کد خبر: 4215437
تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۹
تدبر در سوره رعد/8

کارکرد مستقل «سبب و اثر» در کائنات

معمولاً برای پدید آمدن اثری نیاز به شیء و علتی است که از آن تعبیر به سبب می‌شود و اینکه تا اسباب وقوع امری به وجود نیاید، شاهد پدید آمدن اثری نیستیم، حال آن که با بررسی استعاری بخشی از سوره «رعد» می‌توان دریافت که اراده الهی اغلب بر آن قرار می‌گیرد که سبب و اثر، مستقل از یکدیگر عمل کنند.

کارکرد مستقل «سبب و اثر»  در نظام کائنات براساس اراده الهیبه گزارش ایکنا، هشتمین جلسه از سلسله جلسات تدبر در سوره «رعد» که به همت مدرس دعا و نظام‌سازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران برگزار می‌شود، شب گذشته یکشنبه 23 اردیبهشت در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد و طی آن هانی چیت‌چیان؛ مدرس و کارشناس قرآن به ارائه مباحث تکمیلی درباره اشارات استعاری مطرح شده در این سوره پرداخت که در ادامه به خلاصه‌ آن اشاره می‌شود.

در آیه 15 این سوره مبارکه آمده است: «وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» (کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند، از روی میل و رغبت یا بی‌میلی و کراهت و نیز سایه‌هایشان بامداد و شامگاه برای خدا سجده می‌کنند.) در این آیه صحبت از شیء و همچنین سایه آنها می‌شود که هر دو برای خدا سجده می‌کنند. در حالی که برخی از افعال در عالم واقع و نظام طبیعت برای پدیده‌ای همچون سایه تعریف نشده و مثلاً فعلی که برای سایه مورد استفاده قرار می‌دهیم، افتادن است.
 
جالب است که در این آیه آنچه برای سایه به فعلیت می‌رسد، امری مجزا از شیء است و نه وابسته به آن چرا که به هر حال برای هر شیئی سایه‌ای مفروض است و اگر ابدان یک بشر را نیز به عنوان یک شیء در نظر بگیریم، به محض سجده کردن شیء در مقام عبودیت خدا، سایه آن نیز تابع وسیله و اسباب آن نیز به سجده کرده و فرم و شکلی از عبودیت به خود می‌گیرد. 
 
نخستین برداشتی که از این آیه به ذهن متبادر می‌شود، برداشتی استعاری است. به این معنا که سجده کردن شیء و به تبع آن سایه یا سجده هر کدام از آنها به شکلی مستقل باید ما را به درک دیگری از حقیقت هستی بیاندازد و آن اینکه خداوند به این واسطه خواسته است تا ما را متوجه امری مهم‌تر کند و آن اراده بی‌چون و چرای الهی است؛ اراده‌ای که سبب اثر و  اثر بر جای مانده از آن را لازم و ملزوم یکدیگر نمی‌داند و به این دلیل است که هویتی مستقل به هر یک از آنها داده است و اینکه هر کدام می‌توانند بی‌نیاز از دیگری واقع شوند، منتها با این شرط که این امر خواست و اراده الهی باشد.
 
این آیه اشاره می‌کند که هر چند امری واسطه امر دیگر می‌شود و سبب وقوع یک اثری، منبعی است که موجب به وجود آمدن آن شده است، اما در همین نظام واسطه، دست خدا بسته نیست و هر آن‌که اراده کند، اثری را بدون نیاز به اسبابی به وجود آورده یا اسبابی را نیز بدون اثر باقی گذاشته و آن را به میل و اراده خود، خنثی می‌سازد.
 
اگر خواسته باشیم به دو مصداق متقن قرآنی در این باب اشاره کنیم، یکی گلستان شدن آتش در ماجرای درافکندن حضرت ابراهیم (ع) در آن است که به امر خدا آتش که ماهیت آن سوزانندگی است و سبب سوختن و فنای چیزی است، بی‌اثر می‌شود و در مصداق دیگر شاهد بروز اثری هستیم بدون آنکه امری سبب به وجود آمدن آن شده باشد و آن ماجرای تولد عیسی مسیح(ع) است. اگر به دنبال واقعیت آن باشیم باید امری سبب شکل‌گیری نطفه مقدس او در زهدان پاک مریم(س) شده باشد، اما شاهدیم که اراده الهی بر این امر واقع شده است تا این اثر بدون وجود مسبب، پدید بیاید. 
 
