کد خبر: 4225585
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۲
زنان عاشورایی/ 3

افشاگری دختر امام حسین(ع) در کوفه

فاطمه(س) دختر امام حسین(ع) از همه افراد به حضرت زهرا(س) شبیه‌تر بود؛ وی در کوفه خطبه‌ای افشاگرانه و رسا بر ضد جنایت‌های ابن زیاد ایراد کرد و همه را به گریه انداخت.

سه شنبه/ افشاگری شبیه‌ترین دختر امام حسین(ع) به حضرت زهرا در کوفهتاریخ را از اول خلقت بشر زنان و مردان در کنار هم ساخته‌اند. از همان زمان که آدم و حوا بنا به گفته قرآن هر دو از گندم ممنوعه خوردند و هر دو از بهشت به زمین فرستاده شدند و با هم بنای بشریت را گذاشتند تا همین امروز، اگرچه مجامع بشری مسئولیت‌های متفاوتی برایشان ترسیم کرده‌اند اما آنها همیشه مکمل هم بوده و خواهند بود.

اما هر جای تاریخ زنان و مردان بزرگ با اندیشه‌ها و عمل‌های والا در کنار هم بوده‌اند، روند تاریخ را متحول و نقشی جاودانه و عظیم خلق کرده‌اند؛ مثل زمانی که حضرت محمد(ص) در کنار خدیجه(س) و حضرت علی(ع) در کنار حضرت فاطمه(س) به تحول تاریخ پرداختند.
عاشورا یکی از بزرگ‌ترین بزنگاه‌های تاریخ بشریت است. این بزنگاه بزرگ را نیز مردان و زنان شجاع در کنار یکدیگر ترسیم کرده‌اند، اما چه تاسف‌بار که زنان این عرصه آنچنان که شایسته است معرفی نشده و جامعه از درک عظمت آنها محروم مانده است.

کتاب زنان عاشورایی؛ نقش زنان در نهضت امام حسین علیه‌السلام(از عاشورا تا سقوط امویان)، اثری از زهره یزدان‌پناه قره‌تپه است که به معرفی جمعی از بانوان حاضر در واقعه عاشورا پرداخته است.

خبرگزاری ایکنا در تلاش برای معرفی بانوان حاضر در واقعه عاشورا از مطالب این کتاب یاری گرفته است. سومین قسمت از این مجموعه، به مطالب مطرح در خصوص «فاطمه صغری(س) دختر امام حسین(ع)» و «سکینه(س)، دختر امام حسین(ع)» اختصاص دارد که در ادامه می‌خوانیم.

فاطمه صغری(س) دختر امام حسین(ع)

فاطمه دختر حسین بن علی بن ابیطالب(ع) و مادرش ام اسحق دختر طلحه بن عبید الله تمیمی است. کنیه‌اش ام عبدالله و لقبش فاطمه صغری و فاطمه نبویه است. او زوجه حسن بن علی حسن مثنی و مادر عبدالله ابراهیم حسن و زینب است.

فاطمه با همسرش حسن بن علی(ع) که پسر عمویش بود به همراه پدر بزرگوارش امام حسین(ع) راهی کربلا شد. پس از واقعه طف و شهادت پدرش، همراه عمه‌اش حضرت زینب(س) و سایر بازماندگان آل رسول(ص) به دمشق برده و پس از آن وارد مدینه شد. پس از شهادت همسرش حسن مدت یک‌ سال در کنار قبر وی خیمه زده و همان جا ساکن شد.

فاطمه بنت‌الحسین(ع) بانویی با شرافت و دانش و اهل ذکر و شب زنده‌داری و عبادت بود. روزها روزه می‌گرفت و از جمال ظاهر و باطن برخوردار و اهل روایت و نقل حدیث بود.

ابن‌سعد در خبری که از راویان فاطمه(س) نقل کرده است می‌نویسد با دانه‌هایی که در رشته‌ای جمع‌آوری شده بود تسبیح خدا می‌گفت. به نقل از فاطمه دختر  امام حسین(ع) سپاه عمر سعد پس از شهادت امام به خیمه‌ها حمله‌ور شدند و به غارت پرداختند از جمله دو خلخال از پاهای او در آوردند. 

در سفر کربلا در جمع اسیران اهل بیت(ع) بود و در کوفه نیز به خطبه‌ای افشاگرانه و رسا بر ضد جنایت‌های ابن زیاد ایراد کرد و همه را به گریه انداخت. در کاخ یزید چشم یکی از وابستگان حکومت به او افتاد، از یزید خواست که او را به وی ببخشد که حضرت زینب(س) به شدت اعتراض و مخالفت کرد و کار آنان را کفر به شمار آورد.

