کد خبر: 4219768
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۶
تدبر در سوره «رعد»/11

ایمان از رهگذر شناخت و معرفت به دست می‌آید

خداوند با آوردن مثال‌هایی خارق عادت در قرآن می‌خواهد این موضوع را به اثبات برساند که ایمان و هدایت بشری تنها از راه شناخت و معرفت به دست می‌آید و معجزات تنها دلیلی است تا بشر به این امر متوجه شود.

ایمان و هدایت از رهگذر شناخت و معرفت به دست می‌آیدبه گزارش ایکنا، جلسه یازدهم از سلسله جلسات تدبر در سوره «رعد» که به همت مدرسه دعا و نظام‌سازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن  و عترت دانشگاه تهران در  مسجد کوی دانشگاه  تهران برگزار می‌شود، شب گذشته یکشنبه 13 خرداد با سخنرانی هانی چیت‌چیان؛ کارشناس و مدرس قرآن منعقد شد.
 
چیت‌چیان در ابتدای این جلسه با اشاره به روزهای آخر ماه ذی‌القعده و اینکه در آستانه فرا رسیدن روزهای ذی‌الحجه قرار داریم، این ایام را ایام‌الله خواند و گفت: مواقف و زمان‌های ایام‌الله همچون زمانی است که شما با اتومبیل در سرازیری قرار گرفته باشید و به طور قطع در چنین شرایطی سرعت گرفتن ماشین به سادگی اتفاق خواهد افتاد و لذا باید از دقایق و لحظات چنین ایامی به طور کامل استفاده کرد، چرا که خاصیت این ایام آن است که می‌تواند انسان را در جریان تعبد و بندگی خداوند بیش از آنچه که توقع می‌رود، به جلو بیاندازد.
 
وی به مراقبت از اعمالی که در چنین ایامی از سوی عابد سر می‌زند، تأکید کرد و گفت: شاید این پرسش مطرح شود که با وجود این همه مداومت در انجام اعمال نیک، باز هم ممکن است با یک خطا کل آن حسنه‌ای که برای انسان نوشته شده است، از میان برود که البته باید گفت این امر طبیعی است و می‌توان در این مورد مثال کشاورزی را مطرح کرد که با وجود زحمات در فرایند کاشت و داشت، اما در آستانه برداشت و دروی محصول به دلیل یک سهل‌انگاری و عدم مراقبت، همه آنچه را که کاشته به هدر می‌رود و لذا مخصوصاً در مورد اعمال این ایام باید نهایت توجه را داشت که اولاً به درستی ادا شود و در ثانی مراقبت‌های لازم صورت گیرد تا مبادا محصول از بین رفته یا کیفیت لازم مورد نظر را نداشته باشد.
 
چیت‌چیان گفت: به هر حال خداوند ایام و روزگاری در سال را ویژه قرار داده همچون ماه رمضان که ثواب خواندن یک آیه از قرآن در آن معادل یک ختم قرآن است و در نتیجه ارتکاب به هر نوع اعمالی در آن ولو توبه و استغاثه نیز در آن از شدت تأثیر بیشتری برخوردار است و برنده واقعی آن کسی است که در این ایام که افکار و نیروهای منفی به حداقل ممکن خود رسیده‌اند، سعی در پالایش نفس خود و انجام اعمالی داشته باشد که او را بیش از پیش به تکامل و رشد خواهد رساند.
از این مباحث که بگذریم، صحبت در مورد سوره مبارکه «رعد» مطرح می‌شود. در این جلسه قصد داریم به آیه 31 این سوره از قرآن کریم بپردازیم که می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا لَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ»(و اگر قرآنى بود كه كوه‌ها بدان روان مى‌شد يا زمين بدان قطعه قطعه مى‏‌گرديد يا مردگان بدان به سخن درمى‌آمدند [باز هم در آنان اثر نمی‌کرد] نه چنين است بلكه همه امور بستگى به خدا دارد، آيا كسانى كه ايمان آورده‏‌اند، ندانسته‏‌اند كه اگر خدا مى‏‌خواست، قطعا تمام مردم را به راه مى‌آورد و كسانى كه كافر شده‏‌اند پيوسته به [سزاى] آنچه كرده‏‌اند، مصيبت كوبنده‏‌اى به آنان مى‌‏رسد يا نزديك خانه‌هايشان فرود مى‌‏آيد تا وعده خدا فرا رسد آرى خدا وعده [خود را] خلاف نمى‌كند)
 
اما این آیه قصد دارد چه بگوید؟ باید گفت این آیه به نوعی جواب آن خواسته‌ای است که در همین سوره و در آیه 27 آن مطرح شده است که می‌فرماید: «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِی إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ»(و كسانى كه كافر شده‏‌اند، مى‏‌گويند چرا از جانب پروردگارش معجزه‌اى بر او نازل نشده است بگو در حقيقت ‏خداست كه هركس را بخواهد بى‏ راه مى‏‌گذارد و هركس را كه [به سوى او] بازگردد به سوى خود راه مى‌‏نمايد)
 
خداوند در جواب آن عده از کفار که خواسته‌ای را مطرح می‌کنند که اگر از جانب خدا چیزی که آنها می‌خواهند فرو فرستاده شود، ایمان خواهند آورد، چنین واکنش نشان می‌دهد که اگر کوه‌ها روان شده و زمین قطعه قطعه شود و مردگان زنده شوند و چنان و چنان که مگر آنها به این واسطه ایمان بیاورند باز باید گفت که دروغ می‌گویند و ایمان آوردنی در کار نیست.
 