ذکر این نکته به این معنا نیست که همواره اراده الهی به این سمت و سوست که اثر را بدون وجود و وقوع فعلی از جانب مسبب آن، به وجود آید؛ همچنان در بسیاری از مقاطع، امر الهی بر این اصل استوار است که باید برای رسیدن به هدف و استنتاج هدفی، تلاشی صورت گرفته و اسباب آن فراهم شود و شاید تنها امر اولا که بتوان از ذکر این مصادیق به دست آورد ایمان به اراده الهی است و هر کجا بخواهد، سبب و اثر را لازم و ملزوم یکدیگر قرار می‌دهد و هر کجا بخواهد اثر را مستقل از سبب، محقق کرده یا سبب را بی‌اثر قرار می‌دهد.
 
در این وادی آنچه اهمیت دارد ایمانی است که فرد به اراده الهی دارد؛ همچنانکه مریم (س) ایمان به این امر داشت که بدون سببی، نوزادی را در بطن خود پرورش داده یا ابراهیم (ع) نیز یقین پیدا کرد که آتش سوزاننده به امر الهی سرد و خاموش می‌شود. لذا این اشارات تلویحاً در حال تذکر این نکته است که اعتقاد داریم که برای تحقق هر امری باید اسباب آن فراهم شود، اما در صورت فراهم نبودن اسباب نباید از رحمت الهی دلسرد شد، چرا که شاید امر الهی بر آن واقع شده باشد که اثری بدون فراهم آمدن اسباب به وجود آید.
 
با این فرض اگر حکم الهی بر آن قرار گرفت که یکه و تنها برای شرکت در کارزاری که امر خدا در آن تحقق می‌یابد باید شرکت کنیم، هیچگاه نباید بهانه آن را آورد که اسباب آن فراهم نیست و قلّت نیرو یا توانی را که در اختیار داریم، نباید با کثرت نیروی مقابل خود مورد قیاس قرار دهیم، چرا که شاید اراده الهی بر آن قرار گرفته باشد که ما با وجود همین اسباب و توان کم بر نیروی عظیم مقابل خود فائق آییم. همچنان که خداوند به موسی می‌فرماید: «اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ»(آیه 17 سوره نازعات) یعنی موسی نباید به دنبال فراهم آمدن ملزومات و اسباب باشد و باید یک تنه و با توکل بر خدا به جانب فرعون طغیان کرده رهسپار شود. 

ثمره قبول، باور و ایمان بر این امر که اراده الهی غلبه بر هر یک از مناسبات جاری در زندگی ما دارد، احیای سنت دعاست؛ امری که متأسفانه در بسیاری از برهه‌ها و مخاطرات ما از آن غافل هستیم و با این توجیه که اسباب آن فراهم نیست، در دست به دعا برداشتن و مطالبه امری که شاید در سنت‌های الهی زمینه تحقق آن فراهم باشد، کاهلی می‌کنیم و چه بسا که نه حتماً؛ خداوند منتظر التجاء و خواست ماست تا موجبات تحقق این امر را برای ما فراهم آورد. 

 
در مناسبات و امور زندگی دنیوی، حساب و کتاب کردن و به اصطلاح دو دو تا چهار تا کردن ضامن موفقیت است، اما آنچه که در نهایت به اراده و تصمیم الهی بازمی‌گردد گاه با این معادلات و معاملات جور درنیامده و اساساً از قوانین منطقی و محاسبات ریاضی تبعیت نمی‌کند، بلکه در کنف اختیار اوست و گاه ممکن است برخلاف معادلات و حساب و کتاب‌ها پیش آید. 
 
مثالی که بتوان آن را برای تقریب ذهن بیان کرد، نظام بازاری است که ممکن است هر یک از ما به گونه‌ای مستقیم یا غیر مستقیم به آن درگیر باشیم؛ یک محصول از دست تولیدکننده تا به دست خریدار و مصرف‌کننده برسد، چندین دست می‌چرخد و این میان هر کدام از واسطه‌ها، به نوعی عادلانه یا ناعادلانه بر بالا رفتن قیمت آن نقش دارند. اگر هر یک از ما در یکی از مراحل این داد و ستد باشیم بخواهیم رفتاری به غیر از عرف بازار انجام دهیم، قطعاً مغبون و متضرر خواهیم شد و این در شرایطی است که سنت الهی متذکر می‌شود تا مناسبات و محاسبات دنیایی لزوماً آن طوری که مردم می‌خواهند پیش نمی‌رود، چرا که همه چیز تحت اراده الهی است و اگر تو انصاف را در این عرصه به کار ببندی، توفیق خاصه الهی شامل حالت خواهد شد.
 
ادامه دارد 
انتهای پیام
captcha