به گزارش ایکنا، بارگاه مطهر امام حسین(ع) که به دست مختار بن ابوعبید ثقفی در کربلا بنا نهاده شد، بارها و در سالهای متمادی با حملات تخریبی افراد و گروههای مختلف مواجه شده است. خلفای عباسی از جمله منصور، هارون و متوکل هر یک در دورههای مختلف به تخریب بارگاه اقدام کردهاند. مهمترین و معروفترین تخریب به دستور متوکل صورت گرفت. وهابیان در سال ۱۲۱۶ هجری قمری نیز به بارگاه حمله کرده و به آن آسیب جدی وارد ساختند و آخرین تخریب، با حمله بعثیها در زمان صدام و در جریان انتفاضه شعبانیه مردم عراق روی داد.
تارنمای آستان حسینی طی سلسله مقالاتی به تاریخچه حرم مطهر امام حسین(ع) و رخدادهایی که پس از شهادت آن امام همام تا اواسط عصر عباسی برای آن روی داده، پرداخته است.
در سال 407 هجری قمری(1016 میلادی) ضریح امام حسین(ع) دچار آتشسوزی مهیبی شد که مرقد مطهر آن حضرت به طور کامل در آتش سوخت، گنبد و رواقها تخریب و حرم تبدیل به خاکستر شد و از ضریح مطهر چیزی جز دیوارههای آن باقی نماند.
نقل شده است که علت این آتشسوزی، افتادن دو شمع بزرگ در نیمههای شب بوده است. ابن اثیر و ابن جوزی در این باره نوشتهاند: «مردم دو شمع بزرگ در حرم روشن کرده بودند که در نیمههای شب به روی زمین افتاده و باعث آتشسوزی حرم شدند.»
اما دکتر عبدالجواد الکلیدار، مورخ معاصر عراقی، درباره این آتشسوزی نظر دیگری دارد. وی پس از ذکر قول ابن اثیر و ابن جوزی میگوید: «از این دو گزارش رسمی یا شبه رسمی مشخص میشود که تاریخ در آن دوران معمولاً هرچیزی را که حکومت میخواسته، ثبت کرده و در این باره گفته است که این حادثه تصادفی و آتشسوزی غیرعمدی بوده است. اما نظر عموم مردم درباره حوادث سال 407 هجری در تمام نقاط جهان اسلام این بود که در عهد احمد القادر بالله، خلیفه عباسی، گرایشهای افراطی و امیال تخریبگر علیه آزادی اندیشه و تحریم آن در میان مسلمانان وجود داشت؛ وی تعصب شدیدی نسبت به عقاید معتزله داشت و هرکس را که به اصول آنها پایبند بود کافر میدانست. او همچنین فاطمیون را تکفیر و به صورت علنی لعن میکرد.»
القادر با فتواهای شرعی که از فقها میگرفت، روحیه کینه و دشمنی را بین مذاهب اسلامی ایجاد کرده بود و چه بسا این موارد دلیل اصلی آتشسوزی حرم امام حسین(ع) در ربیع الاول سال 407 هجری باشد. بهویژه اگر حوادث آن سال از آغاز محرم 407 هجری قمری و حوادث خونینی را که پیش از آتشسوزی در حرم امام حسین(ع) و بین مذاهب اسلامی در آفریقا در عصر معز بن بادیس رخ داده بود در نظر بگیریم. ابن اثیر درباره حوادث آن دوران نوشته است که قربانی این حوادث شیعیان بودند که در تمام نقاط آفریقا مورد قتل، غارت و فتنههای داخلی قرار گرفتند و بلافاصله در مدت کمتر از ۱۰ روز از این حوادث، حادثه آتشسوزی حرم امام حسین(ع) رخ داد.
