کد خبر: 4224061
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۸
یادداشت

محوری‌ترین عامل کاهش مشارکت در انتخاب ۱۴۰۳ چیست

مشارکت سیاسی مردم حاصل فراشد عوامل متعدد سیاسی و اجتماعی است، اما پرسش اینجاست که مهم‌ترین مفهومی که می‌تواند کسب کمترین میزان مشارکت سیاسی در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران را توجیه کند، چه چیزی است؟

مشارکت یکی از چالش‌های تمام انتخابات در دنیا از جمله ایران است که در دو انتخابات اخیر به پدیده قابل توجه تبدیل شده است. ثبت مشارکت ۴۰ درصدی یا به تعبیر دیگر «عدم مشارکت» ۶۰ درصدی برای بسیاری قابل پیش‌بینی نبود. به ویژه با روند تحولات بعد از شهادت ناگهانی مرحوم رئیسی و همراهان ایشان، امید می‌رفت که انگیزه و هیجان بسیاری از مردم در قالب مشارکت سیاسی بروز یابد. با این حال، آمار اعلامی در روز شنبه ۹ تیرماه نشان از ثبت کمترین میزان مشارکت در ۱۴ دوره انتخابات ریاست جمهوری داشت.

نخستین واکنش به این میزان مشارکت، پرسش از دلایل این مسئله است. نمی‌توان با نگاه تقلیل‌گرایانه و تک‌بعدی به تحلیل رخداد بزرگ اجتماعی پرداخت که سطوح و لایه‌های متعدد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، داخلی و خارجی دارد. به بیان دیگر این رخداد حاصل برهم‌کنش عوامل و بازیگران بی‌شماری است که هر کدام سهمی از این اتفاق داشتند. حال سؤال اینجاست که محوری‌ترین مفهوم و عامل در مشارکت سیاسی پایین چیست؟

یکی از مسیر‌های پاسخ به این پرسش تحلیل رفتار رأی‌دهندگان است؛ زیرا مرور تجربه انتخابات از اولین دوره آن تاکنون، نمایان‌گر وجود یک رفتار رأی‌دهی از سوی مردم است که به ۶ گروه قابل تقسیم است؛ گروهی از مردم رسماً در نظرسنجی‌ها اعلام می‌کنند که ما مخالف هستیم و رأی نمی‌دهیم. گروه دیگر بی‌تفاوت‌ها هستند که اساساً در هیچ شرایطی رأی نمی‌دهند. این گروه صریحاً اعلام مخالفت ندارند، ولی به دلایلی از جمله بی‌انگیزگی رأی نمی‌دهند. مجموع این دو گروه بین ۱۴ تا ۲۰ درصد است و به همین دلیل هیچ وقت مشارکت به بالای ۸۶ درصد نرسیده است.

گروه دیگر یعنی «معشیت‌خواهان»، جمعیتی بالای ۱۰ درصد واجدین شرایط هستند که اگر شرایط اقتصادی اقتضا کند و مشارکت به نفعشان باشد، رأی می‌دهند و اگر احساس کنند که تفاوت ندارد، رأی نمی‌دهند. از این‌رو پایگاه رأی این گروه ثابت نیست و الزاماً به سبد اصول‌گرا یا اصلاح‌طلب اضافه نمی‌شوند. گروه بزرگ دیگری که تا ۲۵ درصد واجدین شرایط را شامل می‌شود، گروه «خواهان تغییر» است؛ گروهی که از وضعیت موجود ناراحت هستند و می‌خواهند تغییری ایجاد کنند. برای مثال اداره کشور در حدود ۴ تا ۸ سال در دست گروهی بوده و حال آنها می‌خواهند گروه حاکم را تغییر بدهند. آمار مشارکت در انتخابات را عمدتاً این دو گروه که تا ۳۵ درصد رأی جامعه را در اختیار دارند، تعیین می‌کنند. این دو گروه اقتضائی رأی می‌دهند و پایگاه رأی ثابتی در جریانات سیاسی ندارند.