مگر نه که برای خداوند انجام چنین کارهایی سهل و آسان است، اما خداوند در این آیه از سوره با زبان بی‌زبانی این موضوع را تأکید می‌کند که اساساً برآورده شدن خواسته این افراد هم فایده‌ای ندارد و آنها هیچ وقت ایمانی را که مورد نظر است، نخواهند آورد.
 
جابجا شدن کوه، قطعه قطعه شدن زمین و زنده شدن مردگان و هزار و یک نشانه دیگر امری غیرطبیعی و خارق عادت است و خداوند به این واسطه به بندگان خود این موضوع را تفهیم می‌کند که ایمان و هدایت بشر نباید به واسطه خرق عادت باشد، بلکه باید از رهگذر شناخت و معرفت به وجود آید.
 
ریشه این اتفاق در تقواپیشگی است و فهم و ادراکی توأمان با اخلاص را در پی دارد و به این شکل نیست که تحت تأثیر یا جبر زمانه و یا یک فردی همانند رمالی، انسان مجبور به پذیرش ایمان شود که البته در اینجا موضوع دیگری مطرح می‌شود و آنکه پس چرا خداوند برای اثبات حقانیت پیامبران خود ایشان را مجهز به انجام برخی کارهای خارق العاده که از آن به معجزه تعبیر می‌شود، کرد؟
 
تنها باید به این شکل به این پرسش پاسخ گفت و آن اینکه بسیاری از پیامبران فاقد معجزه بودند و در میان این انبوه از پیامبران تنها تعدادی انگشت‌شمار از آنها را می‌توان سراغ گرفت که قادر به انجام معجزه هستند و لذا معجزه‌ای که از برخی از پیامبران سر می‌زند، ثابت‌کننده حقانیت پیامبری آنها نبوده و نیست و مثلاً نمی‌شود، توحید را با آن ثابت کرد بلکه معجزه تنها به این خاطر بوده است تا این امر به اثبات برسد که من پیامبر از جانب قدرتی فوق بشری آمده‌ام وگرنه محتوای کلام ایشان معجزه نمی‌خواهد و هیچ کدام ایشان با معجزه با مردمان خود صحبت نکره‌اند.
 
این فرضیه که چون معجزه‌ای آورده شود، این بدان معناست که ایشان ایمان خواهند آورد نیز امری است که مثال نقض آن را نیز شاهد بوده و به اثبات رسیده است و آن ماجرای قوم ثمود است که خواستی را از پیامبر خوبش مطرح کردند و چون برآورده شود، ایمان خواهند آورد؛ شتری سرخ موی از دل کوه عیان شد، یعنی براساس آنچه درخواست کرده بودند و نه تنها ایمان نیاوردند که شتر را نیز کشتند! لذا مشاهده می‌شود که آنها تنها خواسته‌شان این بوده است که پیامبر خدا را به عجز درآورند مگر نه اگر قرار بر ایمان بود که دیگر چه نشانی متقن‌تر از آنچه که خود درخواست کردند و برآورده شد؟
 
نکته حائز اهمیت دیگر نیز آن که به هر حال چنین استنتاج می‌شود که خداوند برای ایمان آوردن افراد و هیچ قومی جبری ندارد و اساساً ایمان‌آوری به زور نیست، وگرنه که از قدرت خداوند خارج نخواهد بود که همواره اعمال فرد را با گماردن ملازمانی مورد رصد قرار دهد تا مگر زمانی اگر از راه به در شدند، آنها را به هر آنچه که خود صلاح می‌داند شماتت و توبیخ کند؛ این قانون و سنت الهی است که البته ما همواره از آن تخطی می‌کنیم به شکلی که شاهدیم با این فرض که باید مراقب اعمال و رفتار یکدیگر باشیم همواره اعمال همدیگر را مورد سبک و سنگین قرار می‌دهیم در حالی که اصل بر درستی روند هدایت و راهبری جامعه و انسان است و اگر این هدایت درست باشد، زین پس باید تنها مبنا را اختیار طرف مقابل قرار داد که خواسته‌اش چه باشد و قصد آن را داشته باشد که چه رفتاری را در تداوم زندگی خود اختیار کند.
 
از آنجا که در فراهم آوردن شرایط مطلوب فرهنگی و آموزش صحیح رفتاری در جوامع انسانی دچار ضعف و کاهلی هستیم، لذا با رهاسازی و به حال خود وانهادن این مرحله، ترجیح‌ما این است که بلافاصله وارد مرحله کم‌مخاطره‌تر نظارت و رصد اعمال افراد جامعه شویم در حالی که ابتدا باید چیزی را در مرحله‌ای پیشتر کاشته باشیم که حال توقع برداشت مطلوب آن را داشته باشیم، اما غافل از این مرحله به سراغ راحتترین و کم‌هزینه‌ترین مرحله می‌رویم که صد البته نتیجه‌ای دلخواه را نیز از آن به دست نمی‌آوریم و با انسان‌هایی روبرو هستیم که در عین قانون‌مداری اغلب نهاد اخلاقی و تربیتی در وجود آنها در شرایطی بغرنج و نگران‌کننده قرار دارد. 
   
ادامه دارد ...
 
 
 
انتهای پیام
captcha