الکلیدار در ادامه، تعدادی از حوادثی را که در آن زمان بر شیعیان رخ داده است بر میشمارد و میگوید: «عجیب نیست که همه این حوادث خونین همزمان طی چند ماه اول آن سال و در عهد القادر بالله عباسی رخ داده است؟ با این وجود حادثه آتشسوزی حرم امام حسین(ع) رویدادی عادی و بر اساس قضا و قدر به حساب آمده است! در صورتی که شواهد و قرائن زیادی در همان زمان در سایر نقاط جهان وجود دارد که نشان میدهد همه آنها یک حرکت گسترده فتنهانگیز در کل جهان اسلام بوده است. چرا که ۱۰ روز پس از آتشسوزی حرم امام حسین(ع)، حرم امامین عسکریین(علیهما السلام) در سامراء نیز دچار حریق شد و در همان روز، مغازههای شیعیان در بغداد هم آتش گرفت. دسیسههای القادر بالله عباسی ادامه داشت تا اینکه شامل بیتالله الحرام نیز شد و دیواره قبر مطهر پیامبر اکرم(ص) و گنبد بزرگ مسجد صخره در بیتالمقدس نیز فرو ریخت. بدین ترتیب توطئهها و دسیسههای القادر کل کشورها را در برگرفت و همزمان همه کشورهای اسلامی درگیر این توطئهها شدند.» (تاریخ کربلا، ص171)
از تخریب اخیر قبر امام حسین(ع) مدت زیادی نگذشت که سهلان رامهرمزی، وزیر پادشاه آل بویه در همان سال بارگاه آن حضرت را بار دیگر بنا کرد و در اطراف قبر مطهر، دیواری کشید. (ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص282؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج12، ص16).
در سال 526 هجری، مسترشد عباسی تمام جواهرات، اموال، قندیلها و اشیاء گرانبهای داخل ضریح مطهر امام حسین(ع) را برای تجهیز لشگریانش در جنگ با مسعود سلجوقی به سرقت برد و ضریح را خالی کرد.
مسترشد عمل شنیع خود را اینگونه توجیه کرد که قبر امام حسین(ع) نیازی به این اشیاء گرانبها ندارد! اما در ظاهر وی به سرقت جواهرات و آثار گرانبهای داخل ضریح امام حسین(ع) اکتفا نکرده بلکه اشیاء گرانبهای کل کربلا را نیز به سرقت برده است! ولی منابع تاریخی درباره سایر مسروقات او سخنی نگفتهاند.
مسترشد همه این اموال و جواهرات را برای تقویت سپاهیانش در جنگ با مسعود سلجوقی که اواخر سال 526 هجری رخ داد، به کار برد اما خود او در این جنگ اسیر شد و سپس به قتل رسید. (تاریخ العرب، ص291)
تخریب نکردن قبر شریف امام حسین(ع) توسط مسترشد به دلیل احترام او به آن حضرت نبود بلکه به دلیل شرایط دشوار و جنگهای داخلی و خارجی بود که او در آنها گرفتار شده بود و میترسید که با تخریب قبر مطهر، افکار عمومی را علیه خود بشوراند؛ لذا به سرقت اموال ضریح آن حضرت اکتفا کرد. و اِلّا چه تفاوتی میان سرقت قبر و تخریب آن وجود دارد مانند آنچه اجدادش چون منصور، هارون و متوکل مرتکب شدند؟!
اشیاء گرانبها و جواهراتی که مسترشد از مرقد امام حسین(ع) به سرقت برده بود به دست دشمن او، مسعود سلجوقی افتاد. ابن جوزی میگوید: «مسترشد، خلیفه عباسی با اموال مسروقه حرم امام حسین(ع) به جنگ سلطان مسعود رفت و زمانی که دو سپاه با هم روبهرو شدند، سپاهیان مسترشد به او خیانت کردند و وی اسیر سلطان مسعود شد. مسعود نیز دستور قتل او را صادر و سپاهش را نیز غارت کرد.» (المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج10، ص272)
عاقبت اقدام شنیع مسترشد به همینجا ختم نشد بلکه پسرش راشد نیز راه پدر را در تداوم این جنایت ادامه داد. اما او به همراه پدرش به جنگ نرفت و در بغداد ماند و پس از کشته شدن پدرش حاکم بغداد شد. ولی مسعود سلجوقی پس از قتل مسترشد، به پسرش راشد نیز چندان مهلت نداد و تنها یک سال از حکومت راشد نگذشته بود که پادشاه سلجوقی به بغداد حمله کرد. راشد از بغداد فرار کرد اما مسعود کسانی را برای کشتن او فرستاد و راشد در یکی از روستاهای نزدیک اصفهان به دست عمال پادشاه سلجوقی به قتل رسید.
گزارش از فرشته صدیقی
انتهای پیام