کد خبر: 4221325
تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۰
یادداشت

آمادگی برای تشییع بیمار روبه‌مرگی به نام کتاب

کتاب در ایران اوضاع بسیار بدی دارد و گذشته از بودجه‌های دولتی موجود برای نشرهایی خاص، اگر فکری برای وخامت حال این بیمار روبه‌قبله نشود به زودی باید برای تشییع آن آماده شویم.

آمادگی برای تشییع بیمار روبه‌مرگی به نام کتابکتاب به عنوان مهمترین و مستندترین رسانه شناخته شده همواره مورد الطاف گفتاری مسئولان و درحقیقت به دلیل بی‌توجهی آنها به اقتصاد آن، رسانه‌ای است که تا چند سال دیگر در کشور فقط مردم مرفه قادر به خرید آن خواهند بود و حالتی کلکسیونی به خود خواهد گرفت.

مشکل اینجاست که دلایل بیماری کتاب در کشور با وجود چندعلتی کاملا مشخص است اما مسئولان مرتبط در پی تهیه دارو برای این بیمار بسیار بدحال نیستند. این شده که اهل قلم از بیم آلودگی و تسری به این بیمار چندویروسی، از کتاب فاصله گرفته‌اند و نسل آلودگان نیز رفته‌رفته رو به انقراض است.

تیراژ پایین؛ اولین ویروس است که خود معلول ویروس اعظم یعنی گرانی کاغذ است و چند سالی است مسئولان وعده می‌دادند که با بالا رفتن ظرفیت تولید کارخانه مازندران این مشکل حل خواهد شد و حتی به جهان کاغذ صادر خواهیم کرد. اکنون طبق اظهارت و شنیده‌ها این ظرفیت به شش برابر رسیده اما قیمت کاغذ از آن زمان تاکنون شصت برابر را هم گذرانده و هرگز پایین نیامده است. این نشان می‌دهد که مسئولان ما در مواجهه با یک مسئله اقتصادی چندوجهی فقط به وجه پیش رو نگاه می‌کنند و از بقیه موارد نظیر بازار جهانی، اثرات تورم، دلار، صنایع مرتبط با کاغذ و ... غافلند.

مافیای توزیع کتاب نیز که علت سرطانی و اصلی کتاب است، مسئله بعدی است. هیچ قانون مشخص و مدونی برای آن اصلا وجود ندارد چه رسد به اینکه بخواهد اعمال شود! توزیع‌کنندگان معدود کتاب از 45 تا 60 درصد قیمت پشت جلد کتاب را از ناشر دریافت می‌کنند و در برابر تحویل کتاب از ناشر و کسر مبلغ خود، چکی یکساله به وی می‌دهند که آن‌هم مبلغ محسوب کتاب‌های فروش رفته است و باقی آن را به ناشر عودت می‌دهند. این می‌شود که وقتی ناشر چکش را وصول می‌کند کاغذ و هزینه‌های دیگر چند برابر شده و با آن چک می‌تواند حدود ده تا بیست کتاب دیگر چاپ کند! بد نیست بدانید که در کشور بیش از 22 هزار مجوز نشر داریم اما در سال گذشته حدود 5 هزار ناشر فعال بوده‌اند. از این تعداد هم برخی ناشران یکی دو کتاب بیشتر در طول سال نداشته‌اند. این تعداد با همین روند تا دو سه سال دیگر به زیر هزار خواهد رسید.
از همه اینها بدتر، وجود ناشرنمایانی است که با داشتن مجوزهای زیاد و زنجیره‌ای دست به دزدیدن محتوا از کتاب‌های پرفروش می‌کنند و با تغییر برخی واژه‌ها و جملات و نام کتاب و ... افزودن نام مترجمان جعلی که برخی از آنها حتی فارسی را هم درست بلد نیستند دست به ایجاد بازار رقابتی در حوزه کتاب‌های پرفروش می‌زنند و برخی از آنها با دادن تخفیف‌های چشمگیر بر کتاب‌هایی که مبلغ آنها دو برابر کتاب اصلی است مخاطب را فریب داده و جذب می‌کنند.

در بخش تالیف و ترجمه هم که بازماندگانی علاقه‌مند از جان و دل مایه می‌گذراند و در کنار شغل اصلی خود به نوشتن کتاب ادامه می‌دهند کاهش روزافزون تیراژ بسیاری را دور کرده و بقیه را به فکر بخشیدن عطای کتاب به لقایش انداخته است. تیراژ کتاب در شکل معمول خود به صد تا دویست نسخه رسیده است. در تالیف که ناشران هیچ رقبتی ندارند و اگر هم کتابی منتشر شود معدود است و اکثر مواقع ناشر بر نویسنده منت می‌گذارد که در این اوضاع کتابش را چاپ کرده و حق‌الزحمه‌ای وجود ندارد. در ترجمه نیز در بهترین شکل ده درصد پشت جلد برای مترجم در نظر گرفته می‌شود که با توجه به زمان لازم برای ترجمه و زمان شش‌ماهه پس از اعلام وصول بین یک تا دو سال از زمان شروع ترجمه طول می‌کشد و برای یک کتاب مثلا دویست صفحه‌ای در حال حاضر مبلغ حق‌الزحمه مترجم اگر پشت جلد را سیصدهزار تومان در نظر بگیریم و تیراژ را دویست جلد، حدود شش میلیون تومان مزد برای حداقل سه ماه کار ترجمه می‌شود که می‌شود ماهی دو میلیون تومان!

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

عباس کریمی عباسی

انتهای پیام
captcha