به گزارش ایکنا، چهلمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «تحقیقات کلامی» به مدیر مسئولی حجتالاسلام والمسلمین هادی صادقی و سردبیری حجتالاسلام والمسلمین رضا برنجکار منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «مناسبات امامیه و کیسانیه در عصر حضور امامان»، «مبانی الهیات سلبی»، «امکان و قلمرو شناخت عقلی خدا از منظر متکلمان نظریهپرداز کوفه»، «واکاوی چیستی احباط از نگاه قرآن کریم»، «گونهشناسی ادله نقلی مورد استناد هر امام بر امامتخویش»، «نقد دیدگاه خاورشناسان در باره نقش قرآن کریم در پیدایش کلام اسلامی».
در چکیده مقاله «مناسبات امامیه و کیسانیه در عصر حضور امامان» آمده است: «کیسانیه از نخستین نحلههای جداشده از شیعه و یکی از فرق مهم سدههای اولیه اسلامی بوده که پیدایش آن با قیام مختار و ادعای جانشینی و امامت محمد حنفیه همراه است. سخن از مناسبات میان کیسانیه و امامیه کمک شایانی به شناخت تاریخ و اندیشه شیعه خواهد کرد. ازاینرو این پژوهش بهعنوان سؤال اصلی به بررسی مناسبات میان این دو گروه در بازه زمانی حضور امامان پرداخته است. ازآنجاکه در ابتدای امر کیسانیه و امامیه تفاوت زیادی از نظر اندیشه و آراء نداشته و صرفاً در مصداق امامت با یکدیگر اختلاف داشتهاند، تعاملات میان این دو گروه بیشتر بهصورت همگرایی ظاهرشده است. هرچند امامیه در این دوره به ردّ امامت محمد حنفیه پرداخته و به آگاهسازی جامعه شیعه در برابر عدم صلاحیت محمد حنفیه در قبول ردای امامت میپردازد. اما با نفوذ جریان غلات درون کیسانیه که عملاً اندیشههای اصیل کیسانیه را دگرگون میکند این مناسبات بیشتر بهصورت تقابلهای فرهنگی و اجتماعی به منصه ظهور رسیده است. همچنین امامیه از ورود به هرگونه تحرکات سیاسی کیسانیه در این زمان به شدت خودداری کردهاند.»
در طلیعه مقاله «مبانی الهیات سلبی» آمده است: «عوامل متعددی سبب گرایش متفکران دینی در معنای صفات ذاتی خداوند به الهیات سلبی شده است که میتوان از آنها با عنوان مبانی این الهیات نام برد. مهمترین عامل، توحید و یگانگی ذات خداوند است. سه تفسیر آن یعنی نفی تشبیه، نفی شریک و نفی ترکیب سه مبنای مهم در گرایش به الهیات سلبی میباشد. تنزیه و نفی تشبیه سبب آن شد که برخی متفکران از الهیات سلبی دفاع نمایند. دومین مبنا آن است که نباید برای ذات خداوند شریک قائل شد و از این رو نظریه زیادت اشاعره که قول به تعدد قدما است، باطل میباشد. الهیات اثباتی با این نظریه ارتباط مستقیم دارد و لذا الهیات سلبی راهکار مناسبی برای دور ماندن از این آفت است. مبنای سوم بساطت و نفی ترکیب است. بر این اساس متفکرانی مانند قاضی سعید قمی نظریه عینیت را نپذیرفته و با نفی صفات به الهیات سلبی گرایش یافتهاند. مبنای چهارم عدم تعقل صفات خداوند است که سبب شده است متکلمانی مانند علامه مجلسی با وجود پذیرش اصل صفت برای خداوند، قائل به الهیات سلبی شوند. پنجمین مبنا اشتراک لفظی وجود است که برخی از متکلمان را به سوی الهیات سلبی سوق داده است.»
در چکیده مقاله «واکاوی چیستی احباط از نگاه قرآن کریم» آمده است: ««احباط عمل در آخرت» در نگاه تفسیری ـ کلامی بهویژه با تکیه بر ظاهر بدوی آیه: «وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً» (فرقان: 23)، به معنای «ابطال عمل» تلقی میشود. این نوشتار روشن میسازد «احباط عمل در آخرت» از نگاه قرآن کریم، از سنخ «اظهار بطلان» است، نه «ابطال عمل» بهمعنای «باطل ساختن عمل با امحای آثار آن». خصوصیت نوآورانه این نوشته، تحلیل چیستی احباط در آخرت به شکل قرآنبنیان بر پایه مقدمات مأخوذ از آیات است که به مدد آن، بایستگی صَرف آیه فوق از ظاهر صریحش، مستدل میگردد. سیر منطقی حل مسئلهی پژوهش بدین قرار است: در مرحله نخست مستدل میشود: 1. ذات لایتغیر و مشترک میان اسباب حبط، «کفر» است؛ 2. حقیقت کفر، عبارت است از: باطل و بیاثر کردن حق و نعمت؛ 3. میان عمل و جزای اخروی آن از نگاه قرآن، رابطهی این همانی بر قرار است. سپس بر پایه مقدمات مذکور، مستدل میگردد حقیقت احباط در آخرت، اظهار حقیقت عمل کفر ورزیدن، برای انسان مرتکب کفر است که خداوند، آن را با پدید آوردن نشئه آخرت محقق میسازد، نشئهای که باطن عمل انسانِ مرتکب کفرْ که «باطل و بیاثرسازی» است در آن نشئه برایش آشکار میشود و او بطلان و بیاثری اعمالش را بهجزای کفر ورزیدن، دریافت میکند. این مقاله به روش تحلیلی و توصیفی و با تکیه بر شیوه تفسیر موضوعیِ آیات ناظر به حبط اعمال سامان یافته است.»
انتهای پیام