به گزارش ایکنا، سعید طاوسی مسرور، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی شب گذشته 26 تیرماه همزمان با شام شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) با موضوع «علل واقعه عاشورا» در هیئت جواد الائمه(ع) به سخنرانی پرداخت.
گزیده سخنان وی را در ادامه میخوانید؛
یکی از اقداماتی که دستگاه خلافت از همان دوره خلیفه اول انجام داد منع نقل کتابت حدیث بود. البته این را از دوران خود پیامبر(ص) کلید زدند. برای مثال پیامبر(ص) در روز دوشنبه از دنیا رفت. پنجشنبه آخر عمرشان در خانهای که بستری بودند فرمودند کاغذ و قلمی بیاورید که من وصیت کنم تا بعد از من گمراه نشوید عمر گفت این مرد هذیان میگوید، وی همچنین گفت که کتاب خدا برای ما کافیست. این ضربهای بزرگ به اسلام بود در حالیکه قرآن نیاز به معلم و مبیّن دارد و پیامبر(ص) میخواست شخص بعدی که چند بار هم قبلا معرفی کرده بود را ثبت کند. کسانیکه به متن قرآن مراجعه کردهاند بدون اینکه به امام رجوع کنند در نهایت از دل رفتار آنها، داعش و خوارج بیرون آمدند در حالیکه باید به یک امام مراجعه میشد. آنها نمیگفتند که علت عدم نقل حدیث این است که ما میخواهیم فضایل حضرت علی(ع) نقل نشود بلکه میگفتند ما دغدغه قرآن داریم و اگر الان کتابت حدیث شروع شود قرآن به فراموشی سپرده میشود اما این جریان ادامه پیدا کرد.
واقعیت امر این است که پیامبر(ص) یک سری کاتب داشت که قرآن و حدیث را مینوشتند اما تا پایان دوران خلیفه دوم سختگیری در مورد کتابت حدیث ادامه داشت و به همین دلیل تدریجاً جایگاه اهل بیت(ع) در جامعه به حاشیه رفته و مردم اهمیت آنها را درک نمیکنند.
عمر در سفری که به کوفه داشت مشاهده کرد که مانند صدای زنبور از هر کوی و برزن صداهایی میآید که پرسید این صدای چیست؟ گفتند این صدای خواندن قرآن است که به سرعت خوانده میشود. وی رفت خطبهای خواند و گفت آفرین تا میتوانید قرآن بخوانید و مبادا حدیث بخوانید بنابراین جلوی نقل حدیث در شهرتان را بگیرید تا موجب اختلاف نشود. همین موارد باعث شد که مردم، اهل بیت(ع) و فضایل آنها را به خوبی نشناسند. به همین دلیل است که امام سجاد(ع) میفرماید در تمام حجاز بیست نفر وجود ندارد که ما را دوست داشته باشد. پیامبر(ص) در آخر عمر خودشان فرمودند من دو یادگار نزد شما میگذارم که شامل قرآن و اهل بیت(ع) هستند. ایشان به امت فرمودند به اهل بیت(ع) محبت کنید. این نکتهای است که در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است. امام شافعی هم میگوید ای اهل بیت پیامبر(ص)، دوستی شما چیزی است که خداوند در قرآن کریم به آن اشاره کرده است و برای عظمت شما همین بس که اگر کسی به شما صلوات نفرستد نمازش باطل است. حال سؤال این است که چه شد این اهل بیتی که محبت آنها واجب است اینگونه در جامعه مورد بیتوجهی قرار گرفتند؟ علت جلوگیری از نشر احادیث در جامعه بود.
