
به گزارش ایکنا، یازدهمین جلسه از سلسلهجلسات تدبر در سوره «رعد» به همت مدرسه دعا و نظامسازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی
قرآن و عترت دانشگاه تهران، شامگاه گذشته یکشنبه 20 خرداد در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد. هانی چیتچیان؛ مدرس این مباحث در ابتدای این جلسه به بیان مطالبی پیرامون ماه ذیالحجه و مناسک حج پرداخت.
وی به خواندن نمازی که در دهه نخست ذیالحجه به آن توصیه شده است، اشاره کرد که معمولاً بین دو نماز مغرب و عشا در دو رکعت خوانده شده و در رکعت آن پس از خواندن سورههای «حمد» و «توحید» این آیه شریفه خوانده میشود که «وَ وٰاعَدْنٰا مُوسىٰ ثَلاٰثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنٰاهٰا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقٰاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قٰالَ مُوسىٰ لِأَخِيهِ هٰارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاٰ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»(سوره اعراف/142).
چیتچیان با تأکید بر این نکته که همواره در زندگی هر فردی مواقفی هم به لحاظ مکانی و هم زمانی وجود دارد که او میتواند با قرارگیری در آن و استفاده از ظرفیتهای ویژهای که برای آن تعریف شده است، موقعیت و مراتب جدید و متعالی را برای خود فراهم آورد، به این موضوع اشاره داشت که شبهای قدر و جمعه از جمله این مواقف زمانی هستند حال آن که موسم حج از جمله مواقفی است که جایگاه زمانی و مکانی آن ویژه است و لذا یک مؤمن مسلمان در طول حیات خود باید از همه امکانات و ظرفیتهای مالی، معنوی و جسمی خود استفاده کند تا به استطاعات برای تشرف به خانه خدا را پیدا کند.
این کارشناس قرآنی قرارگیری در این سیر معنوی و رسید به این میقات باشکوه را تابع شرایطی دانست که معمولاً باید با صبر فرد همراه شود، حال آن که اکثر ما در مواجهه با چنین شرایطی که با دشواری و سختی نیز توأمان است، تابآوری نداریم و این در حالی است که به طور مثال قرارگیری موسی(ع) بنا بر روایت صریح قرآن در «طور» و مواجهه او با سختیها وعدهای سی روزه بود، اما از جانب خدا 10 روز دیگر نیز به آن اضافه شد تا این کار کامل شود؛ این امر نشان از آن دارد که گاه رسیدن به مقاصد متعالی، در نوبت و زمانهایی خارج از آن چیزی که انسان تصور میکند به وقوع می پیوندد و لذا باید صبر پیشه کرد.
از دیگر نکات جالب توجهی چیتچیان به آن با دقیق شدن به آیه مذکور اشاره کرد، اینکه تصور میشود که مثلاً رهسپاری ما به موضعی همچون حج یا هر سفر زیارتی به این معناست که فرد باید همه امور دنیوی و کارهای محوله به خد را واگذارد در حالی که موسی(ع) در این موقع زمانی حساس، برادر خود هارون را جانشین خود قرار می دهد که همچنان امور جاری و مسئولیتهای او در ازای قومش، معطل باقی نماند.
او در ادامه به این امر تصریح کرد که هر فردی نه در سفر حج بلکه در هر سفر زیارتی که غایت آرزویهای معنوی اوست نباید نسبت به کنشگری اجتماعی و رسالتهایی که در قبال جامعه دارد، بی تفاوت باشد، حال آن که در عرصه عمل چنین مظاهری را شاهد نیستیم و غالباً در ازای رهسپاری به سفر معنوی همچون حج، در مراجعه به اجتماع مشاهده میشود که جای خالی فرد توجیهپذیر بوده و گفته میشود که او به حج مشرف شده و چه سعادت و منزلتی از این بالاتر را می توان سراغ گرفت.
براساس گفته چیتچیان اساس فلسفه حج رفتن نمایندگی قومی است که از جانب آنها به این سفر معنوی رهسپار میشویم همچنانکه در ایام قدیم هم هر قوم و طایفهای هر ساله یکی از همکیشان خود را برای رفتن به این سفر تجهیز میکرد، چرا که اعتقاد داشتند این سفری است که امام معصوم(ع) نیز به آن مأموریت یافته و فرد حاجی شده در این سفر به چنان مراتب معنوی میرسد که گویی از جانب امام معصوم(ع) مأمور به اصلاح قوم خویش پس از بازگشت از سفر است؛ ناظر بر این فرضیه برخلاف تلقی ما از حج دارد که سفر فردی است و حاجی تنها برای تزکیه و پالایش روحی و روانی خود به این سفر اعزام میشود، اما در اصل حج یک منسک اجتماعی است و فرد حاجی پس از بازگشت از این سفر باید به عنوان یک مصلح اجتماعی رسالت خود را در قبال همکیشان خود انجام دهد.