گروه بعدی که بین ۲۰ تا ۲۵ درصد مشارکت‌کنندگان را شامل می‌شود، افرادی هستند که به شکل سنتی و ثابت به اصول‌گرایان رأی می‌دهند؛ یعنی هر اتفاقی بیفتد و هرچه بشود، نهایتاً اصول‌گرایان را انتخاب می‌کنند. گروه دیگر که در حدود ۲۰ درصد هستند نیز بدون تردید به اصلاح‌طلبان رأی می‌دهند. در مجموع تا حدود ۴۰ درصد پایه رأی ثابت داریم. همان‌گونه که در ۸ تیرماه جاری، در حدود ۱۷ درصد واجدین شرایط به نماینده اصلاح‌طلبان و کمتر از ۲۱ درصد به نماینده اصول‌گرایان رأی دادند. در انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفند ۱۴۰۲ نیز پایین‌ترین میزان مشارکت ثبت شد که همان ۴۰ درصد بود.

تحلیل روند مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری از سال ۱۳۸۸ به میزان ۸۴%، سال ۱۳۹۲ به ۷۲.۷%، سال ۱۳۹۶، ۷۳%، سال ۱۴۰۰ به ۴۸% و نهایتاً سال ۱۴۰۳ به ۳۹.۹۶% رسید. این تنزل نشان از آب رفتن ظرفیت مشارکت گروه‌های غیرحزبی در جامعه دارد؛ وقتی فقط افراد با انگیزه‌های حزبی در انتخابات شرکت می‌کنند و دیگران (معیشت‌خواه و خواهان تغییر) با تمام تلاش‌ها و توصیه‌ها، انگیزه‌های لازم برای شرکت در انتخابات را پیدا نمی‌کنند، یعنی موتور محرک درونی آنها دیگر سوختی به نام «امید» ندارد. امید به آینده، یعنی امید به اصلاح معیشت یا هرگونه تغییر اثرگذار در سرنوشت کشور مهم‌ترین انگیزه برای مشارکت در انتخابات است.

در جامعه‌شناسی سیاسی مشارکت در جامعه از بین نمی‌رود، بلکه دو وجهه متفاوت سلبی و ایجابی دارد. اگر جامعه‌ای مشارکت ایجابی نداشت، به احتمال قوی دارای مشارکت سلبی است. مشارکت سلبی آینده و ابعاد معلومی ندارد. ممکن است مردم مشارکت خود را در قالب قهر کردن، مخالفت مدنی، اعتراض کف خیابان یا هر وضعیت دیگر بروز دهند. بنابراین یکی از مهم‌ترین ابزارهای تأمین امنیت نرم سازوکارهای مسالمت‌آمیزی است که بتواند مشارکت سلبی را به مشارکت ایجابی و انتخابات پرشور تبدیل کند.

راهکار افزایش مشارکت (سیاسی) ایجابی، در گام نخست شناسایی عوامل ناامیدی مردم به آینده تحولات کشور است. اگرچه این عوامل تا حدودی مشخص هستند، ولی به عنوان یک واقعیت و معضل نیازمند درمان پذیرفته نشده‌اند. گام دوم توسعه سیاسی در مسیر انتخابات و افزایش وفاق اجتماعی است. به نحوی که همگان به این باور برسند انتخابات امن‌ترین و قابل اعتمادترین مسیر برای تغییر و تحولات و انتقال قدرت کشور را فراهم می‌کند، بدون اینکه نظم، امنیت و ثبات را به هم بریزد.

در یادداشت بعدی مروری بر مهم‌ترین عوامل یا رخداد‌هایی خواهیم داشت که باعث کاهش امید در جامعه به ویژه جوانان شده است.

محمد پارسائیان، مدیر مرکز مطالعات میان‌رشته‌ای قرآن کریم

انتهای پیام
captcha