بعد از دوره خلیفه دوم، مقداری فضا بازتر شد که البته به طور رسمی نبود اما در واقع این منع کتابت حدیث برداشته شد اما اوضاع به نحو دیگری بدتر شد و کار دست افرادی همانند ابوهریره افتاد که تا توانستند حدیث ساختند. عایشه به ابوهریره میگوید تو سال هشتم مسلمان شدهای و سه سال پیامبر(ص) را درک کردهای پس این همه حدیث از کجا میآوری؟ من زن وی بودم اما این همه حدیث از او نشنیدم. در این دوران تعداد حدیثهای جعلی زیاد شد و برخی فضایل اهل بیت(ع) را به کسانی دیگر نسبت دادند و حتی بر ضد اهل بیت(ع) حدیث ساختند. ممکن است فضایلی همانند صبر وجود داشته باشد که افراد مختلفی در آن شریک باشند اما خصایص از مواردی هستند که به شخص خاصی اختصاص دارند. مثلا اینکه گفته شده حضرت علی(ع) برادر دینی پیامبر(ص) است؛ فقط به ایشان اختصاص دارد. اما در این دوران خصایصی از حضرت علی(ع) را به دیگران نیز نسبت داده و حتی بر ضد اهل بیت(ع) حدیث ساختند.
این وضعیت در دوران بنی امیه بسیار شدیدتر شد. مثلا در حدیثی گفته شد پیامبر(ص) فرموده اولین شخصی که وارد بهشت میشود عمر و بعد از وی عثمان است اما از راوی سوال میکنند که پس تکلیف ابوبکر چه میشود وی که میفهمد خراب کرده است میگوید پیامبر(ص) فرمود او را ملائکه میدزدند و وارد بهشت میکنند. معاویه نیز میگفت که پیغمبر(ص) فرموده است که سه نفر نزد خدا امین هستند که شامل من، جبرئیل و معاویه هستند.
پس خلفا و بنی امیه، اهل بیت(ع) را ترور شخصیت و از اذهان حذف کردند. این حدیث را شنیدهاید که فاطمه(س) پاره تن من است و هر کسی او را بیازارد من را آزرده است و هر کس من را بیازارد خدا را آزرده است. این از معتبرترین روایات است اما برخی در کتابهایشان نوشتهاند که حضرت علی(ع) میخواست سر حضرت زهرا(س) هوو بیاورد و آن هم دختر ابوجهل را، لذا پیامبر(ص) چنین نکتهای را بیان کردند تا برخی بگویند که منظور پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) بوده است. اگر فرض را بر این بگیریم که این سخن درست بوده واضح است که حضرت علی(ع) با دختر ابوجهل ازدواج نکرده است چون حضرت زهرا(س) ناراحت میشد اما دو خلیفه کارهایی کردند که حضرت زهرا(س) هرگز آنها را نبخشید و تا از دنیا رفت با آنها سخن نگفت.
گفته شده شیخ بهایی به مصر میرود و از وی سوال میشود شما که از کشور رافضیان میآیید بگویید آنها حرف حسابشان چیست؟ ایشان گفتند یک سوال پرسیدند که من جواب آن را نداشتم بنابراین آمدم از شما علمای مصر سوال کنم. شیخ بهایی گفت که شیعیان میگویند در کتاب صحیح مسلم نقل شده هرکس فاطمه را بیازارد من را آزرده است و هرکس من را بیازارد خدا را آزرده است، پنج صفحه بعد آمده است حضرت زهرا(س) از دنیا رفت در حالیکه از آن دو نفر آزرده بود، منظور پیامبر(ص) چه کسانی بوده است؟ آن شیخ گفت سه روز دیگر جواب تو را میدهم، پس از سه روز آمد و گفت روافض همیشه دروغ میگویند چون پنج صفحه بعد نوشته نشده بلکه ده صفحه بعد نوشته شده است.
یکی از دلایل شهادت امام حسین(ع)، نشناختن امام و اهل بیت(ع) است. به همین دلیل است که اگر ما به کلمات منقول از خود سیدالشهدا(ع) رجوع کنیم یکی از تذکرات ایشان از مسیر مدینه تا کربلا، شناخت حقوق و ویژگیهای اهل بیت(ع) است. امام حسین(ع) در پاسخ به سؤالی فرمودند اگر امام که جانشین رسول الله(ص) است معصوم نباشد نمیتواند دیگران را به جنت دعوت کند پس مقامات اهل بیت(ع) را اگر نشناسیم درک غلطی از آنها پیدا میکنیم و در این صورت ممکن است امامکش شویم.
انتهای پیام