وجود مشاهده جریان حق اما از آنجا که ممکن است حضور در چنین مسیری آنها را دچار مخاطراتی کند، در نتیجه به فکر عافیت خود بوده و لذا به راهی غیر صواب و صلاح رفته و در آن گام میگذارند. توجیه این افراد آن است که در زندگی همواره آرزو داشتهاند به چنان مرتبه و جایگاه دنیایی برسند. حال که رسیدهاند از تمامی ظرفیتهای خود استفاده میکنند تا جریان حاکم بر آن را اصلاح کنند، ولی اساساً انتخاب آنها نادرست بوده و ماهیت چنان تشکلی از اساس باطل است.
بحث بر سر این است که اصلاً این گروه نباید این دو ساحت مخالف یکدیگر را حتی به مقام قیاس کشانده چه برسد که پس از بحث و بررسی و اصطلاحاً سبک و سنگین کردن، به دنبال آن باشند تا کدام را انتخاب کنند و البته غالباً زرق و برق ساحتی که در آن مظاهر غیر خدایی بیشتر است، تا حدی افراد را به سمت خود جذب میکند.
درست در همین اثناست که موضوع نفس انسانی مطرح میشود و این که بنا بر ساختار نفسانی، او چه راهی را برای خود برگزیند از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ انسان براساس نفس خود است که مختار آفریده شده پس ماهیت نفس پدیدهای بالاجبار در نهاد انسان گذاشته شده است، اما اینکه انسان تابع کدامیک از وجوه نفسانی خود باشد، اینجاست که موضوع اختیار انسانی به میان میآید.
نکته جالب توجه اینجاست که انسان تابع هر کدام از نفوس خود باشد، این انتخاب او نیز تحت اراده و قدرت خداوند است و براساس انتخاب اوست که سرنوشتی محتوم برایش رقم خواهد خورد. این موضوع را در بیان مباحث توحیدی به واژه «شاء» تعبیر میکنند، به این معنی که اختیار و انتخاب انسان هر چه باشد، چه به حق و چه باطل در راستای اراده و خواست خداوند است نه با این استدلال که چون انسان شر و باطل را بنا بر اختیار خود انتخاب کرد، معنیش آن است که خدا نگونبختی بندهاش را بخواهد، بلکه به این معنی است که رقم خوردن عاقبت او بستگی به انتخاب او دارد و هر یک از راهها را که برگزید، با طی کردن مراحل مختلف آن به سوی سعادت و یا شقاوت سوق پیدا میکند.
ادامه دارد ...
انتهای پیام