فاطمه(س) که از خواهرش سکینه(س) بزرگ‌تر و از همه افراد به حضرت زهرا(س) شبیه‌تر بود در کربلا شاهد شهادت پدر و برادرش و بستگانش بود و همه ظلم‌ها و ستم‌هایی را که بر آل رسول‌الله(ص) رفت نظاره کرد و به عمه‌اش زینب(س) پناه برد. مصیبت بزرگی که بر وی و خانواده‌اش وارد شده بود حالتی بالاتر از گریه برایش به وجود آورده بود. دیگر اشک‌هایش خشک شده و صدایش گرفته بود، همراه با سایر بانوان و بازماندگان آل پیامبر(ص) به اسارت به کوفه برده شد. استقبال مردان و زنان کوفه از کاروان اسرا بر حزن و اندوه او و خانواده‌اش افزود. سرانجام پس از خطبه عمه‌اش زینب(س) به سخنرانی پرداخت. فاطمه با عزم و ایمان و ثبات و یقین برای مردم کوفه سخنرانی کرد و پرده از اعمال زشت امویان برداشت و اهل مجلس را به گریه انداخت به طوری که گفتند: ای دختر پاکان دل‌های ما را پاره کردی و جگرهای ما را آتش زدی.

فاطمه(س) پس از شهادت همسرش در کربلا قصد ازدواج نداشت و سرانجام پس از مدتی به اصرار عبدالله بن عمرو بن عثمان و به سفارش همسرش حسن قبل از شهادت با عبدالله ازدواج کرد و قاسم(ع) و رقیه فرزندان عبدالله بن عمرو را به دنیا آورد. پس از فوت عبدالله بن عمرو عبدالرحمن بن ضحاک قسری که از طرف یزید بن عبدالمک حاکم مدینه بود، از فاطمه(س) خواستگاری کرد. فاطمه نپذیرفت؛ عبدالرحمن به آزار و اذیت او پرداخت و او را تهدید کرد که اگر قبول نکند فرزند بزرگش عبدالله بن حسن را به تهمت شرابخواری تازیانه خواهد زد. رئیس دیوان مدینه فردی به نام ابن هرمز بود که یزید بن‌عبدالمک او را برای حسابرسی نزد خویش خواسته بود. ابن هرمز برای خداحافظی نزد فاطمه رفت و گفت: کاری داری؟ فاطمه گفت خلیفه را از خواسته ابن ضحاک و تعرضش بر من آگاه کن و شکایتنامه‌ای به یزید بن عبدالملک نوشت. به دنبال شکایت فاطمه یزید بن عبدالملک، ابن ضحاک را از قدرت خلع کرد و از وی غرامت گرفت.

سیده فاطمه دختر امام حسین(ع) در سال ۱۱۰ هجری در هفتاد سالگی رحلت فرمود. قول دیگر این است که وی زمان امام صادق(ع) را نیز درک کرد و در سال ۱۱۷ ق در حالی که هفتاد سال داشت در مدینه در گذشت و در بقیع به خاک سپرده شد.

سکینه(س)، دختر امام حسین(ع)

سکینه(س) دختر حسین بن علی بن ابیطالب(ع) و مادرش رباب بنت امرى القيس بن عدی بن اوس بن جابر است؛ نامش را آمینه و امیمه و آمنه هم نام جد پدرش آمنه بنت وهب) ذکر کرده‌اند و به سکینه مشهور است.

وی به عقد عبدالله بن حسن(ع) پسر عمویش درآمد ولی عبدالله در کربلا به همراه عمویش حسین(ع) کشته شد. پس از شهادت پدرش حسین(ع) و یارانش، سکینه همراه عمه‌اش زینب(س) و سایر بازماندگان آل رسول(ص) به صورت اسیر به دمشق برده و پس از آن راهی مدینه الرسول شد.

سکینه بانویی فصیح و بلیغ بود و از بهترین شعرای زمان خویش به شمار می‌آمد و مقامی رفیع داشت. ابوالفرج اصفهانی نیز گفتار و اشعار وی را در کتاب‌هایش آورده است. 