این کارشناس و مدرس قرآن با تأکید بر این نکته به افرادی که قصد تشرف به خانه خدا و به جای آوردن مناسک حج را دارند توصیه کرد تا در سن و سالی این کار را انجام دهند که قوای جسمی و روحی آنها برای اقدام در جهت چنین رسالتی همچنان میسر باشد و اینگونه نباشد که پس از سیر آفاق و انفوس و رسیدگی طولانی مدت به امور دنیوی و خانوادگی، در نهایت در سالخوردگی به فکر رفتن به سفر حج باشند.
وی تلقی نادرست و عدم تبیین مناسب در باب فلسفه حج را در میان امت اسلامی یادآور شد و به این موضوع اذعان کرد که چون تلقی نادرستی از این ماجرا یعنی تشرف به خانه خدا در میان امت اسلامی وجود دارد لذا حداقل در طی 75 سالی که از اشغال فلسطین میگذرد و به موازات آن هر ساله شاهد برگزاری کنگره عظیم حج هستیم، هیچ مودت، اتحاد و انسجامی را میان امت اسلامی از ملیتهای مختلف که واکنشی درخور در مقابل این سبوعیت نشان بدهند، نمیبینیم و نتیجه اینکه معلوم نیست که اگر حج قرار باشد اثری در بهبود شرایط امت اسلامی و مقابله با پلیدیها و دشمنیها در قبال امت پیامبر(ص) داشته باشد، پس چرا اساساً برگزار میشود؟ حال آن که حج علاوه بر جنبههای عبادی خود، ماهیتی سیاسی در اعلام انزجار نسبت به چنین جنایاتی دارد.
چیتچیان در ادامه و پیش از پرداختن به مبحث اصلی این سلسله جلسات تدبر در سوره «رعد» در شرایط کنونی ضمن آرزوی نصرت الهی برای مردم مظلوم غزه توصیه کرد که ما نیز میتوانیم با توسل به معصومین(ع) و خواندن دعاهایی همچون «سهم اللیل» و «خَصلِه» برای پیروزی آنها در مقابله با جرم و جنایت مردم فلسطین آرزو کنیم.
در باب سوره رعد، تا به اینجا و ناظر بر آیه 31 این سوره مبارکه، عنوان شد که خداوند برای مجاب ساختن مردم به منظور ایمان آوردن به دنبال خرق عادت و انجام کارهای محیرالعقول که قدرت و توانایی آن را به دست پیامبران و فرستادگان خود دهد، نیست همچنانکه اگر بخواهد این کار را میتواند، انجام دهد اما هدف ایمانآوری براساس شناخت و معرفت است و نه از سر زور و اجبار.
قطعاً در این راه یعنی تبلیغ دین، پیامبر نیز دچار رنج و محنت فراوانی خواهد بود و اینگونه نیست که بتوان با فراهم آوردن شرایطی مرزی میان حق و باطل را ایجاد کرد، بلکه این امر باید به تدریج و براساس شناخت انجام شود؛ در این اثنا شاهد هستیم که گروهی نه از سر ایمان و باور به رسالت پیامبر بلکه از این باب که اگر به طرفداری از پیامبر خدا بپردازند از بسیاری از سختیها و مرارتها مصون خواهند ماند، جانب ایشان را گرفتند که البته شاهدیم به ویژه در سهساله نخست تبلیغ اسلام از سوی پیامبر، پیروان ایشان با چه مشقاتی روبرو شدند که نمونه بارز آن حصر در شعب ابیطالب بود و اگر نبود ایمان راسخ و البته براساس منطق آنهایی که جانبداری از پیامبر را مساوی با عافیت و رفاه میدانستند، لذا ممکن بود، بسیاری از آنها در همان ابتدا از اطراف پیامبر(ص) پراکنده شوند.
به آیه 32 سوره «رعد» توجه کنید که میفرماید: «وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ۖ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ» اشاره به کافرانی دارد که با وجود پدیدار شدن ادلهای متقن از جانب پیامبر(ص) باز هم سر عناد با او و پیروانش داشتند. در این آیه گفته میشود که این تنها انحصار و اختصاص به پیامبر اسلام نداشته، همچنانکه در مورد سایر پیامبران نیز این محنتها و سختیها وجود داشته است.
اما آیه 33 این سوره از این قرار است: «أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَىٰ كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ ۗ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ ۚ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ ۗ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ ۗ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ» اشاره به انواع مکرها و حیلتهایی که کافران برای خنثی ساختن تبلیغ پیامبر به انجام میرساندند، دارد در حالی که این نسبتهای ناروا همان چیزهایی است که تنها خودشان به آن اعتقاد دارند و نکته جالب اینجاست که چنین مکری بعدها گریبان خود آنها را گرفته و به آن دچار میشوند، گویی که خود نیز به آنچه به شکل واهی و بی اساس بیان کردند، باور پیدا میکنند. سرآخر که آنها در همین جهل باقی مانده و البته خداوند بشارت به مؤمنان میدهد که آنها به عذابی دردناک دچار خواهند شد.
ادامه دارد...
انتهای پیام