سکینه(س) همراه همسرش عبدالله بن حسن(ع) به دنبال پدر گرامی‌اش حسین(ع) راهی کربلا شد. وی در واقعه کربلا حضور داشت و در تمام مصائب و رنج‌ها شریک بود. سکینه(س) شهادت برادران عموها و عموزاده شوهر و پدر را شاهد بود و با بدن پاره پاره پدر وداع و دوران اسارت را تحمل کرد؛ او بانویی عفیف و مستور بود. علی بن سعد که از اصحاب رسول خدا‌(ص) بود نقل می‌کند هنگامی که وارد دمشق شدم و از ورود آل رسول الله‌(ص) باخبر شدم به نزدیک ایشان رفتم تا حاجتی از ایشان را برآورده کنم. از دختری پرسیدم که کیستی؟ گفت: «سکینه بنت حسین(ع)» از او سؤال کردم: آیا چیزی نمی‌خواهی؟ من سهل بن سعد هستم که جدت را دیده‌ام و حدیثش را شنیده‌ام. سکینه گفت: «ای سهل به شخصی که رأس سر امام حسین(ع)) را حمل می‌کند بگو که جلوی ما راه برود تا مردم به تماشای سر مشغول شوند و ما را نگاه نکنند زیرا ما حرم(بانوان) خاندان رسول الله(ص) هستیم.

حضرت سکینه پس از بازگشت از سفر کوفه و شام در خانه پدر خود تحت کفالت امام سجاد(ع) قرار گرفت. وی محضر امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) را درک کرد.

امام حسین(ع) درباره او و مادرش فرمود: به جان تو قسم خانه‌ای را که سکینه و رباب در آن باشند، دوست دارم. عمر رضا کحاله می‌نویسد: «سکینه بانویی جلیل‌القدر با نجابت و دارای مقام و منزلتی بلند بود. بنت الشاطی می‌گوید به حق که خانم سکینه به سبب اصل و نسب عالی و شرافت و منزلت بالایش صاحب عزت بی‌انتها و آشکاری است. زينب بنت فواز آورده است: سکینه سرآمد زنان زمان خویش از زیباترین زن‌ها و از نظر اخلاق جلیل القدرترین و نیکوترین ایشان بود.

سکینه بانویی شجاع بود و در برابر لعن بنی امیه سکوت نمی‌کرد. عمر رضا کحاله می‌نویسد دختر عثمان بن عفان در برابر سکینه گفت: من دختر شهید هستم. سکینه سکوت کرد. ناگاه مؤذنی گفت: «اشهد ان محمد رسول الله(ص)» سکینه گفت: این پدر من است یا پدر تو ؟ آن زن گفت: هرگز به شما فخر نخواهم فروخت.

سکینه بانویی شجاع و با هیبت و عظمت بود و کسی جرئت توهین به او را نداشت. طبق گفته اکثر مورخان سکینه(س) در پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ ق در مدینه در زمان حکومت خالد بن عبدالملک رحلت فرمود. خالد اجازه تدفین جنازه او را نداد و چون خود می‌خواست نماز میت را بخواند گرمای هوا را بهانه کرد مردم تا شب منتظر شدند سرانجام به منزل‌هایشان رفتند و اطراف جنازه عود و عطر پخش کردند فردای آن روز والی اجازه داد و نماز برپا شد و سکینه در مدینه جدش رسول الله(ص) دفن شد. برخی گفته‌اند که سیده سکینه در پنجم ربیع الاول سال ۱۲۶ ق. در مکه در راه عمره از دنیا رفت.

ابوالفرج گوید: سکینه در مدینه در زمان حکومت خالد بن عبدالملک فوت نمود و خالد به علت گرمای ظهر نماز را به تعویق انداخت. علی بن حسین(ع) امر فرمود که به هر شخصی که برای نماز و تدفین آمده، عطر بزنند.

با توجه به اینکه سال وفات علی بن الحسین(ع) سال‌های ۹۴-۹۲ ق ذکر شده و سال وفات سکینه(س) سال ۱۱۷ ق، بنابراین حضور آن حضرت هنگام تدفین سکینه(س) نمی‌تواند صحت داشته باشد. مقبره‌ای که در دمشق به حضرت سکینه(س) منسوب است در حقیقت متعلق به سکینه دیگری است و بر صندوق آن نوشته شده سکینه بنت‌الملک ابن عساکر هم می‌گوید: علما محل قبر سکینه را در دمشق ضعیف می‌دانند زیرا طبق گفته اکثر مورخان او در مدینه از دنیا رفته است.

محسن الامین یکی از کسانی است که معتقد است وی در مدینه به خاک سپرده شده و قبری که اکنون در مقبره باب‌الصغیر است قبر او نیست بلکه به سکینه دختر یکی از امرای دمشق تعلق دارد. البته با اینکه بعضی از مورخان محل دفن او را در مدینه دانسته‌آند لیکن در بقیع قبری به او منسوب نیست. 

انتهای پیام
captcha